۱۳۹۸ دی ۲۴, سه‌شنبه

سیری در شعری از ناصر اجتهادی (۴)

 
تحلیلی
از
شین میم شین
 
مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است
بس که این ملت خر است

حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است
بس که این ملت خر است
 
مغزها له شد به زیر سُم ملایان قم
وای در عصر اتم
صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است!
بس که این ملت خر است.
معنی تحت اللفظی:
ای وای
در
زیر سم ملایان قم
در 
عصر اتم
مغزها له شدند
و
صحبت
به
عمامه و تسبیح و ریش و منبر
محدود گشت.
دلیلش
نهایت خریت ملت 
است.
 
شاعر
روحانیت
را
قابل مقایسه با ستوران
می داند
که
ارگان تفکر اعضای جامعه
(مغز)
زیر سم شان
له می شود
و
اعضای جامعه
در
عصر اتم
به
عوض توجه به علم،
به
مفاهیم و سمبل های مذهبی 
(عمامه، تسبیح، ریش و منبر)
توجه می کنند.
 
دلیل این فاجعه
نیز
خریت توده
است.
 
۱
مغزها له شد به زیر سُم ملایان قم
وای در عصر اتم
صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است!
بس که این ملت خر است.
در این بند شعر شاعر
سخن از سقوط فکری جامعه
در
اثر پیروزی عنگلاب اسلامی 
است.
 
شکست انقلاب بورژوایی سفید
و
پیروزی ارتجاع فئودالی
موجی از خردستیزی (له شدن مغزها)
و
مد شدن مفاهیم و سمبل های قرون وسطایی ـ فئودالی
به
راه می اندازد.
 
شاعر این سقوط معیارهای ارزشی و ارزیابی
را
نتیجه خریت ملت
می داند
و
نه
نتیجه پیروزی ارتجاع بر انقلاب
و
نه
نتیجه دیکتات روحانیت مرتجع 
که
به
تسخیر کلیه اهرم های اقتصادی، سیاسی، فکری و فرهنگی
نایل آمده است.
 
۲
مغزها له شد به زیر سُم ملایان قم
وای در عصر اتم
صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است!
بس که این ملت خر است.
ایراد بینشی شاعر
طرز تفکر غیر دیالک تیکی او ست.
 
شاعر
چیزها، پدیده ها، روندها و سیستم های هستی
را
در
تاریخیت شان 
نمی بیند.

یعنی
غیر تاریخی
می بیند.
 
فاجعه
اصولا و اساسا
با
شکست جنبش مشروطه
با
شکست روشنگری
با
اعدام روشنگران
شروع شده است
و
در
کودتای ۲۸ مرداد
به
اوج رسیده است.
 
جامعه
ثمرات تلخ شکست جنبش انقلابی
را
اکنون
می چیند.
 
سرکوب خونین حزب توده،
فقط
سرکوب یک حزب
نبوده است.
 
له کردن مغزهای اندیشنده و زنده
نیز
بوده است.
 
روح زدایی و شعور زدایی از جامعه
نیز
بوده است
و
مذهب
روح جامعه بی روح
است
و
شعور جامعه بی شعور.
 
این پدیده منفی
ضمنا
خاص ایران نبوده و نیست.
 
قضیه
در
همه 
کشورهای جهان  
از
همین قرار است.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر