۱۳۹۸ بهمن ۵, شنبه

سیری در شعری از ناصر اجتهادی (بخش اول)

 
تحلیلی
از
شین میم شین
 
مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است
بس که این ملت خر است

حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است
بس که این ملت خر است
 
مغزها له شد به زیر سُم ملایان قم
وای در عصر اتم
صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است!
بس که این ملت خر است.
 
هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند
جان ما را سوختند
حرف حق این روزها گویی گناه منکر است
بس که این ملت خر است
 
مملکت افسوس برگشته به صدها سال پیش
حرف عمامه است و ریش
گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است.
بس که این ملت خر است
 
ما که می‌دانیم حال شیخ ها در حجره‌ ها
وای بر احوال ما
کز تف همدرس ها ماتحت شان دائم تَر است
بس که این ملت خر است
 
شیخ ریقوئی که دائم بود دنبال لواط
در پی فور و بساط
با فلانِ پاره‌ اش، امروز یک شیر نر است
بس که این ملت خر است
 
وانکه خیک گنده‌ اش پر بود دائم از عرق
چونکه برگشته ورق
پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است
بس که این ملت خر است
 
معده‌ی هر شیخ چون پر می‌شود از مال مفت
می‌شود گردن کلفت
چشم ها انگار کور و گوش ها گویی کر است
بس که این ملت خر است

۱

۲

۳

۴

۵
قسمت اول

قسمت دوم

۶

۷

۸

۹

۱۰

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر