۱۳۹۸ دی ۲۳, دوشنبه

از فاشیسم تا فوندامنتالیسم ـ از سلیمان تا سلیمانی (۹)

 
تحلیلی
از
شین میم شین
 
حریف 
 
حزب الله 
پشتوانه ی مردمی
 دارد
بر
 ضد مردم کشورش 
عملیات انجام نمی دهد
 
میم
 
  سرکوب خونین حزب توده  خدمت به توده بوده است؟ 
 
حریف

در مورد حزب توده حرف و حدیث زیاد گفته اند.
 به 
دلیل ارتباطش با شوروی
 نفرت انگیز به نظر می رسیده است.  
 
جدا از این 
ایدولوژی اسلامی و مارکسیستی
 اصولا
 در
 تعارض با همند.
 
تحت سلطه فاشیسم و فوندامنتالیسم،
بدترین ستم
پیشاپیش
بر
مفاهیم و واژه ها
می رود.
 
ایده ئولوگ های فاشیسم و فوندامنتالیسم
با
اصطلاحات فاشیستی و فوندامنتالیستی
تبر بر تار و پود تفکر بشری
فرود می آورند.
 
آن سان که پس از برانداختن فاشیسم و فوندامنتالیسم
 و
 انداختن  هر دو
به
زباله دانی تاریخ،
زباله های مفهومی آنها
در
ضمیر جامعه
صدها سال
ادامه حیات می دهند
و
به
تخریب خانه خرد خلایق 
منجر می شوند.
 
۱
ایدولوژی اسلامی و مارکسیستی
 
معلوم نیست 
که
بانی مفاهیم ایده ئولوژی اسلامی و مارکسیستی
کدام شیاد
بوده است.
 
ایده ئولوژی
در
قاموس این شیاد 
نه
چیزی طبقاتی
بلکه
چیزی فکری
قلمداد می شود.
 
بدین طریق و بنا بر این خرافه
به
اندازه مذاهب و فرق (فرقه های) فکری 
ایده ئولوژی
وجود دارد.
 
این بدان معنی است
که
اجامر فاشیسم و فوندامنتالیسم
فاقد انضباط مفهومی اند.
 
سؤال:
 ایده ئولوژی چیست؟
 
۲
ایدولوژی اسلامی و مارکسیستی
 
 ایده ئولوژی
چیزی طبقاتی 
است.
 
اعضای هر طبقه اجتماعی
خواه و ناخواه
 ایده ئولوژی خاص خود
را
دارند.

این بدان معنی است
که
 ایده ئولوژی
 نه
دلبخواهی
است
و
نه
تصادفی.
 
 ایده ئولوژی
امری جبری
است.
 
 ایده ئولوژی
شباهت غریبی به غرایز دارد.
 
 
مارکس 
هم
 در
 نامه ای به ابراهام لینکن
از
عریزه طبقاتی پرولتاریا در امریکا
سخن رانده است
و
منظورش
  ایده ئولوژی
است.
 
 ایده ئولوژی
را
نمی توان تدریس کرد.
 
 ایده ئولوژی
آموختنی
نیست.
 
آنچه
که
آموختنی
است،
 ایده ئولوژی
نیست.
 
علم
است.
 
فقه
است.
 
مارکسیسم ـ لنینیسم
 ایده ئولوژی پرولتاریای صنعتی
است
و
ضمنا
علم
است.

مارکسیسم ـ لنینیسم
دیالک تیکی از علم و ایده ئولوژی
است.
 
پرولتاریای صنعتی
خواه و ناخواه
مارکسیستی ـ لنینیستی
می اندیشند.
 
به
همین دلیل
آموزش مارکسیسم ـ لنینیسم
برای پرولتاریای صنعتی دشوار نیست.
 
وقتی مارکس از توده ای کردن فلسفه علمی دم می زند،
بی قید و شرط نیست.
 
با
انقلاب کمونیستی
جامعه
نخست
بی طبقه 
می شود.
 
یعنی
همه احاد مردم
به
مولد 
مبدل می شوند.
 
دیالک تیک غریبی
به
کار می افتد:
پرولتاریا
یعنی
طبقه اجتماعی فاقد وسایل تولید
مالکیت خصوصی بر وسایل تولید
را
به
مالکیت عمومی بر وسایل تولید
تبدیل می کند.

یعنی
همه آحاد مردم
مالک همه وسایل تولید می شوند.
یعنی
خود پرولتاریا
نیز
پرولتریت زدایی
می شود.

خود پرولتاریا
نیز
مالک همه وسایل تولید جامعه می شود.

دیالک تیک اثبات و نفی
به
کار می افتد:
هیچکس
مالک خصوصی وسایل اساسی تولید نمی شود
و
هیچکس
فاقد مالکیت بر وسایل اساسی تولید نمی ماند.

در 
چنین شرایطی
فلسفه علمی
و
ضمنا
  ایده ئولوژی پرولتری
می تواند توده ای شود.

۳
ایدولوژی اسلامی و مارکسیستی

ادیان
چیستند؟

اسلام
چیست؟

اسلام
هم
می تواند
  ایده ئولوژی
باشد.
 
اگر
اسلام
  ایده ئولوژی
شود،
بسته به اینکه ایده ئولوژی کدامین طبقه اجتماعی می شود،
دگرگون می گردد.
 
دگرگون
هم
شده است.
 
اسلام توده های دهقانی
خوانش به کلی دیگری از اسلام
است
که
کمترین ربطی به خوانش رایج از اسلام در اسلام اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی 
ندارد.
 
 
الله
در
قاموس توده های دهقانی
نه
ارباب برده دار
بلکه
طرفدار بی چون و چرای توده
است.
 
بهشت
نه
طویله عیاشی و علافی مفتخوران گردن کلفت،
بلکه زیرپای توده مولد و زحمتکش
است.
 
امام زمان
به
محض ظهور
گردن کلفت آخوندها
را
به
شمشیر می بندد
و
بوسه بر دستان پینه بسته
می زند.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر