۱۳۹۱ بهمن ۲۰, جمعه

سیری در حماسه داد (24)

اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر) 

نکات مبهم در تحلیل جوانشیر      
تحلیلی از شین میم شین


 جوانشیر 
مرحله تاریخی جامعه 
مشخصه اجتماعی اصلی این دوران عبارت است از توسعه و گسترش سریع مناسبات فئودالی.

·        فرض کنیم که حق با جوانشیر است و مشخصه دوران در زمان حیات حکیم طوس، توسعه و گسترش مناسبات تولیدی فئودالی بوده است.
1

·        اولا وقتی از مقوله «دوران» استفاده می شود، باید توجه داشت که مناسبات تولیدی مورد نظر در مقیاس جهانی حاکم است.
·        دوران فئودالیسم به دورانی اطلاق می  شود که در آن، عمر تاریخی سیستم اجتماعی ـ اقتصادی برده داری به پایان رسیده و گذار از فرماسیون برده داری به فرماسیون فئودالی در دستور روز بشریت قرار دارد.
·        اگرچه اینجا و آنجا هنوز مناسبات تولیدی اشتراکی اولیه و برده داری جانسختانه به حیات بحران زده خود ادامه می دهند.

2

·        ثانیا معلوم نیست که جوانشیر بر اساس کدام دلایل اوبژکتیف و سوبژکتیف به این نتیجه رسیده است.

3

·        ثالثا اگر در زمان حیات فردوسی مناسبات تولیدی فئودالی در حال توسعه و گسترش سریع بوده، قبلا کدام فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی حاکم بوده است؟
·        ظاهرا جوانشیر تصور روشنی از فرماسیون حاکم نداشته است.
·        و گرنه می بایستی این مسئله را از صراحت بگذراند تا روشن شود که توسعه مناسبات تولیدی فئودالی در کدام فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی صورت می گیرد.

جوانشیر

از بین بردن بقایای همبود های روستایی و مالکیت های آزاد، کوچک و متوسط دهقانی

1

·        از این ادعای جوانشیر می توان به حدس و گمان استنباط کرد که   مناسبات تولیدی اشتراکی اولیه حاکم بوده است.
·        بازهم این سؤال پیش می آید که به چه دلیل جوانشیر به این نیتجه رسیده است؟

2

·        اگر واقعا چنین بوده باشد، این بدان معنی خواهد بود که در ایران، مرحله برده داری طی نمی شود.
·        یعنی جهشی از جامعه اشتراکی اولیه به فرماسیون فئودالی صورت می گیرد.
·        اگر چنین بوده باشد، باید روند عینی این تحول تصویر شود و سوبژکت این تحول در سیر تکاملی اش توضیح داده شود.

3

·        توضیح جوانشیر نه توضیح دیالک تیکی تحول از جامعه اشتراکی اولیه به فئودالیسم، بلکه توضیح واره مکانیکی و شتابزده جلوه می کند.
·        «از بین بردن بقایای همبود های روستایی و مالکیت های آزاد، کوچک و متوسط دهقانی» که نمی تواند بدون سوبژکت معینی صورت گیرد.
·        سوبژکت مورد نظر نیز نمی تواند بطور ناگهانی از آسمان نازل شود.
·        بلکه باید در بطن همان مناسبات تولیدی حاکم (فرماسیون اشتراکی اولیه) رشد کند.

4

·        حالا این سؤال پیش می آید که این طبقه اجتماعی چرا   نه به برده دار، بلکه به فئودال بدل می شود و ضمنا چرا به فئودال کلان بدل می شود؟

جوانشیر

تشکیل مالکیت های بزرگ فئودالی و فرم های نوینی از این مالکیت

·        منظور از فرم های نوین مالکیت فئودالی بزرگ چیست؟

جوانشیر

پس از هجوم اعراب، روند فئودالیزاسیون جامعه تا حدودی متوقف شد.

·        این فراز از نوشته جوانشیر نیز فاقد صراحت علمی است.
·        پیدایش اسلام و نفوذ معنوی آن در ایران نمی تواند نادیده گرفته شود و طبقات مختلف جامعه نمی توانند نسبت بدان فاقد موضعگیری مثبت و یا منفی باشند.

جوانشیر
اعراب در مرحله پائین تری از توسعه اقتصادی بودند.

·        در این حکم جوانشیر نیز صراحت علمی به چشم نمی خورد.
·        مرحله پایین تر از فرماسیون اشتراکی اولیه و یا پایین تر از فئودالیسم؟

جوانشیر
در میان اعراب هنوز مناسبات عشیرتی نیرومندی برقرار بود.

·        این پاسخ جوانشیر به پرسش ما ست:
·        مناسبات عشیرتی!
1

·        مناسبات عشیرتی فرم معینی است که می تواند با محتواهای مختلف پر شود:
·        هم فرماسیون اشتراکی اولیه می تواند عشیرتی سازمان یافته باشد، هم برده داری و هم فئودالی.

2

·        در تحلیل جوانشیر کمترین اشاره بدان نمی شود که خود اعراب قبل از اسلام در کدام فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی قرار داشته اند.
·        اسلام به احتمال قوی، ایدئولوژی فرماسیون برده داری بوده است.
·        چون خدای اسلام معبود است و بشریت همراه با خود محمد عبد و برده تلقی می شود.
·        اگر واقعا چنین باشد، قاعدتا باید فرماسیون ماقبل اسلام اشتراکی اولیه بوده باشد.
·        شاید در روند تحلیل جوانشیر بتوانیم پاسخی به این پرسش ها بیابیم و بر این ابهامات غالب آییم.

پایان
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر