۱۳۹۷ آبان ۲۱, دوشنبه

قید و بند های عشق ـ عشق در قید و بندها (۶)

 
مارتین بلومن تریت

قید و بند های عشق ـ عشق در قید و بندها
راجع به آنتروپولوژی منفی روابط عاشقانه

برگردان
شین میم شین 

۳۸
از
دوره روشنگری
جنسیت و جسم
به مثابه اپی فنومن (گروه اجتماعی با علت و بی معلول)
و
تفاوت مرد و زن
ماهیتا
شاخص (مشخص کننده) تفاوت سلسله مراتبی بوده است
که
بنا بر آن،
زن
بسته به کمال مردانه مورد سنجش قرار گرفته می شد.

۳۹
 
دنیس دیدرو 
(۱۷۱۳ ـ ۱۷۸۴)
یکی از خلاق ترین اندیشمندان ماتریالیست روشنگری اروپا و از مؤلفین برجسته دایرة المعارف
و از همکاران و دوستان دآلمبر، روسو، کاندیلا.

دیدرو
در این زمینه می نویسد:
«زن کلیه اجزای جسم مرد را دارد
و
تنها تفاوت فی مابین پستان است
که
در
یکی
به برون زده است
و
در
دیگری
به درون.»

۳۹
تفاوت ماهوی
که
با کشفیات جدید در بیولوژی اثبات می شود.

۴۰
جسم
اکنون
به مثابه چیزی رئال (واقعی)
و
اهمیت های فرهنگی
به مثابه چیزی ثانوی
نمودار می گردد.

۴۱
البته
علیرغم همه تضمینات متضاد
مرد
کماکان
معیاری بوده
که
زن بنا بر آن سنجیده شده است.

۴۲
با
مردها
چنان برخورد می شود
که
انگار
اصلا
جنسیت ندارند.

انگار
اشخص حوزه عمومی زندگی و حیات شغلی اند.

۴۳
 
گئورگ سیمل
(۱۸۵۸ ـ ۱۹۱۸)
فیلسوف و جامعه شناس آلمانی
نماینده فرهنگفلسف
مؤسس جامعه شناسی فرمال
درسنت فلسفه حیات
و
نئوکانتیانیسم

به همین دلیل
گئورگ سیمل تأکید دارد:
«اینکه ما به یک فرهنگ «بشری» محض ایمان داریم،
بدون اینکه به زنیت و مردیت بیندیشیم،
همان دلیل
از چیزی نشئت می گیرد که متشکل از آن نیست:
هویت سازی به اصطلاح مبتذل (ساده لوحانه)
از
انسان و مرد.
مساوی قلمداد کردن انسان با مرد

۴۴
همچنان و هنوز
در بسیاری از زبان ها
مشخصه آدم و مرد
یکسان است.

اگرچه
برای اکثریت مردم
مرد
فقط
یک جنبه بشری است
و
مردیت
یک مفهوم نسبی است.

۴۵
مردیت و زنیت
ساخت های نسبی اند
که
می توانند معاییر عام داشته باشند.

اما
یکی بدون نسبت دادن به دیگری
قابل تصور نیست.

۴۶
قرار دادن مرد در مقام برتر
به ندرت
زیر علامت سؤال قرار گرفته است
و
مردها
قاعدتا
برخوردی نفرت بار و خصمانه نسبت بدان داشته اند
و
از
تشابه جنسیت ها
دچار وحشت شده اند
تا
اینکه
به بحران مردیت در قرن بیستم منجر شده است.

۴۷
مردیت
قاعدتا
برای مردان
مهمتر
از
زنیت
برای زنان
نمودار می گردد.

۴۸
اکنون
معلوم می شود
که
تشکیل قطبیت جنسیتی
قبل از همه
با
نفی انتزاعی
تعریف می شود:
مرد
بدین ترفند
مرد می شود
که
شیرخواره نیست.
زن نیست.
همجنسگرای پاسیو (منفعل) نیست.

۴۹
به عبارت دیگر
مرد بودن
یعنی
قوی بودن
مستقل بودن
پلی گام (چند همسر) بودن
زن ستیز بودن
همجنسگرایی ستیز بودن.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر