۱۳۹۱ بهمن ۲۰, جمعه

چاله ها و چالش ها (257)

 
از مربع مرگ تا مثلث دروغ 
در متن و حاشیه‌ی کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» 
حمید بخشمند 
سرچشمه: 
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com    


خ. ث
   مطلب بسیار عالی ئی بود!
 
·         آن سیاستمداران مان هستند، این ادیبان مان، آن هم مردمان مان.
·        و جالب این است که چه "بزرگ گوئی هائی" هم که راجع به خود نمی کنیم و چه بسادگی آرزوی پیشرفت و اعتلاء هم می کنیم.
·        "باش تاصبحِ دولت ات بدمد!"
·         بله.
حمید از قم

لطفا ادامه دهید!

·        جناب آقای حمید بخشمند
·        نمی دانم با چه زبانی باید از شما تشکر کرد.
·        لطفا ادامه دهید!
·         
·        دیگر من شکی ندارم که ما ملت چرا در این سیه روزی بسر می بریم.
·        چرا که روشنفکران مان وقتی اینها باشند، دیگر تکلیف ما عوام مشخص است.

·        باور کنید من یاد دعواهای فامیلی خودمان افتادم که خاله ام این را گفت و زن دایی ام آن را گفت و اونقدر یک کلاغ چل کلاغ می شود که ...
·        حالا متوجه می شویم که چرا اینها ادبیات سنتی و عامیانه ما را بخوبی به تصویر می کشند؟! 
·        آخه همه از دم، این کاره اند!
·        با سپاس
·        لطفا ادامه دهید! 

خواننده

یک تذکر
·         
·        آقای حمید بخشمند!
·        کار شما خوب است و می تواند مفید باشد، به شرط این که عصبانی نباشید.
·        شرط انصاف را رعایت کنید.
·        توهین نکنید.
·        افترا نزنید و سعی کنید قضاوت نکنید.
·        قضاوت را بگذارید به عهده خواننده...
·        خیلی وقتها هست که آدم خطا می کند.
·        اگر آدم صداقت داشته باشد، خطایی را که کسی به او گوشزد کند، می پذیرد. 

·        ضمن این که پس از گذشت سال ها، ممکن است، بعضی چیزها را آدم فراموش کند یا طور دیگری به ذهنش بیاید. 

·        فقط یک نمونه برای تان می آورم:
·        شما این کتاب را هم حتماً خوانده اید [پیر پرنیان اندیش] و مصاحبه ها و نوشته های دیگران را هم در آن شماره تجربه. خود شما با این که در کتاب اقای سایه بارها تکرار شده که خانم آلما (همسر ایشان) ارمنی/ایرانی است.
·        از آنجا که این زن و شوهر مدتی است در آلمان زندگی می کنند، خانم آلما را «آلمانی الاصل» نامیده اید.
·        من خواننده به شما نمی گویم: دروغگو!
·        می گویم شما اشتباه کرده اید.
·        بعد شما می روید باز کتاب را نگاه می کنید، متوجه می شوید که من درست گفته ام.
·        حتماً منصف و صادق هستید که خطای خود را اصلاح کنید.
·        امیدوارم در ادامه ی نوشتن این مطالب، این چند توصیه ی دوستانه ی مرا بپذیرید و رعایت کنید.
·        آن وقت مطلب شما کمک خواهد کرد به روشن شدن قضایا و ما که خواننده هستیم...
·        موفق باشید.

مسعود بهبودی

تو اول بگو با کیان نیستی که تا من بگویم که تو کیستی

·        براهنی و هر کس دیگر می تواند راجع به سیاوش و به آذین و سایه و غیره ابراز نظر کند.
·        این حق طبیعی هر فردی است و خیلی هم مفید است.
·        چون ابراز نظر کسی نسبت به دیگری خود، ساده ترین و شاید بهترین وسیله برای شناخت افراد انسانی باشد. 
1

·        انسان ها یا باید خود به ساز و برگ علمی شناخت مسلط باشند و مستقلا به بررسی عینی چیزها، پدیده ها و انسان های دیگر و شناخت نسبتا درست آنها نایل آیند و یا ابراز نظر دیگری را وسیله ای برای شناخت آن چیزها، پدیده ها و انسان ها و خود صاحب نظر قرار دهند.

الف
·        ضرب المثل کلاسیکی داریم، مبنی بر اینکه

«تو اول بگو با کیان زیستی

که تا من بگویم که تو کیستی!»

·        در این ضرب المثل از دوست و همنشین هر کس، معیاری برای ارزیابی خود او تعیین می شود.

ب

·        با اندکی دستکاری می توان معیار نوینی پدید آورد و آن اینکه

 تو اول بگو با کیان نیستی

که تا من بگویم که تو کیستی  
  
·        اکنون از ابراز نظر براهنی راجع به سیاوش، می توان به شناخت هر دو نایل آمد:

الف

·        کسی که سیاوش را می شناسد و من یکی از آنها هستم، می تواند از ابراز نظر براهنی به شناخت خود براهنی نایل آید.
ب

·        اگر کسی احیانا در ایران یافت شود که خواندن و نوشتن بلد باشد و سیاوش را نشناسد، می تواند در صورت شناخت براهنی، از همین ابراز نظر ایشان به شناخت دقیق سیاوش نایل آید.

ت

·        مثلا من خیلی مستفیض شدم، وقتی که جورج بوش پدر به لنین و استالین و مائو و هوشی مین حسابی توهین کرد.
·        چون این خود محک مطمئنی برای شناخت لنین و استالین و مائو و هوشی مین بود و من شخصا به راه راست هدایت شدم که گفته اند:

عدو شود، سبب خیر، اگر خدا خواهد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر