۱۳۹۱ مرداد ۱۱, چهارشنبه

کلنجار مفهومی با گورو (13)


کلنجار مفهومی با گورو بر سر مفهوم «از خود بیگانگی» (10)
www:guru.blogfa.com

ح. مهدی پور

تز هفتم
از این رو، وقتی به صورت انضمامی و مشخص از خودبیگانگی را بررسی کردیم، متوجه شدیم که راه حل در بازگشت به فردیت نیست، بلکه مشکل اصلی در این جاست که در سیستم تولیدی موجود، مردم نیروی کار خود را می فروشند و نسبت به کار و محصول کاری خود بیگانه می شوند.

• گورو در این تز، راه حل غلبه بر بیگانگی را در برگشت به فردیت نمی داند.

• برگشت به فردیت به چه معنی است؟

• برگشت به فردیت یعنی خودآگاهی.

• اما کدام خودی ایزوله و تنها ست؟

• خود همواره در دیالک تیک من و غیرمن، در دیالک تیک فرد و جامعه وجود دارد.
• من تنها و مجزا و منفرد فقط در عالم خیال وجود دارد.
• فرزانه مولدین ـ پروفسور کلاوس هولتس کامپ ـ بدرستی می گفت که «میمون ایزوله و تنها ـ حتی ـ میمون نیست!»

• گورو نمی داند که وقتی از خرید و فروش نیروی کار سخن می گوید، از دیالک تیک فرد و جامعه، از دیالک تیک من و غیرمن سخن می گوید و فاتحه بلندی بر من ایزوله و تنها می خواند.
• اما اگر من در دیالک تیک فرد و جامعه وجود واقعی دارد، پس خودشناسی از معبر جامعه شناسی می گذرد، خودآگاهی از معبر جامعه آگاهی.
• کسی را از دیالک تیک عینی هستی گریزی ممکن نیست.
• خودشناسی نمی تواند ایزوله و مجزا از جامعه شناسی تحقق یابد.
• برگشت به فردیت نیز به همین سان.
• ما مارکسیست ها، فرد را منکر نمی شویم.
• ما برگشت به فردیت را رد نمی کنیم.
• ما رهائی فرد را در دیالک تیک فرد و جامعه می بینیم و در دیالک تیک فرد و جامعه، نقش تعیین کننده را از آن جامعه می دانیم، بی آنکه برای فرد نقش در خور قائل نشویم.
• این تفاوت و تضاد بینش ما با نگرش شبه مارکسیستی گورو و گوروهای دیگر است.

تز هشتم
راه حل، در اصلاح و دگرگونی اساسی در ساختار است و نه بازگشت به اصالت فرد.

• گورو ـ در بهترین حالت ـ متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) می اندیشد.
• او تعریف علمی درستی از مقوله « ساختار» ندارد.
• ما در بخش اول این حقیقت امر را نشان داده ایم و تکرارش هوده ای ندارد.
• اگر منظور گورو از ساختار جامعه، مناسبات تولیدی است، آنگاه دیگر نمی توان از «اصلاح» آن سخن گفت و به گنداب رفرمیسم و سوسیال ـ دموکراتیسم نغلطید.
• مناسبات تولیدی جامعه را نمی توان اصلاح کرد.
• مناسبات تولیدی جامعه را باید به قول نیمایوشیج دانا، زیر و زبر کرد.
• به عبارت دیگر باید مالکیت خصوصی بر وسایل تولید را (که ریشه بیگانگی در جامعه سرمایه داری است) بوسیله مالکیت اشتراکی بر وسایل تولید جایگزین کرد و بدین طریق، ثروت مادی غصب شده جامعه را به جامعه بازگرداند.
• این تحول نیز بدون شرکت افراد انسانی (سوبژکت تاریخساز) محال است.
• فرد در این مورد نیز دخیل بی چون و چرا ست.

تز نهم
مارکسیست ها بر خلاف اگزیستانسیالیست ها، برای تعالی ویژگی -های فردی انسان، خواستار آزادی کار از چنگ سرمایه اند تا دیگر کارگران مجبور نشوند نیروی کاری خود را بفروشند.

• مارکسیست ها خواهان حل تضاد کار و سرمایه به نفع کار اند، که زمینه را در درازمدت برای غلبه بر همه انواع بیگانگی هموار خواهد ساخت.
• موضع اگزیستانسیالیست¬ها را ما مستقلا بررسی کرده ایم.

مراجعه کنید به اگزیستانسیالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر