۱۳۹۸ دی ۲۶, پنجشنبه

ویتالیسم (۲)


پروفسور دکتر کاملیا وارنکه
برگردان
شین میم شین

۱۱
·      به کمک «قوای حیاتی» تنها می توان به جای توضیح روندهای بیولوژیکی به مثابه  امری طبیعی ـ درونی دست به دامن عوامل فکری و ماورای تجربی و لذا غیرقابل شناخت  و غیرقابل تعیین دقیق شد.

۱۲
·      به عنوان مثال می توان به تعریف دریش از «انتله شی» اشاره کرد که در مورد همه ویتالیست ها صدق می کند.

۱۳
·      دریش برای تعریف «انتله شی» سیستم پیچیده ای از نفی های صرف مکرر سرهم بندی می کند: 

الف
·      «انتله شی» (مورفوژنتیکا) نه جوهر است، نه انرژی است و نه ثابتی است.

ب
·      «انتله شی» بی مکان است، در تصور نمی گنجد، خرد قادر به توضیح آن نیست، آن را فقط به کمک الهام می توان دریافت.

پ
·      «انتله شی» از قوای حیاتی غیرمادی است.
·      پس آن را تنها به کمک مسندهائی می توان تعیین کرد که به روان انسانی تعلق دارند.

۱۴
·      بدین طریق در تاریخ ویتالیسم قوه حیاتی همواره به مثابه  چیزی تعریف می شود که با نوعی غیب دانی، خواستی معین، عمل هدفمند و غیره همراه است.

۱۵
·      ویتالیسم اگرچه موضعگیری خلاق مبتنی بر علوم طبیعی نیست، ولی با انتقاد از نارسائی های طرز تفکر مکانیسیستی نقش مثبتی ایفا می کند:
·      ویتالیسم مکررا بر رویدادهای تنظیمی، کلیت مندی و هدفمندی روندهای حیاتی، روندهای خودویژه بیولوژیکی اشاره می کند و سهل انگاری مکانیسیسم را در مورد آنها به نقد می کشد.     

۱۶
·      به سبب این سمتگیری، میان ماتریالیسم مکانیسیستی و ویتالیسم مبارزه ای در گرفته بود که حتی تا عصر جدید در مسئله فرم سازی (اونتوژنزه، امبریولوژی) کانون کلیه مسائل فلسفی بیولوژی بود:

الف
·      مسئله علل رفتار هدفگرایانه سیستم های بیولوژیکی

ب
·      مسئله روندهای تنظیم و تمییز

پ
·      مسئله تعین مندی

ت
·      مسئله رابطه جزء و کل در ارگانیسم و غیره


۱۷
·      بنیانگذار نظرات ویتالیستی ارسطو بود که بنیانگذار بیولوژی نیز بوده است.

۱۸
·      او به پیروی از افلاطون در رابطه با روندهای فرم سازی جنین و در رابطه با سازمان هدفگرای ارگانیسم ها به طرح نظرات ویتالیستی پرداخت.  

۱۹
·      اگرچه «انتله شی» و «پسیکوی» ارسطو خصلت شیئی نداشته اند، اما علیرغم آن نمی توان ارسطو را ویتالیست بی غل و غش نامید.
·      برای اینکه انتله شی که باعث و بانی روندهای فرم سازی، ترمیم و بازتولید است، پیوند ناگسستنی با مواد دارد.

۲۰
·      انتله شی بیشتر به واقعیت شباهت دارد:

الف
·      «انتله شی فرم  جسم طبیعی است، جسمی که بنا بر امکان خویش حیاتمند است.»
·      (ارسطو، «راجع به روح»، جلد ۲، ص ۴۱۵، ۲۰)

ب
·      انتله شی کمالی است که استعدادی را پیش شرط خود قرار می دهد.

پ
·      انتله شی کارآئی مربوط به ساختار است که ارسطو در مثالی به روشنی توضیحش می دهد:
·      «اگر چشم یک موجود زنده می بود، قدرت بینائی، روح او محسوب می شد.»
·      (همانجا)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر