۱۳۹۷ آذر ۱, پنجشنبه

نظری بر خزعبلات کارل پوپر (۲)


کارل پوپر
مشکل اکثر کشورهای جهان سوم این است
که شعور ملت شان از شعور دولت شان
بیشتر است.

سرچشمه:
صفحه فیسبوک
فیروز ماموئی
 
تحلیلی 
از
 گاف سنگزاد


• درد که یکی دو تا نیست.
• پس از روی کار آمدن فوندامنتالیسم فئودالی، خردستیزی علنی و عریان بر تخت نشسته و حکمران بلامنازع جهنم جامعه گشته است.
 
• یکی از نمودهای این خردستیزی علنی و عریان، انتشار لگامگسیخته لاطائلات خردستیزان وطنی و جهانی است.

۱
• دلیل رواج سهل و آسان لاطائلات خردستیزان جهانی در جهنم فوندامنتالیستی، شباهت و حتی یکسانی لاطائلات وطنی با لاطائلات جهانی در خطوط اصلی آنها ست.

۲
• دلیل یکسانی ایندو در این است که بورژوازی در اواخر قرن نوزدهم، به آماج های استراتژیکی خود خیانت کرده و همه دستاوردهای فکری و فرهنگی خود را به گور سپرده و جای خالی آنها را با خرافات رنگارنگ عهد عتیق پر کرده است.
 
• بورژوازی واپسین و معاصر با تاج و محراب و عملا با مذهب و کلیسا و کنیسه و مسجد و منبر و روحانیت و همه فرم های خرافه و یاوه به وحدت رسیده است.

۳
مشکل اکثر کشورهای جهان سوم این است
که شعور ملت شان از شعور دولت شان
بیشتر است.

• بنظر پوپر به مثابه یکی از نمایندگان ایدئولوژیکی بورژوائی واپسین، شعور مردم کشورهای جهان سوم بیشتر از شعور دولت آنها ست.

• سؤال اول که به ذهن هر خود اندیشی خطور می کند، این است که دولت چیست؟

۴
• دولت یکی از مهمترین عناصر روبنای ایدئولوژیکی هر جامعه است.
 
• دولت هر جامعه بسان هر عنصر روبنائی دیگر انعکاس زیربنای اقتصادی آن جامعه است.

• این اما مشخصا به چه معنی است؟

۵
• این بدان معنی است که دولت حاکم در هر جامعه، متناسب و مطابق با زیربنای اقتصادی آن جامعه است.
 
• این زیربنا و ساختار اقتصادی هر جامعه است که تعیین کننده چند و چون روبنا و ضمنا دولت آن جامعه است.

۶
• به همین دلیل است که با تحول زیربنای اقتصادی هر جامعه، دولت نیز عوض می شود.
 
• به همین دلیل است که با گذار از جامعه برده داری به فئودالی و یا با گذار از جامعه فئودالی به سرمایه داری، ماهیت طبقاتی دولت تغییر می یابد.
 
• و حتی بمراتب روشنتر، برای تعویض ساختار و زیربنای اقتصادی هر جامعه، دستگاه دولتی و ارگان های آن درهم شکسته می شود تا با دستگاه دولتی و ارگان های نوین جایگزین شود:

الف
• همین بورژوازی که پوپر سگ ایدئولوژیکی آن است، در انقلاب بورژوائی فرانسه، شطی از خون شاهان و کشیشان به راه می اندازد، زندان های فئودالی را تسخیر می کند و دولت نوین خود را بر پا می دارد.

ب
• همین بورژوازی آلمان، جنگ های سی ساله دهقانی بر ضد فئودالیسم و روحانیت و کلیسا را مورد حمایت قرار می دهد، تا آخر سر بر قله کوهی از اجساد دهقانان انقلابی با اشرافیت فئودالی سازش کند و دولت نوین خود را تشکیل دهد.
 
• دولتی که تبار خیلی از کادرهای اصلی اش به اشرافیت فئودالی و روحانی می رسد، اشرافیتی که بورژوا شده است.
• به همان سان که در جهنم یأجوج و مأجوج آخوندهای فئودالی بورژوا شده اند.
• بورژوائی عجق ـ وجق و کج و کوله از جنس کارل پوپر و شرکاء.

۷
مشکل اکثر کشورهای جهان سوم این است
که شعور ملت شان از شعور دولت شان
بیشتر است.

• روبنای ایدئولوژیکی و ضمنا دولت هر جامعه را طبقه حاکمه آن جامعه تعیین می کند.
• طبقه حاکمه به طبقه ای اطلاق می شود که در زیربنای جامعه، یعنی در مناسبات تولیدی جامعه، مالک وسایل اصلی تولید (اراضی کشت و زرع، کارخانجات، معادن، منابع، بانک ها و غیره) است.
• به همین دلیل می توان از دیالک تیک زیربنا و روبنا، از دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه (دولت) سخن گفت.
• در دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه (در دیالک تیک حاکمیت و قدرت)، نقش تعیین کننده از آن طبقه حاکمه (حاکمیت) است.
 
• دولت ابزار دست طبقه حاکمه است.
• دولت ارگان سرکوب توده به وسیله طبقه حاکمه است.
• دولت دستگاه مقننه، قضائیه و مجریه طبقه حاکمه است.

۸
مشکل اکثر کشورهای جهان سوم این است
که شعور ملت شان از شعور دولت شان
بیشتر است.

• اولا ملت یکدست و همگون، خیال باطلی بیش نیست.
 
• ملت از اقشار و طبقات اجتماعی متنوع و متضاد المنافع تشکیل می یابد.
هم کوسه و نهنگ و کرگدن جزو ملت ایران اند و هم مارمولک و بزغاله و کره خر.

• عوامفریبی پوپر هم همین جا آشکار می گردد.
 
• شعور ملت به چه معنی است.
 
• منظور پوپر و هواداران، شعور عمله و دهقان و پیشه ور است و یا شعور تاجر و بانکدار و کارخانه دار و زمیندار خرد و کلان؟
 
بر اساس کدام معیار و ملاک عینی می توان ادعائی از این دست صادر کرد؟

۹
• ثانیا شعور کذائی ملت در تعیین دولت و در چند و چون شعور دولت مداران نقش تعیین کننده ای ندارد.

قاعده و قانون کلی در جامعه بشری از قرار زیر است:
• طبقه ای تشکیل دولت می دهد که مالکیت وسایل اساسی تولید را در اختیار دارد:
• دولت برده داری، دولت برده داران است.
• دولت فئودالی، دولت اشرافیت فئودال و روحانی است.
• دولت بورژوائی، دولت سرمایه داران است.
• دولت سوسیالیستی، دولت توده های مولد و زحمتکش.

۱۰

• به همین دلیل فرم مالکیت بر وسایل تولید در چند و چون دولت حرف اساسی و آخر را می زند.
• به همین دلیل برای تحول مثبت و منفی جامعه، فرم مالکیت تحول می یابد.
• یعنی طبقه حاکمه قدیم سلب مالکیت بر وسایل اساسی تولید می شود و طبقه حاکمه جدید مالک وسایل تولید سلب مالکیت شده می گردد.

۱۱
• آنچه کارل پوپر و هوداران بی خبر از خرد و خدایش نمی دانند و نمی خواهند بدانند، این حقیقت امر است که شعور، طبقاتی است.
 
• هر طبقه اجتماعی شعور اجتماعی خاص خود را دارد.
• و شعور اجتماعی بواسطه وجود اجتماعی تعیین می شود.
 
• به همین دلیل از دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی سخن می رود.
• و در این دیالک تیک، نقش تعیین کننده از آن وجود اجتماعی است، بدون آن که شعور اجتماعی هیچ واره و هیچ کاره باشد.
• چون شعور اجتماعی نیز برو جود اجتماعی تأثیر می گذارد.

۱۲
• به همین دلیل فویرباخ ـ فیلسوف ماتریالیست بورژوازی آغازین ـ می گوید:
شعور (شعور اجتماعی) در کاخ و کوخ متفاوت است.

۱۳
• کسانی که این خزعبلات پوپر و اراذل و اوباش دیگر را تکثیر و توزیع و تبلیغ می کنند، اما نیت دیگری دارند.
• هدف آنها این است که خود را خیلی با شعور و خیلی با سواد جا بزنند و در جو این توهم جفت جوئی کنند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر