۱۳۹۷ آبان ۲۲, سه‌شنبه

خود آموز خود اندیشی (۵۴)

 

شین میم شین

نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
بوستان
در ستایش پیامبر

برای روشنگری
 آلترناتیو و بدیلی وجود ندارد!

۱


کلیمی که چرخ فلک طور او ست
همه نورها پرتو نور او ست

معنی تحت اللفظی:
پیامبر اسلام موسایی است
کوه طورش چرخ فلک است
و
کلیه انوار
فقط
پرتوی از نو او هستند.

 سعدی در مصراع اول این بیت شعر،
محمد رسول الله
را
با
موسی کلیم الله
مورد مقایسه قرار می دهد
و
برای اثبات برتری محمد رسول الله
ادعا می کند
که
 کوه طور محمد رسول الله
 چرخ فلک
است.

این یاوه سعدی
ادعایی بیش نیست.

احتمالا
در
قرآن کریم
هم
چنین جفنگی نمی توان پیدا کرد.

یعنی
من در آوردی است.

۲
کلیمی که چرخ فلک طور او ست

سؤال این است که فقیه و فیلسوف خردگرایی چون سعدی
چرا باید در مورد الله و رسول الله به عارفی خردستیز استحاله یابد؟

  عارف خردستیزی نمی توان یافت
که
در این اغراق به گرد سعدی برسد.

دلیلش
تسلط خارق العاده سعدی بر کلام و غنای خارق العاده فانتزی او ست.

۳
همه نورها پرتو نور او ست

سعدی
کلیه انوار هستی
را
پرتوی از نور محمد رسول الله
قلمداد می کند.

سعدی
نمی داند که چه می گوید.

محمد رسول الله
بدین طریق
به
کره ای عظیم تر از خورشید استحاله می یابد
که
جهنمی از آتش است.

۴
کلیمی که چرخ فلک طور او ست
همه نورها پرتو نور او ست

سؤال

می توان گفت
که
محتوای این بیت شعر سعدی
هم
الف
(ضد واقعی)
است،
هم
الف
(ضد عقلی)
و
هم
ضد ح ع
(باطل)

جواب

می توان گفت
که
محتوای این بیت شعر سعدی
هم
ایرئال
(ضد واقعی)
است،
هم
ایراسیونال
(ضد عقلی)
و
هم
ضد حقیقت عینی
(باطل)

و
اعلام می دارد
که
کوه طور کلیم الله

۵
کلیمی که چرخ فلک طور او ست
همه نورها پرتو نور او ست

سعدی
با
مدح پادشاه پسندانه از پیامبر
 به تخریب شخصیت فردی و تاریخی او دست می زند.

سعدی
 پیامبر را با موسی کلیم الله مقایسه می کند و چرخ فلک را طور او و همه انوار را پرتو نور او جا می زند.

بهتر از این
نمی توان یک شخصیت تاریخی را تار و مار کرد.

هیچ دلیل منطقی، عقلی، واقعی و حتی تئولوژیکی
برای این ادعای باطل سعدی وجود ندارد.

چنین ادعائی یاوه مطلق است.

پیامبر که پادشاه و خان و خلیفه  فارس و بغداد نیست
 که
هر چه دلت خواست در حقش بگوئی.

پیامبر که خورشید نورافشان نیست
تا
همه انوار پرتو نور او
باشند.

پیامبر انسان ساده ای است 
و
 تنها فرقی که با سعدی و امثالهم دارد،
انقلابی بودن او 
ست.

محمد
بر خلاف سعدی
تن به پذیرش وضع موجود 
تن در نمی دهد
و
جامعه و جهان دیگری می طلبد.

یعنی
از سر تا پا
انقلابی
 است.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر