۱۳۹۸ بهمن ۱, سه‌شنبه

سیری در شعری از ناصر اجتهادی (۸)

 
تحلیلی
از
شین میم شین
 
مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است
بس که این ملت خر است

حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است
بس که این ملت خر است
 
مغزها له شد به زیر سُم ملایان قم
وای در عصر اتم
صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است!
بس که این ملت خر است.
 
هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند
جان ما را سوختند
حرف حق این روزها گویی گناه منکر است
بس که این ملت خر است
 
مملکت افسوس برگشته به صدها سال پیش
حرف عمامه است و ریش
گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است.
بس که این ملت خر است
 
ما که می‌دانیم حال شیخ ها در حجره‌ ها
وای بر احوال ما
کز تف همدرس ها ماتحت شان دائم تَر است
بس که این ملت خر است
 
شیخ ریقوئی که دائم بود دنبال لواط
در پی فور و بساط
با فلانِ پاره‌ اش، امروز یک شیر نر است
بس که این ملت خر است
 
معنی تحت اللفظی:
آخوند لاغر ـ مردنی ئی
که
فکر و ذکری جز لواط و منقل و وافور نداشت،
با
کون پاره اش
شده شیر نر.
دلیلش خریت ملت است.
 
 
شاعر
در این بند شعر
خمینی
را
و
ترقی فواره وار او
را
از
یک لات و لاشخور ریقو به مقام شیر شرزه
در
اثر خریت ملت
به
چالش
می کشد.
 
 ظاهرا
کسب و کار روحانیت
لواط و بساط 
بوده و است.
 
 
بی دلیل نیست
 که
 سعید طوسی
مدرس قرآن
 مهره محبوب رهبر طویله جماران
 است:


  وی متهم به رابطه جنسی (تجاوز) با ۱۰ تا ۱۹ پسر نوجوانی شده‌ است
 که
 نزد او قرائت قرآن می‌ آموخته‌ اند.
 این جوانان طوسی را به آزار جنسی شان متهم کرده اند.
 
ضمنا
عکس سعید طوسی
در
مجله پلی بوی
نیز
چاپ شده است.
 
ولی
معیار اتیکی و استه تیکی
برای ارزیابی مطمئن روحانیت و هر کس و ناکس دیگر
کافی نیست.
 
البته
این معیار در ایران
معیاری از دیرباز رایج بوده است.
 
بخش اعظم فحش ها و توهین ها و تحقیرها و تخریب ها
بند تنبانی اند.
 
ماهیت روحانیت شیعی
را
باید
در
تعلقات طبقاتی آن
ردیابی و شناسایی کرد
و
نه
در
اتیک و استه تیک آنها.
 
دلیل کسب محبوبیت خمینی و هر آخوند ریقوی دیگر
خریت ملت
نیست.
 
قبل از خمینی
نیز
محمد رضا شاه و توله ها و همشیرگان و اخوانش
محبوبیت داشتند
و
خواهرش
خوشنام تر و خوش اخلاقتر از امام خون آشام جماران نبود.

آنچه لاشخور را کند محبوب العام،
قدرت است و ثروت و پست و مقام.

نان
تعیین کننده جان
است.
 
دلیل محبوبیت و عزت و کرامت اعضای طبقات حاکمه
نه
شخصیت و عقلیت و علمیت و انسانیت آنها،
بلکه
ثروت و قدرت و مکنت و اعتبار و نفوذ آنها ست.

هر طبقه اجتماعی دیگر
هم
وسایل اساسی تولید
را
تسخیر کند،
در
چشم به هم زدنی
سکسی می شود.

وجود اجتماعی
تعیین کننده شعور اجتماعی
است.


ثروت و قدرت و پست و مقام
از
سوسکی کریه المنظر
برژیت باردو و مره لین مونرو
نمودار می سازد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر