۱۳۹۱ بهمن ۲۴, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (260)

 جاهل ها ولات ها، روحانیون و سلاطین  
مسعود نقره کار
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com   

 علی اوحدی

·        با سلام و تشکر از این پژوهش همه جانبه.
·        تصور می کنم رساله ی زنده یاد دکتر محمد جعفر محجوب در مورد "فتیان" (فتی ها، جوانمردان) از چشم شما دور مانده است.
·        فتی ها از قرون سوم و چهارم هجری در خراسان بوده اند.
·        نوعی عیاران جوانمرد، شاید نسل های ابتدایی داش مشدی ها و بابا شمل ها، با ابزارهایی نظیر قمه و چاقو و چوبدست و غیره، که در ابتدا بصورت گروه های متشکل دور و اطراف "عرفا"، هم مرید بوده اند و هم محافظ.
·        بعدا در مراکز غربی جهان اسلام، نظیر بغداد و شام هم ظهور کرده اند.


·        کم کم در اطراف "علماء" یا همین آخوندهای فعلی هم که معارض عرفا بوده اند، جمع می شوند.
·        بسیاری از "فتیان" اولیه، ابومسلم خراسانی را مرشد خود می دانسته اند.
·        غرض این که حضور پدیده ی "داش مشدی" و "جاهل" و "بزن بهادر" در اطراف مراکز "ایدئولوژی" های مذهبی، احتمالا به قرون اولیه ی اسلام، بسیار پیش از صفویه باز می گردد.
·        اصولا "عیاری" و "عیاران" نیز به شکلی از این گروه ها به وجود آمده اند که بعدها در هیئت داش مشدی و بابا شمل متظاهر می شوند.
·        از جمله امثال "پوریای ولی"، نوعی که علی را پیش کسوت خود می دانسته اند. 

·        حضور این تشکل ها بصورت گروه های نظامی در برخی از سلسله ها، به ویژه علویان مازندران که بعدها احتمالا "آل زیار" و "آل بویه" از آنها پدید آمد، هم دیده شده، که شاید نسل های اولیه ی گروه های قزلباش و تاجیک "بزن بهادر" دوران صفویه اند.
·        اگرچه در دوران شاه اسماعیل تحت سلطه ی "پدر – شاه – صوفی – مراد – پیشوا" بوده اند، اما کم کم پا می گیرند.
·        به گونه ای که در دوران شاه عباس، دست و پاگیر حکومت و دربار صفوی می شوند و دسته های "حیدری" (طرفداران حیدر، یکی از نواده های شیخ صفی و اجداد شاه اسماعیل و "نعمتی" که احتمالا مریدان نعمت اللهی بوده اند... را تشکیل داده اند که از دوران صفوی در اصطلاحات کوچه و بازار بکار می رفته (دسته های حیدری و نعمتی)

مسعود بهبودی
کرنش و تمکین بر لات های از ما بهتران و مابقی ماجرا

·         روبرت د نیرو در فیلمی تحت عنوان «روزی امریکائی بود!»  بازی کرده که منشاء سیاستمداران ایالات متحده را کنکاوی می کند:
·        حضرات از ایام کودکی با جیب بری، تهدید و دزدی و زورگیری شروع به کار می کنند و وقتی بلحاظ کمی و کیفی رشد کردند، شهردار و استاندار و رئیس جمهور و غیره می شوند.
·         
·        کاش دکتر نقره کار، لات های کشور جدید خود را هم بلحاظ پسیکولوژیکی آنالیز کرده بودند.

·        بیک ایمانوردی و فردین لات بوده اند، ریگان و جورج بن جورج و هنرپیشگان فیلم های کاوبوئی مگر لات و لومپن و قلدر و هفت تیرکش نبوده اند و نیستند؟
·         
·        لومپن پرولتاریا نتیجه ناگزیر تجزیه و تلاشی و فساد طبقاتی در جامعه طبقاتی بوده است و خواهد بود.
·         
·        یاد ماکارنکو ـ پداگوگ بزرگ بلشویسم ـ بیاد باد که از همین لومپن ها قهرمانان آنتی فاشیست تربیت کرد تا پوزه های لات های قدر قدرت سرمایه را بر خاک بمالند.
·         
·        حمله به لات های بی همه چیز به بهانه های مختلف آسان است.
·        دشوار، اما تحلیل عینی شرایط اجتماعی است که انسان ها را به تفاله یک انسان تنزل می دهد.

·        فرقی هم نمی کند که شملی و بی مخی باشی و یا مهندس و دکتر بامخی باشی.

·        تعیین کننده ماهیت انسانها ست که در کردوکار واقعی شان تعیین می شود.
·        یکی آن می شود و دیگری این، بی انکه تفاوت ماهوی چشمگیری با هم داشته باشند.

·        فقط باید چشم بینا داشت و توان تمیز نمود از بود، پدیده از ماهیت، ظاهر از باطن، تا سر در گم نگشت!

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر