۱۳۹۱ بهمن ۲۳, دوشنبه

متاتحلیلی بر تحلیل سیاوش کسرائی (11)

  تحلیل سیاوش کسرائی از «مرغ آمین» نیما
(آذرماه 1350)
سرچشمه:
راه توده
  تحلیلی از گاف سنگزاد
   
سیاوش
مرغ آمین فرزند استغاثه است واستغاثه، عمیق ترین نیازانسان دردمند.
 پس دیدار او را دلی غم بسته و لبی گشاده به لبخند كفایت می كند.

·        این حکم سیاوش، اگرچه فی نفسه درست است، ولی به احتمال قوی دقیق فرمولبندی نشده است.

1

·        درست است که رابطه توده با مرغ آمین (حزب توده) سهل و آسان و بی چون و چرا ست، ولی علت آن این نیست که مرغ آمین «فرزند استغاثه» است.

2

·        مرغ آمین اصولا فرزند توده است و نه فرزند استغاثه.
·        حتی زمانی که توده زنجیرهای مرئی و نامرئی از اندام و ضمیر خویش بگسلد و طرح دیگری در اندازد، یعنی با استقرار حاکمیت خویش، فاتحه ای بر هر نوع از حاکمیتی بخواند، باز هم با مرغ آمین در پیوند دیالک تیکی خواهد بود.

3

·        مرغ آمین پرورده بدون چون و چرای توده است.
·        خدمت به توده در طبیعت طبقاتی مرغ آمین است.
·        خدمت به توده فلسفه وجودی مرغ آمین است.
·        بدون این فلسفه وجودی، مرغ آمین دلیل عینی وجود خود را از دست خواهد داد و هیچ واره خواهد گشت.
·        مرغ آمین به همین دلیل وجود دارد.
4


·        وقتی از دیالک تیک مرغ آمین و توده سخن می رود، منظور همین است:
·        نه توده بدون حزب توده وجود دارد و نه حزب توده بدون پیوند ارگانیک با توده.
·        نه توده بدون مرغ آمین در فرم های مختلف آن می تواند وجود داشته باشد و نه مرغ آمین بدون پیوند عمیق و ارگانیک با توده.
·        فریدون تنکابنی در قصه کوتاهی رابطه آرش با توده را از نقطه نظر طبقه حاکمه بررسی می کند:
·        طبقه حاکمه دست به دعا بلند کرده که ایکاش آرش به توده پشت می کرد و پی زندگی خویش می رفت.

·       فریدون تنکابنی به شیوه گزنده خاص خویش جواب می دهد:
·        خوب در آن صورت، آرش دیگر آرش نخواهد بود.

·        دلیل آرشیت آرش در پیوند ارگانیک آرش با توده است.
·        (نقل به مضمون)
5

·        درست به همین دلیل است که طبقه حاکمه ملی و بین المللی از هیچ دسیسه و توطئه ای برای گسستن پیوند توده با مرغ آمین (حزب توده) کوتاهی نمی کند.
·        مرغ آمینی که با توده بیگانه باشد، مرده تر از هر مرغ مرده ای است.
·        حتی اگر با انواع و اقسام مرغان ملی و بین المللی «جبهه متحد فلان و بهمان» تشکیل دهد، امام زاده مسخره ی بی اعجازی بیش نخواهد بود.

سیاوش
و چه نشانه ای گویا تر ازمرغ آمین برحتمیت روز بزرگ پیروزی و شكست پذیری دشمن كه با وجود همه مصائب مرغ آمین زنده و دركار است.

·        این حکم سیاوش خود دلیلی بر صحت تصور ما ست و از همرأیی و همنظری ژرف میان سیاوش و ما حکایت می کند.
·        توده بدون حزب توده، غول بی سر است:
·        به قول سیاوش، وجود مرغ آمین نشانه حتمیت پیروزی توده بر طبقه حاکمه است.
·        توده بدون شخصیت، توده بدون مرغ آمین خودپرورده امین خویش، توده بدون حزب توده محکوم به ذلت همیشگی است.
·        روندهای اجتماعی سوبژکت مند (فاعل مند) اند و نه بی سوبژکت.
·        توده بدون حزب توده هرگز نمی تواند فریب طبقه حاکمه هفت خط و خال را نخورد و به استقلال نظری و علمی دست یابد.
·        دیالک تیک توده و شخصیت، دیالک تیک توده و مرغ آمین، دیالک تیک توده و حزب توده، ضرورتی الزامی است.

سیاوش
مرغ آمین زندگی را دمبدم می پاید و زیرچشم دارد و از آن بیشتر بنیاد جاودانه زندگی را می شناسد:
به شب می آید و به شبگیر می رود كه این هنگام، هنگامه پرواز نیازها و دعاها و آرزوهای دردمندان شب زنده دار است.

·        سیاوش از مفهوم «استغاثه» برداشت بکلی دیگری دارد:
·        او استغاثه را نه به معنی دادخواهی، بلکه به معنی دعا و آرزو تلقی می کند.
·        از این رو ست که به چنین تفسیری از این بند شعر نیما می رسد.
·        شاید حق با سیاوش باشد.
·        چون مرغ آمین نه اختراع نیما، بلکه اختراع توده ها ست و با باورهای مذهبی توده ها به نحوی از انحاء در رابطه است.
·        برداشت ما از این بند شعر نیما، اما به فلسفه رهائی بخش نیما بیشتر نزدیک است:

1

·        مرغ آمین تحت فشار و اختناق و سرکوب و ستم مادام العمر بسر می برد.

·        چرا؟
2

·        برای اینکه مرغ آمین چشم اسفندیار جنبش رهائی بخش توده ای است و دشمن با هزار ترفند در پی نابودی آن است.
·        فرح پهلوی همین چندی پیش در تلویزیون یکی از ممالک اروپا، نهایت رضایت و امتنان خود را از رژیم خمینی به خاطر سرکوب ریشه ای مرغ آمین ابراز (حزب توده) داشت:
·        «این آرزوی قلبی دیرین ما بوده است!» (نقل به مضمون)

3

·        دلیل «شب آمدن و شبگیر رفتن مرغ آمین» همین سایه مستمرشمشیر طبقه حاکمه بالای سر او ست.
·        مرغ آمین مجبور به فعالیت زیرزمینی است تا اعضای خود را از گزند دشمن طبقاتی حفظ کند و به همین دلیل است که شب می آید و شبگیر می رود و در روز روشن به دیده نمی گذرد.

·        برای اثبات صحت نظر خود به این بند شعر نیما نظری می افکنیم:

نیما
 در شبانگاهی چنین دلتنگ، می آید نمایان.
و اندر آشوب نگاهش خیره بر این زندگانی
که ندارد لحظه ای از آن رهایی
می دهد پوشیده، خود را بر فراز بام مردم آشنایی 

·        معنی تحت اللفظی این بند شعر نیما:
·        مرغ آمین در شبانگاهی سرشته به دلتنگی نمایان می شود.
·        در آشوب و اضطرات نگاهش که بر زندگی خیره است، زندگی ئی که مرغ آمین از آن رهائی ندارد، خود را مخفیانه بر فراز بام مردم معرفی می کند.
·         
·        ما باید این شعر عظیم نیما را مستقلا مورد بررسی قرار دهیم.
·        ولی اکنون همین بند شعر او را مورد تأمل قرار می دهیم:

نیما
در شبانگاهی چنین دلتنگ، می آید نمایان

1
·        مرغ آمین در شبانگاه می آید.
·        اما نه در هر شبانگاهی.
·        مرغ آمین در شباهنگاهی دلتنگ می آید.

·        منظور نیما از شبانگاه دلتنگ چیست؟
2

·        منظور نیما بی تردید توده دلتنگ در شباهنگام است.
·        مرغ آمین به هنگام نیاز توده سر می رسد.
·        درست به همان سان که سیمرغ سر می رسید.
·        سیمرغ برای رفع نیاز پهلوان می آمد و مرغ آمین برای رفع نیاز توده می آید.

3

·        سیمرغ شب و روز برایش یکسان بود، برای اینکه ساکن قله بلند کوه قاف بود و کسی قادر به سرکوب و بازداشت و تبعید و اعدام او نبود.
4
·        مرغ آمین اما زاده رنج است و پرورده درد.
·        زندگی مرغ آمین، زندگی آلوده به زجر و شکنجه و تبعید و تازیانه و افترا و اعدام است.
·        از این رو ست که باید شبانگاه بیاید تا از گزند گزمگان طبقه حاکمه حتی الامکان مصون بماند.

نیما
و اندر آشوب نگاهش خیره بر این زندگانی
که ندارد لحظه ای از آن رهایی
می دهد پوشیده، خود را بر فراز بام مردم آشنایی.

1

·        مرغ آمین نگاهی سرشته به آشوب و پریشانی دارد.
·        زندگی مرغ آمین زندگی ئی سرشته به بیم و امید است.

2

·        مرغ آمین خیره به زندگی است، زندگی ئی که مرغ آمین لحظه ای از آن رهائی ندارد.
·         
·        منظور نیما از این سخن کدام است؟

·        حیرت انگیز است، ولی به احتمال قوی، واقعیت دارد:

3

·        نیما با این سخن، از اوپتیمیسم (خوش بینی و امید بالنده و قانونمند) مرغ آمین پرده برمی دارد و میان نمایندگان طبقات واپسین از هر نوع و مرغ آمین مرزبندی دقیق می کند:
·        مرغ آمین شیفته زندگی است و از دست آن رهائی ندارد.
·        هم اضطرات نشسته در نگاه  مرغ آمین  و هم تموج زندگی در دیدگانش نشانه همین اوپتیمیسم و امید است.
·        نشانه همین عشق شورانگیز و لبریز از سر و سودا به زندگی است.
·        اگر این برداشت ما درست باشد، حاکی از درک مارکسیستی ـ لنینیستی عمیق نیما خواهد بود.

· چون خیلی از مبارزان انقلابی، کمترین مرزبندی روشن با پسیمیسم، نیهلیسم، کاموئیسم، اگزیستانسیالیسم، نیچه ئیسم،  فاشیسم  و غیره ندارند.

4

·        مرغ آمین خود را مخفیانه (پوشیده) به توده معرفی می کند.
·        مرغ آمین نه تنها شبانه می آید، بلکه بی سر و صدا و بی رد پا می آید.
·        اکنون می توان در برداشت سیاوش از این بند شعر تجدید نظر کرد و آن را با برداشت ما جایگزین ساخت.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر