۱۳۹۱ بهمن ۲۳, دوشنبه

چاله ها و چالش ها (259)

انقلاب بهمن ۵۷ انقلابی عظیم و شکوهمند و نه “کودتا و قیام” یک گروه کوچک بود
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره ۷۹
سرچشمه:
مجله هفته

مسعود بهبودی

·         «انقلاب ها لکوموتیو تاریخ اند»، مارکس می گوید.

·        تغییرات اجتماعی تعیین کننده که توسعه تاریخی نوین را در عصر جدید و در شرایط کنونی و آتی تعیین کرده اند، تعیین می کنند و تعیین خواهند کرد، در هیئت انقلاب صورت گرفته اند و در دوران کنونی نیز در هیئت انقلاب صورت می گیرند و صورت خواهند گرفت.
.
·        انقلاب جامعه را به عقب نمی راند.
·        جریانی و یا طبقه اجتماعی ئی که جامعه را به عقب می راند، ضدانقلاب و یا ارتجاع نامیده می شود.
·        طبقه حاکمه زمان شاه بورژوازی بوده که خود به اقشار مختلفی تقسیم می شود.
·        شاه با تن در دادن به توصیه مستشاران امریکائی و اعلام انقلاب سفید، فئودالیسم را زیر ضربه گرفت و نتیجتا با دستگاه روحانیت که هم فئودال بود و هم دستگاه ایدئولوژیکی عریض و طویل فئودالیسم و بنده داری بود، در تضاد قرار گفت 
.
·        بورژوازی سنتی و بازاری همدوش با روحانیت و روشنفکریت ملی ـ مذهبی به مبارزه با طبقه حاکمه جدید (بورژوازی مدرن) پرداخت.
·        بمب های مجاهدین ـ به عنوان مثال ـ دم در فروشگاه های بزرگ منفجر شد 
.
·        شاه بدرستی از ارتجاع سرخ و سیاه سخن گفت 
.
·        اتحاد فئودالی ـ بورژوائی سنتی ـ روحانی بر انقلاب سفید که ماهیتا ضدفئودالی بود، غالب امد 
.
·        این رخداد بنظر من رخدادی ضدانقلابی (ضد انقلاب بورژوائی سفید) است 
.
·        این به معنی پیروزی ارتجاع تحت پرچم عوامفریب فوندامنتالیسم است که همشیره فاشیسم است 
.
·        شکی نیست که ایدئال های فوندامنتالیسم شیعی در زمینه برگشت به ریشه ها (صدر اسلام) عملی نشد و نمی توانست هم عملی شود و لذا رژیم جدید بناچار سرمایه داری زمان شاه را ادامه داد.

·        از این رو طبقه حاکمه (بورژوازی) همان ماند، ولی حاکمیت میان اقشار مختلف آن دست به دست شد.
·        ولی دستاوردهای ضدفئودالی انقلاب مشروطه و انقلاب سفید حتی المقدور واپس گرفته شد.

·        فوندامنتالیسم شیعی تا توانست روبنای ایدئولوژیکی جامعه را فئودالیزه (اسلامیزه) کرد.

·        تضاد شعله ور کنونی نیز ماهیتا تضاد میان اقشار مختلف بورژوازی (سبز و سیاه و سفید) حاکم است.

·        سبز و سفید و احزاب و سازمان های به اصطلاح چپ و راست، خواهان تحول روبنای ایدئولوژیکی با حفظ زیربنا هستند.
·        هدف آنها ترک مواضع فوندامنتالیستی است.
·        هدف آنها حل تضاد زیربنای سرمایه داری با روبنای ایدئولوژیکی ماقبل سرمایه داری است 
.
·        مطلق کردن فرم مسالمت آمیز مبارزه، از هراس سبزیون و سفیدیون و صورتیون از توده ها و تعمیق انقلاب حکایت دارد.
·        اگر سبز و سفید و صورتی هم پیروز شود، انقلابی رخ نمی دهد.
·        روبنای جامعه اصلاح می شود و عوامفریبی در فرم دیگری و مدرنتری ادامه می یابد.

·        انقلاب در ایران و در هر کشوری در دوران کنونی فقط می تواند ماهیت سوسیالیستی داشته باشد، فرق هم نمی کند که نیروهای مولده جامعه در چه سطح توسعه ای باشند.

·        گذار جهانشمول از سرمایه داری به سوسیالیسم، محتوای دوران ما ست و کاری اش نمی توان کرد.

·        آلترناتیو رهائی بخش برای بشریت سوسیالیسم است و بس.


·        پیروزی خمینی بر شاه (انقلاب بورژوائی سفید) قابل مقایسه است با پیروزی گورباچوف ـ یلسین بر نظام شوروی.
·        با این تفاوت که اولی در پله ای پایین تر صورت گرفته است.
·        ولی هر دو به معنی پیروزی ضد انقلاب است و هر دو ماهیتا ارتجاعی اند.

پایان

۱ نظر:

  1. شکی نیست که اینده از آن ملتها ست وشرایط مخصوصا برای ایران روبعقب نخواهد بود واینکه درکشور شوراها بامافیای درونیش انقلابی رامیتوان بآسانی آن دوره پیشبینی کرد ؟ من فکر میکنم ومسًله ایرانرا از اول در جریانش بوده وهستیم واکر جهانخواران برای منافعشان دخالتهای توطًتًه آمیز نکند ملت بنحوی پیرورمیشود امید وار باید بود

    پاسخحذف