۱۴۰۴ مهر ۲۲, سه‌شنبه

درنگی در «انسان از دیدگاه مارکس» اثری از اریش فروم (۱۸)

    

 

اریش فروم 

 (Erich Fromm) 

( ۱۹۰۰ – ۱۹۸۰)

 

اریش فروم
 
دربارۀ افکار مارکس 
برداشتی نارواتر و تحریفی بزرگتر از این وجود ندارد 
که
 آشکار و نهان در عقاید کمونیستهای شوری، رفرمیستهای سوسیالیست و حتی در افکار سرمایه‌داران مخالف شوروی نیز یافت می‌شود.

 آنها همگی میپندارند 

که 

مارکس تنها بهبود شرایط اقتصادی طبقۀ کارگر 

را 

 می‌خواسته 

و 

گویا وی خواهان الغاء مالکیت خصوصی بوده است 

تا کارگر آن‌چیزی را که به تملک خود درآورد که سرمایه‌دار اکنون در تملک خویش دارد. 

در حقیقت برای مارکس 

موقعیت کارگر در کارخانۀ «سوسیالیستی» روسیه و در کارخانۀ دولتی انگلیس یکسان بوده است.

معنی تحت اللفظی:
برداشتی ناروا از مارکسیسم و بدترین تحریف مارکسیسم 
به شرح زیر بوده است:
خلاصه کردن آماج مارکسیسم در «بهبود شرایط اقتصادی طبقۀ کارگر» 
الغای مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و جایگزینی آن با مالکیت کارگری.
در حالیکه برای مارکسیسم جایگاه طبقه کارگر در نظام سرمایه داری و سوسیالیستی
یکسان است.

وقتی گفته می شود که اریش فروم بیگانه با مفاهیم مارکسیتسی و در نتیجه بیگانه با مارکسیسم است، به همین دلیل است.
اریش فروم روانشناس و روانکاوی بورژوایی است.

برای اثبات خرافی بودن دعاوی اریش فرم بهتر است که این فراز از مقاله او را مورد تجزیه و تحلیل مارکسیستی قرار دهیم:

۱
دربارۀ افکار مارکس 
برداشتی نارواتر و تحریفی بزرگتر از این وجود ندارد 
که
 آشکار و نهان در عقاید کمونیستهای شوری، رفرمیستهای سوسیالیست و حتی در افکار سرمایه‌داران مخالف شوروی نیز یافت می‌شود.
 
اریش فرم در این جمله اش
میان برداشت کمونیست ها و رفرمیست ها و بورژوازی از مارکسیسم
علامت تساوی می گذارد.

دلیل معرفتی (شناخت) این تصور اریش فرم اما چیست؟
 
چرا و چگونه اریش فرم به این نتیجه رسیده است؟

۲

 آنها همگی میپندارند 

که 

مارکس تنها بهبود شرایط اقتصادی طبقۀ کارگر 

را 

 می‌خواسته

اریش فرم بر اساس وحدت نظر کمونیست ها و رفرمیست ها و بورژوازی در زمینه   آماج مارکسیسم بودن «بهبود شرایط اقتصادی طبقۀ کارگر» به این نتیجه می رسد.
یعنی
با سانترالیزاسیون جزئی (بهبود شرایط اقتصادی طبقه کارگر) از کلی (مارکسیسم) بدترین تحریف مارکسیسم را نتیجه می گیرد. 
 
می توان گفت که اریش فرم در پی کشف حقیقت نیست.
چون حقیقت در کل است و نه در جزء.
حقیقت مارکسیسم در کل آن است و نه در آماج قرار دادن «بهبود شرایط اقتصادی طبقۀ کارگر
 
این ضمنا به چه معنی است؟
مگر آماج مارکسیسم  «بهبود شرایط اقتصادی طبقۀ کارگر» نیست؟
مگر آماج قرار دادن «بهبود شرایط اقتصادی طبقۀ کارگر» با آماج های برنامه ای دیگر منافات دارد؟

۳

و 

گویا وی خواهان الغاء مالکیت خصوصی بوده است 

تا کارگر آن‌چیزی را که به تملک خود درآورد که سرمایه‌دار اکنون در تملک خویش دارد.

اریش فرم
چنان وانمود می کند 
که
 انگار جایگزینی مالکیت خصوصی با مالکیت جامعتی
فقط به نیت «بهبود شرایط اقتصادی طبقۀ کارگر» است.

از اریش فروم و کمونیست ها و رفرمیست ها و سرمایه داران چه پنهان 
که
 جایگزینی مالکیت خصوصی با مالکیت جامعتی
به معنی تعویض مناسبات تولیدی است 
که 
فرم مالکیت 
عنصر اساسی آن را تشکیل می دهد.
 
جایگزینی مالکیت خصوصی با مالکیت جامعتی
 پیش شرط اساسی صرفنظرناپذیر برای پیروزی انقلاب سوسیالیستی است.
 
جایگزینی مالکیت خصوصی با مالکیت جامعتی 
به معنی تحول حاکمیت طبقاتی است.
 
جایگزینی مالکیت خصوصی با مالکیت جامعتی
به معنی سرنگون سازی طبقه حاکمه سرمایه دار و حذف بقایای فرماسیون های فئودالی و برده داری
و
روی کار آوردن طبقه حاکمه نوین زحمتکشان یدی و فکری تحت رهبری طبقه کارگر و حزب مارکسیستی ـ لنینیستی اش است.
 
اریش فروم
با تحقیر این جایگزینی بنیادی وخلاصه کردنش 
در
«بهبود شرایط اقتصادی طبقۀ کارگر»
خودش دست به تحریف مارکسیسم می زند.
طبقه کارگر
پس از پیروزی انقلاب سوسیالیستی حتما نباید مرفه تر از طبقات اجتماعی دیگر زندگی کند.
رفاه طبقه کارگر زمان لازم خواهد داشت.
 

۴

در حقیقت برای مارکس 

موقعیت کارگر در کارخانۀ «سوسیالیستی» روسیه و در کارخانۀ دولتی انگلیس یکسان بوده است.

منظور اریش فرم از «موقعیت در کارخانه» چیست؟
مگر موقعیت و جایگاه اجتماعی کارگری که در پی پیروزی انقلاب سوسیالیستی، مالک کارخانه شده، با کارگری که چیزی جز نیروی کار خود ندارد، یکی است؟

بینش اریش فروم
احتمالا
فرمالیستی است:
او فقط در ظواهر امور پرسه می زند و از محتوا و ماهیت قضایا بی خبر است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر