فروغ فرخزاد (1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
تحلیلی از مجید
مطلب دریافتی
مغز
تن های هرزه را سنگسار می کنند.
غافل از آنکه، شهر پر از فاحشه های مغزی است.
و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه...
1
تن های هرزه را سنگسار می کنند.
(1934 ـ 1966)
تحلیلی از مجید
مطلب دریافتی
مغز
تن های هرزه را سنگسار می کنند.
غافل از آنکه، شهر پر از فاحشه های مغزی است.
و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه...
1
تن های هرزه را سنگسار می کنند.
• فروغ در اینجا مصیبتی را به زبان میآورد که به زنان در کشورهای اسلامی وارد می شود.
• او اشاره میکند که با نسبت دادن تهمت «هرزه» بانگ زنان را در گلو خفه می کنند و مردها هیچ واکنش مثبتی از خود نشان نمی دهند.
2
غافل از آنکه، شهر پر از فاحشه های مغزی است.
غافل از آنکه، شهر پر از فاحشه های مغزی است.
• فروغ در اینجا به بی اعتنایی ئی اشاره می کند که در جامعه ما رواج دارد.
• چرا که اگر دقّت کنیم، پیدا کردن فاحشه های مغزی آسان است.
3
و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه...
و کسی نمی داند که مغزهای هرزه ویرانگرترند تا تن های هرزه...
• فروغ در اینجا دیالک تیک تئوری و پراتیک را به شکل دیالک تیک مغز و تن بسط و تعمیم می دهد.
• حق با او ست:
• بدون تئوری انقلابی نمی شود، انقلاب کرد و بدون مغزهای فاسد نمی توان فساد فراگیر شهر را حفظ نمود.
• هنر باید انسان را برانگیزد و دیگرگون سازد.
• اثر هنری باید انسان را به فکر وا دارد.
• فروغ در اینجا از بکار بردن واژهٔ عامیانهٔ "هرزه" ترسی به دل راه نداده است.
• چون مغز هرزه از تن هرزه، حتی در هرزه ترین شکلش، بسیار ویرانگر تر است.
• برای تحلیل هر شعر یا هر اثر هنری دیگر نباید پشتوانه فرهنگی آن را از یاد برد.
• به همین دلیل است که در ترجمهٔ آثار ادبی بخش مهمی از غنای معنوی آن بر باد می رود.
• هنر وسیلهای است برای بیان عواطف و احساسات و هر چه راجع به هنرمند و محیط اطرافش بیشتر بدانیم، به محتوای معنوی آثارش بهتر پی می بریم.
هم رأیی بحث جداگانه ای است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر