۱۴۰۴ آبان ۹, جمعه

درنگی در چند و چون انعکاس در قاموس نظامی و کسرایی (۳)

 
 

درنگی

از

 شین میم شین

آینه گر نقش تو بنمود راست
خود شکن اینه شکستن خطاست
نظامی گنجوی
 

مخزن الاسرار

  داستان پادشاه ظالم با مرد راستگوی

 

۱

پادشهی بود رعیت‌شکن

وز سر حُجت شده حَجاج‌فن

معنی تحت اللفظی:

پادشاهی رعیت ستیز وجود داشت که یاد حجاج ابن یوسف را در خاطرها زنده می کرد.


حجاج 

دولتمردی بسیار توانا و با استعداد ولی ظالم، خشن و بسیار سختگیر بود. 

او که همواره به دل هم عصران خود ترس می‌انداخت، تبدیل به شخصیتی عمیقاً بحث‌برانگیز و موضوع دشمنی زیاد در میان نویسندگان بعدی طرفدار عباسیان شد که آزار و اذیت و اعدام‌های دسته جمعی را به او نسبت دادند.

۲

هرچه به تاریک شب از صبح زاد

بر در او درج شدی بامداد

معنی تحت اللفظی:

همه رخدادها که در جامعه در خفا صورت می گرفت،

به گوش او رسانده می شد.

۳

رفت یکی پیش ملِک صبحگاه

راز گشاینده‌تر از صبح و ماه

معنی تحت اللفظی:

خبرچینی خبره روزی نز د او رفت.

۴

از قمر اندوخته شب بازی‌یی

وز سحر آموخته غمازی‌یی

معنی تحت اللفظی:

خبر چین خبره

 افشاگری را از ماه و خبرچینی را از صبح 

 آموخته بود.

۵

گفت:

 « فلان پیر تو را در نهفت

خیره‌کُش و ظالم و خونریز گفت‌»

معنی تحت اللفظی:

خبرچین گفت که پیری تو را ستمگر و خونریز نامیده است.

گفت:

 « هم اکنون کنم او را هلاک »

نَطع بگسترد و بر او ریگ ریخت

دیو ز دیوانگی‌اش می‌گریخت

معنی تحت اللفظی:

پادشاه از شنیدن قضاوت پیر به خشم آمد و تصمیم به اعدام او گرفت و دستور تدارک اعدام او را صادر کرد.

 ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر