۱۳۹۷ آبان ۲۱, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۵۳)

 

شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.

۱
 در این بحر جز مرد راعی نرفت
گم آن شد که دنبال داعی نرفت

کسانی کز این راه بر گشته اند
برفتند بسیار و سر گشته اند.

معنی تحت اللفظی:
در راه شناخت خدا
فقط شبانان رفته اند.
کسانی هم که به دنبال دعوت کنندگان به دین نرفته اند،
 گم گشته اند.

کسانی که رفته اند و برگشته اند،
بسیارند، ولی سرکشته اند.

۲
در این بحر جز مرد راعی نرفت
گم آن شد که دنبال داعی نرفت

سؤال

سعدی
در این بیت شعر
دیالک تیک رهنما و پ
را
و
یا
دیالک تیک پیامبر و پیرو
را
به شکل دیالک تیک راعی و ر
و
یا
دیالک تیک داعی و م
بسط و تعمیم می دهد
و
نقش تعیین کننده
را
از آن رهنما (راعی، داعی) می داند.

جواب

سعدی
در این بیت شعر
دیالک تیک رهنما و پیرو
را
و
یا
دیالک تیک پیامبر و پیرو
را
به شکل دیالک تیک راعی و رمه
و
یا
دیالک تیک داعی و مدعو
بسط و تعمیم می دهد
و
نقش تعیین کننده
را
از آن رهنما (راعی، داعی) می داند.

۳
کسانی کز این راه بر گشته اند
برفتند بسیار و سر گشته اند.

منظور سعدی این است
که
شناخت خدا
دو پیامد دارد:

الف
مرگ پس از شناخت

ب
سرگیجه و حیرت پس از شناخت

۴
خدای اسلام
اعجوبه ای است.

کمترین حوصله و تمایل
به
شناخته شدن خویش ندارد:
هر کس هم که موفق به شناخت او شد
یا
درجا جان به جان آفرین پس می دهد
و
یا
از سر تا پا خر می شود.

۵
وقتی سوار بر بال های خیالی عرفان
به مقصد رسیدی،
یقین پرده های خیال را پاره خواهد کرد
و
جز سراپرده جلال چیزی نخواهد ماند.

۶
نتیجه
همه تلاش های عارفانه در جهت شناخت ذات حق
  مشاهده سراپرده جلال است و بس.
اکنون مرکب عقل دیگر قادر به رفتن نیست.
مگر در تمام طول این راه کذائی عقل کاره ای بوده،
که
 اکنون
 سعدی
مثل فراموشکاری ابله،
 خبر می دهد
که
مرکب عقل را از این به بعد توان تاختن نیست؟

۷
کدام یک از عملیات اکتشافی زیر بکمک عقل صورت گرفته:

الف
 در آئینه دل تأمل کردن

ب
  صفائی حاصل آوردن

پ
 از بوی عشق مست شدن

ت
 طلبکارعهد الست شدن

ث
به پای طلب بدانجا رفتن

ج
 با پر محبت پر کشیدن.

۸
اکنون می توان به ریشه های مخالفت سعدی و حافظ
با اهل طریقت و عرفان پی برد.

۹
آنجا که منافع طبقاتی ایجاب می کنند،
سعدی عرفان و هر نوعی از خردستیزی را به خدمت می گیرد
و
 آنجا که عرفان وجود خدا و سایه خدا را
 به نحوی از انحاء
تهدید می کند،
مورد مخالفت بی امان قرار می گیرد و لجن پراکنی به سویش آغاز می شود.

۱۰
اگر
وجود خدا،
منافع ظل الله و نظام فئودالی ـ استبدادی را تهدید می کرد،
سعدی به ملحدی تمام عیار بدل می شد
و
به اثبات عدم وجود خدا کمر بر می بست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر