۱۳۹۱ بهمن ۲۶, پنجشنبه

سیری در حماسه داد (27)

اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر) 
سرچشمه 
راه توده   
تحلیلی از شین میم شین


 حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی  (۳۱۹ ـ  ۳۹۷) هجری شمسی 
(۳۲۹ ـ ۴۱۱)  هجری قمری 
فصل سوم  
شاهنامه و ایران 
هر 20 سال یک جنبش مردمی 
بخش دوم

·        جانب دیگر نبرد سیاسی - چنانکه گفتیم - عبارت بود از نبرد میان خاندان های فئودالی که هر یک در گوشه ای بساط حکومت گسترده و برای توسعه حیطه نفوذ و یا حفظ قدرت خویش در جنگ و ستیز بی امان با هم بودند.

1

·        سرزمین ایران- به وسعتی که در شاهنامه توصیف شده - در زمان فردوسی میان چند ده خاندان بزرگ و کوچک فئودال تقسیم شده بود و از آن جمله در خراسان و ماوراء النهر و گرگان بیش از ده خاندان فئودال بر سر قدرت با هم در نبرد بودند.
2
·        جنگ میان آنان هرگز قطع نمی شد.

3
·        اغلب، شهرها دست به دست می گشت.

4

·        زن و مرد و کودک اسیرمی شد و در کوی برده فروشان به فروش می رفت.

·        (این اما بدان معنی است که فئودالیسم به حفظ و توسعه مناسبات متعلق به نظام برده داری می پردازد.

·        جوانشیر در بخش پیشین نیز از شورش بردگان سخن می گوید.

·        این اشارات اگر بر اساس اسناد و مدارک تئوریزه می شد، به درک مناسبات تولیدی حاکم در آن زمان  کمک ارزنده ای محسوب می شد. شین میم شین)

5
·         شهرها و دهات مورد چپاول قرار می گرفت.

6

·        در طول عمر فردوسی بیش از 100 جنگ فقط در ایران شرقی رخ داد که اگر فردوسی آنها را به چشم ندیده باشد، اغلب شاهد لشکرکشی های آن بوده است.

7

·        موطن فردوسی- طوس- یکی از گذرگاه های ارتباطی مهم آن زمان بود و در بسیاری جنگ ها، لشکریان از آنجا می گذشتند.

8

·        طوس علاوه بر این، موضوع اختلاف میان خاندان های فئودالی بود و بر سر آن کشمکش ها صورت می گرفت.

9

·        در زمان حیات فردوسی، چندین جنگ در دهات طوس یعنی در همسایگی فردوسی رخ داده بود.

10

·        با توجه به این جنگ های مداوم است که فردوسی در آغاز شاهنامه بیم آن دارد که نتواند کارش را به پایان برساند:

سراسر زمـانه پر از جنگ بود 
بجوینــدگان بر جهان تنگ بود

11

·        بررسی همه حوادث سیاسی و حتی مهمترین حوادث دوران حیات فردوسی - که بدون تردید در شاهنامه به نوعی منعکس شده اند -  بسیاردشوار است و باید جداگانه صورت گیرد.

12

·        اما نظری گذرا به این حوادث را ضروری است.
·        تقریبا همزمان با تولد فردوسی سه حادثه بزرگ به وقوع پیوست:

I


·        در سال 321 هجری در غرب خلافت عباسی، فاطمیان خلافت جدیدی بنیان نهادند و به مبارزه با خلفای عباسی برخاستند.


II


·        دو سه سال پس از آن (تقریبا همزمان با تولد فردوسی) برادران بویه - که از میان زحمتکشان برخاسته بودند - سلسله آل بویه را در غرب ایران بنا نهادند و خلافت عباسی را از شرق مورد تهدید قرار دادند.

III


·        کمی قبل از اینها، ترکان آل خاقان با آل افراسیاب حکومت خود را در شرق خراسان چنان بسط دادند که به سال 315 هجری با سامانیان همسایه شدند.
1

·        آل بویه پس از استقرار بلافاصله راه بغداد پیش گرفتند.
·        معزالدوله به سال 334 هجری وارد بغداد شد، مستکفی خلیفه عباسی را برانداخت و چشمانش را میل کشید و خلیفه دیگری که به درستی لقب مطیع گرفت، به جای او گماشت.

2

·        از آنجا که آل بویه شیعی مذهب بودند (و اصولا در مذهب تعصبی نشان نمی دادند) سلطه آنان در بغداد نیروی شیعیان را در سرتاسر سرزمین خلافت و از جمله در خراسان تقویت کرد.

3
·        فردوسی در این زمان 5 تا 10 ساله بود.

4

·        فاطمیان پس از استقرار، در تونس و شام و عربستان قدرت یافتند و به سال 356 مصر را گرفتند و در 364 (تقریبا همزمان با آغاز سرایش شاهنامه توسط فردوسی) قاهره را پایتخت خود کردند و سال بعد از آن عزیز، معتبرترین خلیفه فاطمی، به حکومت رسید.

5

·        در زمان عزیز، خلافت تازه نفس فاطمی قدرت فراوان یافت و مبلغین و داعیان فاطمی (اسماعیلی) در سرتا سر بلاد اسلام و بویژه در خراسان به فعالیت وسیعی دست زدند و عزیز برای جلب حکام خراسان نیز کوشش فراوانی به کار برد. 
6

·        قدرت آل بویه نیز افزایش یافت و از زمانی که عضدالدوله به شاهی رسید (338 هجری) ایران غربی در دست او متحد شد و کمی بعد (363) عمان نیز به تصرف آل بویه در آمد.

7

·        روشن است که مجموعه این تحولات در غرب ایران با جنگ های فراوان و مبارزات سیاسی مداوم میان آل بویه و خلافت عباسی و فاطمیان و خلفای عباسی و همچنین در درون هر یک از این خاندان ها، توأم بوده است.
8

·        در شرق ایران- موطن فردوسی و اطراف آن - نیز در این زمان مبارزات شدیدی جریان داشته است.

9

·        حکومت سامانیان که بر اثر جنبش وسیع خلق و سرکوب آن توسط غلامان ترک به شدت تضعیف شده بود، نمی توانست از زیر بار مشکلات کمر راست کند.

10

·        نوح اول که جنبش قرمطی را سرکوب کرده بود، موفق به سرکوب مقاومت مردم و لشکریان نشد.

11

·        در چهارمین سال سلطنت نوح اول، عصیان بزرگی در مرو و میان لشکریان رخ داد که به زحمت فراوان سرکوب شد.

12

·        طبیعی است که این جنبش ها و عصیان ها - اگر چه سرکوب می شد – اثر خود را در حکومت می گذاشت و دربار سامانی را بشدن تضعیف می کرد.

13

·        این ضعف از اینجا آشکار می شود که نوح اول فقط 12 سال و جانشین او عبدالملک کمتر از 8 سال سلطنت کرده اند و در این مدت همواره با طغیان و جنگ روبرو بوده اند.

14

·        بلافاصله پس از مرگ عبدالملک، حکومت غزنویان پایه گذاری می شود و در سال 351 هجری بخش اعظم سرزمین سامانی را تسخیر می کند.
15

·        فردوسی شاهد سلطنت شش پادشاه سامانی بوده است.

16

·        خطه سامانیان میان تعداد زیادی از خاندان های کوچک فئودالی محلی تقسیم می شده که بر اثر ضعف دولت مرکزی هر یک استقلال بیشتر و منطقه نفوذ بیشتری طلب می کرده اند و مدام با یکدیگر در جنگ بوده اند. 
17

·        خراسان ناحیه ای بوده که احتمالا بیش از همه مناطق دیگر خطه سامانی دست به دست می شده، بطوری که در زمان حیات فردوسی تا زمان انقراض سامانیان بیش از ده بار سپهسالار خراسان تغییر یافت و حکومت ناحیه دست به دست شد.

18

·        چندین بار در خود طوس میان اینان جنگ در گرفت تا سرانجام غزنویان بطور کامل فائق آمدند.

19

·        این جنگ ها با غارت اموال مردم، ویرانی شهرها و دهات، اسیر کردن زنان و کودکان همراه بود و اغلب فرم مذهبی به خود می گرفت.
20

·        سبکتکین پس از پیروزی برسیمجور- که جنگ شدید آن در یکی از دهات طوس اتفاق افتاد - تمام شهر را غارت کرد و چون در این جنگ بهانه مذهبی نیز در میان بود و سبکتکین با شیعیان مخالفت می کرد، بقعه امام رضا را نیز ویران کرده، زائرین آن را آزار داد.

21

·        محیط درون دربارها و بارگاه های شاهان و امیران در این دوره، با هرج و مرج و فساد توأم بود.

22

·        نبرد برای کسب قدرت میان گروه های گوناگون درباری لحظه ای قطع نمی شد.

23

·        جنگ برادر علیه برادر، مادر علیه پسر، پسر علیه پدر در دستور روز بود.

24

·        چوبه دار، تهمت، میل کشیدن به چشم، زهر دادن و نظائر آن از عادی ترین کارها به حساب می آمد و زندان و بند و زنجیر از ساده ترین مجازات ها بود.

25

·        فردوسی مرگ غیر طبیعی بیش از سی شاه و امیر و وزیر را که در جنگ و یا در زندان به قتل رسیده اند، شاهد بوده است. 
26

·        از زمانی که سلطان محمود غزنوی جای خود را در سلطنت محکم کرد، دولت مرکزی قوت یافت و فئودال های محلی زیر سلطه غزنویان قرار گرفتند و لذا جنگ آشکار میان آنان کاهش یافت.

27

·        اما در عوض، جنگ های توسعه طلبانه شدت گرفتند.

28

·        جنگ های سلطان محمود در هند از آن جمله است.

29

·        یکی از خصوصیات زمان فردوسی انتشار سریع خبرها بوده است.

30

·        با آن که در آن زمان وسایل ارتباطی زیاد نبوده و راه ها بر اثر جنگ های مداوم ناامن بوده اند، رابطه میان شهرهای مختلف به خوبی حفظ می شده و رفت و آمد بسیار وسیع بوده است.

31

·        خاندان های فئودالی از ری تا بخارا و خوارزم و از گرگان تا غزنین معمولا باهم وصلت می کردند و رابطه منظم میان دربارها وجود داشته است.
32

·        جنگ ها و لشکرکشی های مداوم نیز به انتقال نیرو از این نقطه به آن نقطه و لذا انتشار خبر از این سو به آن سو کمک می کرد.
33

·        فردوسی، در طوس، در مرکز این خبرها قرار داشت و بی تردید حوادث سیاسی را تعقیب می کرد.

34

·        همانطور که ذکرش رفت، جنبش قرمطی خراسان و ماوراءالنهر (326- 330 هجری)، پیوستن نصربن احمد به آن، کودتای نوح اول علیه پدر، از نظر فرم و حتی محتوا بسیار شبیه جنبش مزدکی و کودتای نوشیروان بوده است.

35

·        اکنون باید اضافه کرد که آنچه در آن سال ها در دربار سامانی می گذشته، بطور کلی به اوضاع سلسله ساسانی در پایان کارشان شباهت فراوان داشته و می توان گفت که فردوسی می توانست برای بسیاری از شخصیت های شاهنامه و حوادث آن نمونه هایی در زمان خود بیابد.


پایان

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر