۱۳۹۸ بهمن ۷, دوشنبه

تأملی در اندیشه ای از امام حسین در دفاعیات خسرو گلسرخی (۴)


تحلیلی
از
شین میم شین

صمد ناب دیل
 جدال با تاریکی ها:
جعل تاریخ با گلسرخی

گلسرخی ها 
را
 برای سهل انگاری شان در فهم تاریخ معاصر و دید سیاسی اجتماعی خطا آمیزشان از رابطه منفی مذهب (اسلام) و اسلامیسم (قدرت سیاسی ) بایستی در حافظه تاریخی خود به خاطر بسپاریم.
 
مفاهیم قابل تأمل صمد ناب دیل در این جمله به شرح زیرند:
مذهب
اسلام
اسلامیسم
قدرت سیاسی
 
فرمولبندی این جمله صمد ناب دیل معیوب است:
صمد
در این جمله
دیالک تیک منفرد (خاص) و عام
را
از سویی
به
شکل دیالک تیک اسلام و مذهب بسط می دهد
و
از
سوی دیگر
به 
شکل دیالک تیک اسلامیسم و قدرت سیاسی (به عوض مذهبیسم)
 
صمد
در
پهنه روبنای ایده ئولوژیکی سیر و سفر می کند.
همه مفاهیم او به روبنای ایده ئولوژیکی تعلق دارند.
 
این
چیزی جز وارونه اندیشی نیست:
صمد 
دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
را
در
بهترین حالت
وارونه می سازد.
یعنی
نقش تعیین کننده 
را
از
آن روبنای ایده ئولوژیکی می داند.
 
مذاهب
نیز
به قول کلاسیک های مارکسیسم
شعور وارونه
اند.
 
یعنی
مثل صمد
دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور)
را
وارونه می سازند:
روح را خالق ماده قلمداد می کنند.
 
ای بسا مذهب ستیزان که مذهبی اندیش تر از مذهبی جماعت اند.
 
۲
گلسرخی ها 
را
 برای سهل انگاری شان در فهم تاریخ معاصر و دید سیاسی اجتماعی خطا آمیزشان از رابطه منفی مذهب (اسلام) و اسلامیسم (قدرت سیاسی ) بایستی در حافظه تاریخی خود به خاطر بسپاریم.
  
فرق مذهب با مذهیسم (اسلام با اسلامیسم)
از
دید صمد
بی اعتنایی مذهب به قدرت سیاسی و قدرت سیاسی طلبی مذهبیسم (اسلامیسم)
است.
 
این تصور صمد
حاوی ذراتی از حقیقت عینی است.
ولی
فقط ذراتی از حقیقت عینی و نه بیشتر.
 
 
مثال:
مذهب آیات عظام بروجردی و شریعتمداری
خواهان کسب قدرت سیاسی نیست.
خواهان تشکیل ولایت فقیه نیست.
فرق خمینی و گربه نره با بروجردی و شریعتمداری همینجا ست.
 
 
فرق علمای آیین تسنن مثلا در عربستان سعودی با بن لادن و مظاهری هم به همین سان.
 
۳
گلسرخی ها 
را
 برای سهل انگاری شان در فهم تاریخ معاصر و دید سیاسی اجتماعی خطا آمیزشان از رابطه منفی مذهب (اسلام) و اسلامیسم (قدرت سیاسی ) بایستی در حافظه تاریخی خود به خاطر بسپاریم.
 
خمینی و گربه نره و بن لادن و مظاهری
اما
نه
نماینده اسلامیسم
بلکه
نماینده پان اسلامیسم (فاشیسم) و فوندامنتالیسم و میلیتاریسم اند.
 سران بی سواد نامه مردم
هم
برای پرهیز از استعمال مفاهیم فلسفی روشن
از
اسلام سیاسی
دم می زنند
که
در
رسانه های امپریالیستی 
مرتب شنیده می شود.
 
غافل از اینکه فرق و تفاوت و تضاد خمینی و گربه نره با بروجردی و شریعتمداری
نه
در
اسلام
نه
در
خوانش خاص خود از اسلام
بلکه
در
چیز دیگری است.
 
این چیز دیگر 
چیزی زیربنایی - اقتصادی
 است.
ما
به این چیز دیگر بارها اشاره کرده ایم
و
در روند همین تحلیل اشاره خواهیم کرد.
 
۴
گلسرخی ها 
را
 برای سهل انگاری شان در فهم تاریخ معاصر و دید سیاسی اجتماعی خطا آمیزشان از رابطه منفی مذهب (اسلام) و اسلامیسم (قدرت سیاسی ) بایستی در حافظه تاریخی خود به خاطر بسپاریم.
به
منظور آموختن از تاریخ تراژیک جاری، 
که 
حرکات و بینشهای مردود 
یعنی لغزیدن از سیاهی به سیاهی،
 از 
مولا حسین به میم - لام،
 و
 اینها بایستی نقد، نفی و طرد شوند.
 
هدف صمد از به خاطر سپردن خریت و خطای گلسرخی ها
درس آموزی از تاریخ تراژیک جاری
(یعنی لغزیدن از سیاهی به سیاهی، از مولا حسین به میم - لام)
است.

صمد
بر خلاف همگنان و یاران،
دیگر حاضر به دفاع بی چون و چرا از گلسرخی ها
 نیست.
صمد
قصد درس آموزی از خریت ها و خطاهای گلسرخی ها را دارد.
 فرق صمد با بقیه
همینجا نیز است.

۵
دوران بعد از جنگ جهانی دوم و نسل گلسرخی ها، ال احمد ها… 
- جامعه روشنفکری - 
بازتاب زخمهای تاریخی - عینی جوامع پیرامونی سرمایه در همگرا شدن با روند منفی اسلام و اسلامیزاسیون 
(دستگاه ایدئولوژی سیاسی طبقات حاکم و مسلط) 
هستند.
 
مفاهیم صمد در این جمله را بهتر است
برای درک منظور او مورد تأمل قرار دهیم:

دوران بعد از جنگ جهانی دوم 
 نسل گلسرخی ها، ال احمد ها… 
- جامعه روشنفکری - 
بازتاب زخمهای تاریخی - عینی جوامع پیرامونی سرمایه در همگرا شدن با روند منفی اسلام و اسلامیزاسیون 
(دستگاه ایدئولوژی سیاسی طبقات حاکم و مسلط) 
۶
 دوران بعد از جنگ جهانی دوم
 
این
مفهوم تق و لق بی در و پیکری
است.
 
دوران
یکی از مهم ترین مفاهیم ماتریالیسم تاریخی است
و
معنی به کلی دیگری دارد.
 
مراجعه کنید
به 
دوران.
 
منظور صمد
نه
دوران
بلکه دوره، ایام و امثالهم است.
با پایان جنگ جهانی دوم 
دوران تاریخی جامعه بشری عوض نشده است.
 
۷
 نسل گلسرخی ها، ال احمد ها…  
 
مفهوم نسل از مفاهیم مکاتب امپریالیستی (و فاشیستی) است.
با
مفهوم نسل
نمی توان به تحلیل جامعه بشری و پدیده های جامعه ای نایل آمد.
با
مفهوم نسل
فقط می توان عوامفریبی کرد.

۸
جامعه روشنفکری
 
جامعه روشنفکری
نیز از مفاهیم امپریالیستی ـ رویزیونیستی - اگزیستاسنیالیستی (فاشیستی)
است.

چیزی به نام جامعه روشنفکری وجود ندارد.
منظور صمد
احتمالا
محافل روشنفکری
است.
 
روشنفکر چیست؟

۹
جوامع پیرامونی سرمایه
 
این مفهوم صمد هم از مفاهیم جامعه شناسی امپریالیستی 
است
و
فاقد ارزش علمی ـ سوسیولوژیکی
است.
 
معیار علمی و عینی مطمئن برای درک و توضیح جوامع بشری
فرماسیون اقتصادی
است.
 
۱۰
روند منفی اسلام و اسلامیزاسیون 
 
این مفاهیم صمد نیز تق و لق و مبهم و موهوم اند.
منظور صمد
تلاش طبقات اجتماعی معینی در جهت مدرنیزاسیون فرمال اسلام
است.
 
۱۱
دستگاه ایدئولوژی سیاسی طبقات حاکم و مسلط
 
صمد
بیشک
قادر به توضیح مشخص این مفهوم تق و لق غلط و مبهم نیست.
 
خواهیم دید.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر