۱۳۹۷ آذر ۲, جمعه

تأملی در تأملات ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﻋﺴگرﻯ (ﻣﺎﻧﻰ) (۲۰)



ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﻋﺴگرﻯ
(ﻣﺎﻧﻰ)
(۱۳۳۰)
شاعر، نویسنده و پژوهشگر
انقلاب در برابر انقلاب!
منبع:
رادیو مانی
 
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور
 
نشانه های خیزش های تازه 
 برآن‌ اند که هدف مردم تنها گذشتن از حکومت اسلامی نیست، 
بسیار فراتر از آن است. 
هدف آنان گذشتن از آرمان‌های پوچ دینی، اخلاق منحط، قوانین انسان ‌ستیز و بیماری‌ های مزمن فرهنگی است
 که 
حکومت اسلامی موجود تنها نمایندۀ بخشی از آن است، 
بخش بزرگترش در درون جامعۀ ایران 
– جدا از حکومت‌ هایش – 
جاری است. 

نکته‌ ای که نگاه ما را به خود متوجه می کند 
گرایش درآمیزی گوهر بسامان فرهنگ کهن ایرانی با گوهر و فرهنگ بسامان جهان مدرن بیرون از ایران است.
 این دو گوهر هردو با اسلام، استبداد، پدرسالاری، مرد سالاری، پیرسالاری، خود را«قوم برگزیده» پنداشتن 
در ناسازگاری و ستیزند. 

حضور روشن  زنان 
در 
خیزش‌ها و طرح خواسته ‌های نوین در ایران، 
نشان گذر از محوریت مردانۀ این کشور در چندین و چند سدۀ است. 
اکنون داریم باوری خردمندانه می‌ یابیم 
که
 زنان و مردان دو بال هستی اجتماعی هستند. 
طبیعت نرماهنگ زنانه – مادرانه، گرایش صلح خواهانه و خردمندانۀ زنانه 
سال به سال جای بیشتری در ایران برای خود می‌ گشاید. 
خشونت و جنگ طلبی و خودبرتر بینی مردانه 
به همان اندازه دارد واپس می نشیند. 
کی باشد که تعادلی هستی ساز برقرار شود.

اسلام در ایران رو به زوال است. 
با شتابی که هرگز پیشینه نداشته است.
 قدرقدرتی الله و تقدیر در حال افول اند.
 استبداد مردمحور در لبۀ گور است. 
و البته در برابر این‌ها جانشین متضادی هست 
که 
نه چندان آشکار اما بخوبی حس شدنی ست  و رو به نیرومندی.

شکل گیری نهایی این جابجایی
 به زمان، آزمون، کوشش و هزینه‌ های بیشتر نیازمند است. 

هیچ دگرگشتِ فراگستر و پرژرفای تاریخی و فرهنگی
 یک شبه هستی نمی‌ یابد. 
بل که نخست نطفه می‌بندد، سپس آرام و دشوار گسترش می یابد و در گذر توفان‌ ها، تضادها، آذرخش‌ ها و تندرها گام به گام فرا می‌ بالد تا به نیروی برتر تبدیل شود. 

درست همانگونه که تخمۀ یک انسان از زهدان تا جوانی و والایی و خردمندی و توانایی فرامی‌ بالد. 
آن هم در گذر از بیماری ‌ها، تصادفات، فشارهای بیرونی و خطرات مرگ و نابودی.

برافتادن حکومت استبداد دینی در ایران 
شرط نخست  این جهش برای فرابالی نوگرایی در ایران است. 

حتی پس از درهم ‌پاشی این سامانۀ نابسامان، 
زندگی و کوشش های چند نسل ضروری‌ است تا نرم نرمک فرهنگ استبدادی و کهنریشه را پس براند و ریشه‌ های خود را در بُن ِهستی اجتماعی
و 
شاخه‌های خود را در فضای فرهنگ، آموزش، و عمل بگشاید.

 برای جای گرفتن اخلاق نو در جای اخلاق منحط،
 زمانی سرشار از کار، شکیبایی و همکوشی اجتماعی لازم است. 

راهبران و حکومتهایی خردمند برای چنین گذرگاه پر پیچ ضروری‌ اند. 

زبان ما باید پالایش یابد، ادبیات و هنر ما باید از بُن دگرگون شوند، احزابی نوین باید پدید آیند که پیوندی با احزاب استبدادی‌ی تا کنونی نداشته باشند. رسانه‌های ما باید از نفوذ آشکار و پنهان فرهنگ و سیاست‌های کهن بیرون شوند. 

از آرامش پیش از توفان تا آرامش پس از توفان فاصله‌ ای هست و آن خودِ توفان، آذرخش، سونامی و افت و خیز است. 
مرحله‌ ای که گاه به ارادۀ بالانشین‌ ها و حاکمان با خون مردم و پیشاهنگانشان رنگین خواهد شد. 
(همانگونه که تاکنون شده است).

ایران در توفان بزرگ گام نهاده 
 اما
 هنوز در آغازه های آن است و دیر نیست که در چرخشگاه اصلی آن بیفتد و با چرخش تند و نیرومند آن به زورآزمایی برآید. 
در این توفان چه بسا کاخ‌ های واقعی و آرمانی فروریزند، 
چه جنگل‌های بزرگی از باورها که بسوزند، 
چه قردادهای اجتماعی که باطل شوند. 
پیداست که مردم ایران سرنوشت خود را متوقف نخواهند کرد 
بل که خواهند کوشید آن را با اراده، خرد و توان خود بازنویسند 
تا دارندۀ سرنوشت خود باشند.

در بِرش کنونی تاریخ ایران 
 اما با فساد و تباهی فراگیر، فحشا و اعتیاد دامنگستر، دزدی و اختلاس‌ های باورنکردنی، زور و سرکوب بی‌ سابقه، ناامیدی و میل به گریز از ایران، 
خشک‌ سالی و ناداری کُشنده، آلوده‌ گی  زیست‌ بوم و مرگ طبیعت، خشم بنیان ‌کن و سرکوب اهریمنی، جهان‌ ستیزی و انزوای سیاسی، کشورگشایی‌های نابایسته و ناشدنی، فرماندهی بخش بزرگ تروریسم جهانی به دست حکومت اسلامی در ایران، فروش یا بخشیدن منابع طبیعی به بیگانگان، ازدواج‌ های سفید و گسست نهاد خانواده، گریز متفکران و نخبگان از ایران، جنگ‌ های نیابتی و هزینه‌ های کمرشکن آن … رویار (رویارو؟) و درگیریم. 

این‌ها همه نشان می‌ دهند که
 خرابی چون که از حد بگذرد
 آباد می گردد. 
اما با معمارانی دیگر، اندیشه ها، روش‌ ها و منش‌های دیگر
 میرزاآقا عسگری مانی.    
 دسامبر ۲۰۱۸ 

پایان
ادامه دارد. 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر