۱۳۹۷ آبان ۲۳, چهارشنبه

زبان فارسی و ناهنجاری های جدیدش (۵۰ )


 
مهندس صادق انصاری
(ا. برزگر)
اندیشه ها، مفاهیم و زبان فارسی
در
قلمرو «ولایت فقیه»
دفتر چهارم
شورای نویسندگان و هنرمندان ایران
(۱۳۶۵)

ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین

دو جریان حاکم
ادامه

آذری قمی
 
حضرت صادق
فرموده اند:
توسط عقل نمی توان به دین خدا و احکام الهی دست یافت.

ان دین الله لایصاب بالعقول

یعنی
پسند عقل و نیکو شمردن عقول مردم و مقایسه موردی با موردی دیگر
که
غالبا
تحت تأثیر احساسات، عواطف و تنگ نظری ها و جهالت است،
نمی تواند دلیل (رهنما) بر احکام الهی باشد.

بهتر است 
همین فراز از سخنان آذری قمی
را
مورد تأمل قرار دهیم:
 
۱
حضرت صادق
فرموده اند:
 
طرز «تفکر» و متد فکری
سکنه ایران ویران
همین است:
تعطیل مستدام کارگاه مغز اندیشنده
و
نشخوار افوریسم هایی (نقل قول هایی)
از
 اعضای طبقه حاکمه.
 
از این بابت کم ترین فرق ماهوی میان اعضای اقشار و طبقات این طویله وجود ندارد.
 
تنها فرقی که هست،
منابع افوریسم ها ست:

یکی از حضرت صادق نقل قول می کند
تا
جفنگی را اثبات کند
و
دیگری 
از مارکس و لنین و غیره.

این بدان معنی است
که
سکنه این سامان
با این طرز و طریق و ترفند 
خود
را
از
 شر تفکر
برای همیشه
آزاد ساخته اند.

این بدان معنی است
که
مرده ها
برای به ظاهر زنده ها «می اندیشند.»
 
آنهم
چه بسا
با
مفاهیم عهد بوق.
 
۲
حضرت صادق
فرموده اند:
توسط عقل نمی توان به دین خدا و احکام الهی دست یافت.
 
دست یافت؟
 
این 
جفنگجمله 
واقعا
از حضرت صادق است؟
 
دین خدا و احکام خدا
که
ریخته اند زیر دست و پا.
 
چه نیازی خلایق خر به عقل دارند؟
 
احتمالا
منظور حضرت صادق
به شرح زیر بوده است:
 
توسط عقل نمی توان به درک دین خدا و احکام الهی دست یافت. 
 
سؤال
فقط
این است
که
من ـ زور
از
عقل چیست؟
 
۳
ان دین الله لایصاب بالعقول
 
خوب.
باشد.
معنی این جمله حضرت صادق چیست؟
 
۴
یعنی
پسند عقل و نیکو شمردن عقول مردم و مقایسه موردی با موردی دیگر
که
غالبا
تحت تأثیر احساسات، عواطف و تنگ نظری ها و جهالت است،
نمی تواند دلیل (رهنما) بر احکام الهی باشد.
 
ترجمه این جمله کوتاهتر از عطسه و آه حضرت صادق
 واقعا از همین قرار است؟
 
بگذریم 
و 
این جمله آذری قمی 
را 
از دید آذری رشتی
مورد تجزیه و تحلیل عینی و علمی قرار دهیم:
 
الف
پسند عقل
نمی تواند دلیل (رهنما) بر احکام الهی باشد.
 
پسند عقل
یعنی
آنچه که عقل پسند است
یعنی
آنچه که مبتنی بر عقل است و معقول است،
به درد درک احکام خدا نمی خورد.
 
این
بدان معنی است
که
برای درک احکام خدا
قبلا
باید حساب عقل مزاحم خود را رسید.
 
یعنی
کله را از هر چه مغز نام دارد، خالی کرد.
شعار مرگ بر تفکر سر داد.

ب
  نیکو شمردن عقول مردم
نمی تواند دلیل (رهنما) بر احکام الهی باشد.
 
ارج نهادن بر عقول مردم 
هم
به درد درک احکام خدا نمی خورند.

بر منکرش لعنت.

پ
  مقایسه موردی با موردی دیگر
نمی تواند دلیل (رهنما) بر احکام الهی باشد.
 
استفاده از متد رایج مقایسه هم به درد درک احکام خدا نمی خورد.
 
اینهم قبول.
 
ت
پسند عقل و نیکو شمردن عقول مردم و مقایسه موردی با موردی دیگر
که
غالبا
تحت تأثیر احساسات، عواطف و تنگ نظری ها و جهالت است،
 
کدام یکی 
تحت تأثیر احساسات، عواطف، تنگ نظری ها و جهالت است؟
 
پسند عقل
تحت تأثیر احساسات، عواطف، تنگ نظری ها و جهالت است؟
 
ارج گذاشتن به عقول مردم
تحت تأثیر احساسات، عواطف، تنگ نظری ها و جهالت است؟
 
مقایسه موردی با مورد دیگر
تحت تأثیر احساسات، عواطف، تنگ نظری ها و جهالت است؟ 
 
آذری قمی
مطمئن است
که
لاطائلات خودش
تحت تأثیر احساسات، عواطف، تنگ نظری ها و جهالت نیست؟  
 
۵
دین خدا
اگر
در معرض قضاوت عقول قرار گیرد،
مسخ و محو خواهد شد.»
 
عجب دینی است،
این دین خدا
که
عقل بشری موجب مسخ و حتی محو آن می شود.
 
این دعاوی آذری قمی
به معنی دفاع همه جانبه از ایراسیونالیسم (خردستیزی) است
که
مؤسسش
 فریدریش نیچه
فیلسوف عجق ـ وجق فاشیسم است.
 
اکنون
معلوم می شود
که
فوندامنتالیسم
همشیره فاشیسم 
است.
 
فوندامنتالیسم و فاشیسم 
هر دو
دشمن عقل اندیشنده و جانبدار خردستیزی
 اند.
 
در قران کریم
اما
عقل ستوده می شود:
کریم در حمله بر مخالفین اسلام می نویسد:
 
صم بکم عمی و لایعقلون
 
آنها
لال و کر و کو و خر (بی عقل) هستند.
 
راستی 
عقل در قاموس اجامر جماران و جمکران
به چه معنی است؟
 
۶
 
 
دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی
در
مطلبی تحت عنوان «تفسیر عقلی روشمند قرآن»
مفاهیمی
را
و ضمنا
مفهوم عقل
را
مورد پژوهش جمارانی قرار داده است:
 
واژگان‌:
 
۱
روش
مقصود «روش» در اینجا، استفاده‌ از ابزار یا منبع‌ خاص‌ در تفسیر آیات‌ قرآن‌ است‌ که‌ معانی‌ و مقصود آیه‌ را روشن‌ ساخته‌ و نتایج‌ مشخصی‌ به‌ دست‌ می‌ دهد.
 
۲
تفسیر
این‌ واژه‌ به‌ معنای‌ کشف‌ و پرده‌ برداری‌ از ابهام‌ کلمات‌ و جمله‌ های‌ قرآن‌ و توضیح‌ مقاصد و اهداف‌ آنها 
و
  به‌ عبارت‌ دیگر،
 تبیین‌ مراد استعمالی‌ آیات‌ قرآن‌ و آشکار کردن‌ مراد جدی‌ آن‌ بر اساس‌ قواعد ادبیات‌ عرب‌ و اصول‌ عقلایی‌ محاوره‌ است.

۳
 عقل
 
الف
عقل‌ در لغت: 
«راغب‌ اصفهانی» می‌ گوید: 
«اصل‌ «عقل» امساک، نگهداری‌ و منع‌ چیزی‌ است
و
  عقل‌ 
به‌ دو چیز گفته‌ می‌ شود: 
نخست‌ به‌ قوه‌ ای‌ می‌ گویند که‌ آماده‌ قبول‌ دانش است، 
این
همان‌ چیزی‌ است‌ که‌ اگر در انسان‌ نباشد تکلیف‌ از او برداشته‌ می‌ شود
و 
در احادیث‌ از این‌ عقل‌ تمجید شده‌ است.

ب
دوم‌ 
به‌ علمی‌ می‌ گویند 
که‌
 انسان‌ به‌ وسیله‌ این‌ قوه‌ کسب‌ می‌ کند
 و 
قرآن‌ کافران‌ را به‌ خاطر نیندیشیدن‌ مذمت‌ کرده‌ است» 

و 
در این‌ مورد به‌ احادیث‌ پیامبر و اشعار امام‌ علی استناد کرده‌ است.

صاحب‌ «التحقیق» نیز در مورد معنای‌ عقل‌ می‌ نویسد:

«اصل‌ ماده‌ عقل، همان‌ تشخیص‌ صلاح‌ و فساد در جریان‌ زندگی‌ مادی‌ و معنوی، سپس‌ ضبط‌ نفس‌ و منع‌ آن‌ بر همان‌ مطلب‌ است.
 و 
از لوازم‌ عقل: 
امساک، تدبر و نیکویی‌ فهم‌ و ادراک‌ و انزجار و شناخت‌ چیزهایی‌ 
که‌
 در زندگی‌ مورد نیاز است‌ 
و
 نیز 
تحت‌ برنامه‌ عدل‌ و حق‌ قرار گرفتن‌ و نگه‌ داری‌ خویش‌ از هوس‌ ها و تمایلات‌ است.

سپس‌ می‌ گوید: 
قوای‌ نفس‌ با نفس‌ انسان‌ متحد است‌
 و
 از آن‌ جمله‌ عقل‌ نظری‌ و عملی‌ است‌
 که‌
 عقل‌ نظری‌ 
به‌ لحاظ‌ ما فوق‌ آن، 
یعنی‌ مبادی‌ عالیه‌ گفته‌ می‌ شود که‌ به‌ آن‌ قوه‌ ادراک‌ نیز می‌گویند 
و 
عقل‌ عملی‌ 
به‌ لحاظ‌ مادون‌ آن‌ است‌ 
که‌
 این‌ عقل‌ مبدأ تحریکات‌ بدنی‌ و اعمال‌ خارجی‌ است. 
 
پس‌ تشخیص‌ مصالح‌ و مفاسد
 مربوط‌ به‌ عقل‌ نظری‌ و ادراک‌ است
و 
حفاظت‌ نفس‌ و منع‌ آن‌ 
مربوط‌ به‌ عقل‌ عملی‌ است.»

آقای‌ «ایازی» در این‌ مورد می‌ نویسند:
«مقصود از عقل، حکم‌ نظری‌ به‌ ملازمه‌ بین‌ حکم‌ ثابت‌ شرعی‌ یا عقلی‌ و بین‌ حکم‌ شرعی‌ دیگر یا ملازمه‌ بین‌ عقیده‌ ثابت‌ قطعی‌ و بین‌ عقیده‌ دیگر است. 
مثل‌ حکم‌ عقل‌ به‌ ملازمه‌ بین‌ مسئله‌ اجزا و مقدمه‌ واجب‌ و ...»

آیة‌ الله‌ «جوادی‌ آملی» نیز در مورد تفسیر عقلی‌ معتقدند:
«منظور از عقل‌ در این‌ جا «عقل‌ برهانی» است‌ 
که‌ 
از مغالطه‌ و وهم‌ و تخیل‌ به‌ دور باشد
 یعنی‌ 
عقلی‌ که‌ با اصول‌ و علوم‌ متعارفه‌ خویش‌ اصل‌ وجود مبدأ جهان‌ و صفات‌ و اسمای‌ حسنای‌ او را ثابت‌ کرده‌ است.»

جمع‌بندی:

از مجموع‌ مطالب‌ استفاده‌ می‌ شود
 که‌ 
عقل‌ گاهی‌ به‌ نیروی‌ فکر انسان‌ گفته‌ می‌ شود 
و 
گاهی‌ به‌ مدرکات‌ این‌ نیرو که‌ همان‌ علوم‌ کسبی‌ است. 
 
از این‌ رو، 
عقل‌ 
را 
به‌ عقل‌ فطری‌ و اکتسابی‌ تقسیم‌ کرده‌ اند
 
 البته‌
 گاهی‌ هم‌ عقل‌ را به‌ عقل‌ نظری‌ و عملی‌ تقسیم‌ کرده‌اند.

اما در بحث‌ روش‌ تفسیر عقلی، گاهی‌ مقصود از عقل‌ همان‌ عقل‌ فطری‌ یا نیروی‌ فکر و قوه‌ ادراک‌ و تعقل‌ است
و
 این‌ در جایی‌ صورت‌ می‌ پذیرد که‌ تفسیر عقلی‌ و اجتهادی‌ به‌ یک‌ معنا استعمال‌ می‌ شود.

و گاهی‌ مقصود از عقل‌ همان‌ عقل‌ اکتسابی‌ یا مدرکات‌ عقل‌ است‌
 که‌
 به‌ عنوان‌ قرائن‌ یا دلایل‌ عقلی‌ در تفسیر قرآن‌ مورد استفاده‌ قرار می‌ گیرد
 و 
حکم‌ نظری‌ عقل‌ در ملازمات‌ و عقل‌ برهانی‌ نیز از همین‌ باب‌ است.

۴
  اجتهاد
مقصود از اجتهاد در اینجا کوشش‌ فکری‌ و به‌ کار بردن‌ نیروی‌ عقل‌ در فهم‌ آیات‌ قرآن‌ و مقاصد آن‌ است
 بنابر این، 
اجتهاد در اینجا اعم‌ از اجتهاد مصطلح‌ در علم‌ اصول‌ و فقه‌ است.
 یعنی‌
 تفسیر اجتهادی‌ در برابر تفسیر نقلی‌ قرار می‌ گیرد 
که‌
 در تفسیر نقلی، بیشتر بر نقل‌ تأکید می‌ شود 
و
 در تفسیر اجتهادی‌ بر عقل‌ و نظر و تدبر تأکید می‌ شود.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر