۱۳۹۸ دی ۲۵, چهارشنبه

سیری در شعری از ناصر اجتهادی (۵)

 
تحلیلی
از
شین میم شین
 
مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است
بس که این ملت خر است

حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است
بس که این ملت خر است
 
مغزها له شد به زیر سُم ملایان قم
وای در عصر اتم
صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است!
بس که این ملت خر است.
 
هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند
جان ما را سوختند
حرف حق این روزها گویی گناه منکر است
بس که این ملت خر است
معنی تحت اللفظی:
هر کس به دفاع از آزادی برخاست،
سرکوب شد.
حقیقتگویی
امروزه
گناه کبیره
است.
برای اینکه ملت خر
است.
 
ظاهرا
حق با شاعر است.
 
پیروزی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی
بسان پیروزی فاشیسم
 مثلا در ایتالیا، آلمان، اسپانیا و غیره
به
معنی سلب خشن و خونین حق خوداندیشی و دگراندیشی از اعضای جامعه
است.
 
به
معنی
تحمیل دیکتاتوری طبقه و یا طبقاتی بر طبقات اجتماعی دیگر
است.
 
این اما تازگی ندارد.
 
 
در
دوره پس از کودتای ۲۸ مرداد
نیز
چنین بوده است.
 
چی
تازگی دارد؟
 
۱
هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند
جان ما را سوختند

دیکتاتوری
فرم
است
و
به
مثابه فرم
می تواند محتواهای متنوع و متفاوت و حتی متضاد داشته باشد.
 
 
دیکتاتوری
  از کودتای ۲۸ مرداد تا پیروزی انقلاب سفید
دیکتاتوری  فئودالی ـ بورژوایی
(دیکتاتوری اشرافیت فئودال ـ روحانی و بورژوازی مدرن و سنتی)
بوده است.
 
پیروزی کودتای ۲۸ مرداد
پیروزی جبهه واحد ارتجاع فئودالی ـ روحانی - بورژوایی
بر
حزب توده
بوده است.
 
 
دیکتاتوری  
پس از پیروزی انقلاب سفید
دیکتاتوری بورژوازی مدرن
(بورژوازی مدرن واپسین) 
بوده است.
 
یعنی
دیکتاتوری بورژوازی مدرن
بر
ضد همه طبقات اجتماعی دیگر 
بوده است.
 
این اما عملا به چه معنی است؟
 
این بدان معنی است
که
دیکتاتوری طبقه حاکمه برخاسته از انقلاب سفید
از
سویی
انقلابی
و
از
سوی دیگر
ارتجاعی 
بوده است:
دیکتاتوری طبقه حاکمه برخاسته از انقلاب سفید 
بر
ضد اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی سنتی ـ بازاری
دیکتاتوری انقلابی
بوده است
و
بر
ضد طبقه کارگر و دیگر طبقات زحمتکش
دیکتاتوری ارتجاعی
(آنتی کمونیستی)
بوده است.
 
دیکتاتوری طبقه حاکمه برخاسته از انقلاب سفید
ضمنا
به
دلیل خریت 
از
سرکوب پیگیر ارتجاع فئودالی ـ روحانی
خودداری کرده است
و
عملا
شرایط سرنگونی خود
را
فراهم آورده است.
 
حتی
بدتر
حزب توده
را
به
وحدت با ارتجاع فئودالی ـ روحانی
سوق داده است.
 
۲
حرف حق این روزها گویی گناه منکر است
بس که این ملت خر است

 حقیقتگویی
اما
بر خلاف تصور و توهم شاعر
کار هر کس نیست.
 
برای اینکه کشف حقیقت
آسان نیست.
 
حقیقت
همیشه
در
ماهیت چیزها
ست
و
برای نفوذ در خطه ماهیت
به
ساز و برگ تئوریکی ـ متدئولوژیکی مارکسیستی ـ لنینیستی
نیاز بی چون و چرا
هست.
 
این بدان معنی است
که
هر
مخالفتی با هر نظامی
به
معنی حقیقتگویی
نیست.
 
۳
هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند
جان ما را سوختند
حرف حق این روزها گویی گناه منکر است
بس که این ملت خر است

مثال مشخص
در
همین بند شعر شاعر
است:
دلیل دوختن دهان آزادی خواهان 
و
سرکوب حقیقتگویان
خریت توده
نیست.

دلیلتراشی
از
خریت کذایی توده
خود
به
معنی حقیقت ستیزی
است.

چون
حقیقت عینی
همیشه با منافع استراتژیکی توده
مطابقت دارد.

دشمنان توده مولد و زحمتکش
ضمنا
دشمنان حقیقت عینی اند.
 
 ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر