۱۳۹۱ دی ۱۴, پنجشنبه

تمرین تفکر مفهومی (116)

سعدی

(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص   116 )    

تو آباد کردی شبستان خویش

مرا حکمت و معرفت گشت بیش   

·        در بلبشوی نظام بی انتظام بنده داری، به روایت سعدی، حریفی لقمان حکیم کذائی را عمدا و یا سهوا با بنده خویش عوضی می گیرد و به کار گل وامی دارد.
·         
·        پس از چندی سر و کله بنده گمشده پیدا می شود.
·        قاعدتا حریف باید به ازای کار لقمان دستمزدی بپردازد.
·        ولی از این خبرها نیست.
·        به جای حریف بنده بازآمده به عذرخواهی از خطای ارباب خویش می پردازد که رفته بوده تا شبستان خود را تعمیر کند.
·        این پاسخ لقمان به بنده گم و پیدا شده است.

·        معنی تحت اللفظی این بیت:
·        تو شبستان خود را تعمیر کردی و حکمت و معرفت من ببرکت کار زورکی گل فزونتر شد.

·        منظور سعدی از افزایش حکمت و معرفت لقمان چیست؟

·        آیا لقمان در روند کار، به تفکر وادار شده و تجارب کاری خود را در زمینه بنائی افزایش داده است؟

1
·        واقعا هم چنین است:
·        انسان در روند کار و ببرکت کار دگرگون می شود.
·        گذار انسان از عالم حیوانی به عام انسانی نیز ببرکت کار برای تولید امرار معاش خویش بوده است.

·        دلیل این گذار غول آسا را ما بکرات توضیح داده ایم:
·        این گذار متعالی حیوان به انسان از گردنه عرقریز دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت می گذرد.
·        قضیه تنه درخت است و فرود آوردن تبر بر آن و کشف چند و چون تبر و تنه و لیاقت عملی و نظری خویش از سوی دهقان تبر زن.
·        این واقع بینانه ترین تفسیر از  مفهوم «افزایش حکمت و معرفت لقمان» خواهد بود.

2

·        اما لقمان کذائی که ذکرش در قرآن نیز می گذرد، حکمتش را مدیون کار تولیدی نیست.
·        مؤلف قرآن هنوز به اعجاز کار واقف نبوده است.
·        اعجاز کار را قرن ها بعد فریدریش انگلس ـ حکیم نبوغمند پرولتاریا ـ استدلال، اثبات  و فرمولبندی خواهد کرد.

·        ویژگی اصلی لقمان از قراری دیگر است:

3
·        هنر اصلی لقمان وارونه آموزی و در بهترین حالت، آموزش از تجربه شخصی  است:

الف

·        او باید عرعر گوشخراش و ناهنجار خر را بشنود تا به محسنات آهسته گوئی پی ببرد.
·        انا انکر الاصوات لصوت الحمیر! (قرآن)
·        کریه ترین صداها صدای خر است.

ب

·        او باید رفتار اراذل و اوباش را ببیند تا به این نتیجه برسد که ادب رفتاری است که وارونه  رفتار اراذل و اوباش باشد.

ت

·        او باید به عنوان بنده مورد استثمار و ستم و آزار قرار گیرد، تا به تجربه شخصی از بنده آزاری بیزار شود و و بنده خود را نیازارد.
4

·        لقمان با این خودویژگی های معرفتی، اصلا حکیم نیست.
·        حکیم به تحلیل واقعیت عینی می پردازد.
·        برداشت های حسی و تجربی خود را جامه عقلی و نظری می پوشاند، مفهوم و مقوله می سازد و اندیشه های خود را در قالب احکام می ریزد.
·        وارونه آموزی در بهترین حالت، ویژگی کسانی است، که قادر به تفکر مفهومی نیستند و بلحاظ معرفتی، عقب مانده اند.  

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر