۱۴۰۲ دی ۱۲, سه‌شنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۴۳)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت بیستم

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۴ ـ ۷۵)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

عدو را نبینی در این بقعه پای

که بوبکر سعد است، کشور خدای

معنی تحت اللفظی:

در این خطه از دشمن اثری نیست.

چون سعد ابن زنگی کشورگشا ست.

 

سعدی

ناگهان

مثل آخوندها،

دست از توده مولد و زحمتکش و فقیر و مقوله احسان برمی دارد و به صحرای کربلا می زند.

او موضوع بحث را بی مقدمه عوض می کند و از بوبکر سعد سخن می گوید.

چرا؟

فهم علت این امر آسان نیست.

شاید مستمری اش دیر کرده.

ولی ادعاهای سعدی در این چرخش موضوعی قابل توجه اند.

او ادعا می کند که در این جامعه به دلیل «کشورگشا» بودن بوبکر سعد، از دشمن خبری نیست.

مگر جامعه طبقاتی می تواند، جامعه ای متشکل از طبقات دوست باشد؟

یا اینکه سایه خدا حساب همه دشمنان را رسیده و مملکت امن و امان مطلق است؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر