۱۳۹۷ آذر ۶, سه‌شنبه

کلنجار نظری با مهری راجع به شخصیت (۲)

 
آلبرت انيشتين
 ضعف در نگرش
منجر به ضعف شخصيت
خواهد شد.
 
سؤال
این بود
که
شعور و یا روح اما چیست؟

حریف
شعور يا روح 
مقوله ای فلسفی است.
 
مقوله
یعنی عام ترین و عالی ترین مفهوم
 
شعور يا روح 
انعكاس ماده است در آیینه ضمیر و ذهن ما
 
میم
زنده باد.
 
ولی بیشتر توضیح دهید تا سگفهم شود.
 
حریف
خودت بیشتر توضیح بدهی 
بهتر است.
 
میم
 
 
۱
ممنون از هندوانه
آنهم در فصلی سرد

اما
زنده باد هماندیشی به عوض هندوانه

۲
برای اینکه حتی کلمه ای از حرف های ما مال ما نیست.

۳
اندیشه 
در روند هماندیشی 
مثلا با شخص شخیص شما 
تشکیل می شود و تبیین می یابد.

۴
تعارف به کنار.
نظر شما درست است و دقیق است:
شعور يا روح انعكاس ماده و یا واقعیت عینی
 در آیینه ذهن ما و ضمیر ما و یا دل ما ست.

۵
همین جمله جامع و مانع را تجزیه و بعد تحلیل کنیم:

الف
تجزیه:
مفاهیم (واژه های) این حکم فلسفی (جمله، اندیشه) کدامند؟

ب
چه تعریفی دارند؟
 
میم
حریف
مفاهيم جمله بالا 
به شرح زیرند:
انعکاس
ماده
آیینه
 شعور

 میم
 
۶
زنده باد.
انعکاس یعنی عکس اندازی و یا عکس برداری.
فرض کنیم موضوع شناخت ما (ماده، واقعیت عینی) سیبی است.

این سیب (ماده) در ذهن ما (مغز ما) چگونه منعکس می شود؟

حریف
ارگان هایی مانند چشم و دست
سيگنال هاى حسى از سيب را به مغز مى فرستند
در مغز اين سیگنال ها مورد تجزيه و تحليل قرار مى گيرد و موارد مشترك همه انواع سيب ها به صورت سيب تجريد يافته
 در ذهن به تعريف نهايى واژه سيب مى رسد

میم
ممنون.
حق با شما ست.
ایراد این توضیح درست شما 
در
 مکانیکی تلقی کردن روند انعکاس 
است.
 
ارگان های حسی = دوربین های عکاسی.

ولی این فقط یکی از فرم های بسیار ساده انعکاس است.

مثال:
انعکاس همین سیب در ذهن شاهزاده ای با انعکاس همین سیب در ذهن دهقان زاده ای از زمین تا آسمان تفاوت خواهد داشت.
چرا و به چه دلیل؟

در مثال فوق الذکر درجا نزنیم:
گندم برای دهقان با همان گندم برای گلمحمد 
در رمان کلیدر 
دو چیز متفاوتند:
گلمحمد
تل گندم 
را 
بی پروا
به رود می ریزد
و 
دهقان
 با مشاهده کردوکار گلمحمد
دود از دودمان روح و روانش برمی خیزد.
 
تفاوت معرفتی (شناخت سیب) فراتر از اهمیت مثلا گندم برای گلمحمد  و دهقان است.

شناخت دهقان از گندم و سیب با «شناخت» کذایی شاه و شیخ و لاشخور
از همان گندم و سیب
دو چیز عمیقا متفاوتی اند.

دلیل این تفاوت و تضاد معرفتی
جایگاه متضاد آنها در جامعه است که گفتید.

ولی این تفاوت جایگاهی و طبقاتی 
در مورد شناخت گندم و سیب 
مشخصا از چه قرار است؟
 
چرا سیب و گندم واحد 
در 
اذهان اعضای طبقات متفاوت جامعه
به طرز متفاوت منعکس می شوند.

اگر انعکاس مکانیکی و آیینه وار می بود
 می باستی عکس واحدی به دست آید و نه عکس های متفاوتی.

به عبارت دیگر
انعکاس اصلا چگونه میسر شده است؟

انعکاس که ابتدا به ساکن صورت نمی گیرد.

حتی
خود ارگان های حسی
در روند میلیون های ساله انعکاس 
آن شده اند که هستند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر