۱۴۰۲ آبان ۱۹, جمعه

درنگی در پیشگفتاری از مسعود امیدی بر «رفرم یا انقلاب» از روزا لوکزمبورگ (۲)

 
 

 رفرم یا انقلاب
 از دیدگاه رزا لوکزامبورگ
 
نویسنده :
 الیزابت شولته
 برگردان :
مسعود امیدی
 

درنگی

از 

یدالله سلطانپور


مقدمه مترجم

ادامه

 ۳

 و 

درک دوگانه اصلاح و انقلاب 

بسیار آسان خواهد بود 

اگر از خطاهای نگرشی دوگانه فوق پرهیز نموده و با درک درست شرایط و امکانات عینی ، گام های ضروری، ممکن و شدنی در جهت مراقبت از مادر باردار و بهبود شرایط و توانمندی های او برای یک زایمان اجتناب ناپذیر، چالشی و حیات بخش و در عین حال مبارکی که در پیش رو دارد، تدارک دیده شود. 

و
 هیچ گاه نیز نباید فراموش شود که همه این اقدامات بهداشتی و مراقبتی ، عملاً تدارکاتی برای هدف اصلی زایمان اند.
 
درک درست دیالکتیک اصلاح و انقلاب 
نیازمند توامان آرمان خواهی، واقع بینی ، عقلانیت، عمل گرایی، هدفمداری ، مدیریت و برنامه ریزی و کنشگری اجتماعی در چنین چارچوبی است.
 و 
 این به هیچ وجه امر پیجیده ای نیست. 
رویکردی است که مردم عادی بدون آنکه خود را درگیر مفاهیم و عبارات پیچیده فلسفی کنند، 
به صورت تجربی آن را می آموزند و بازتاب آن را می توان در زندگی آنها مشاهده نمود. 
عجیب است که برخی از روشنفکران در درک درست دیالکتیک اصلاح و انقلاب با مشکل مواجه می شوند.
 
 تبیین روزا لوکزامبورگ از دیالکتیک رفورم و انقلاب 
به زیبایی
 دو انحرافِ اراده گرایی و جبرگرایی را شناسایی و تشریح نموده
 و
 به صراحت 
تاکید می کند که اصلاحات در سیستم سرمایه داری هر قدر هم که گسترده باشد،
 قادر به فرارویاندن این جامعه به جامعه ای عادلانه و انسانی نخواهد بود. 
 
تجارب اجتماعی دهه های بعد
 صحت تحلیل او را به روشنی به نمایش گذاشت.
 
 دهه ها بعد از قتل روزا ، متاثر از مجموعه ای از عوامل، شاهد شکل گیری دولت های رفاه در بخشی از اروپا بودیم که با اصلاحات قابل توجهی در جهت بهبود شرایط کار و زندگی کارگران و زحمتکشان و ارتقاء رفاه عمومی جامعه نیز همراه بود،
 اما این اقدامات اصلاحی نه تنها به مثابه یک خط سوم منجر به انباشت و توسعه بیشتر رفاه و بازتولید خود و ایجاد تغییر اساسی در مناسبات کار و سرمایه و شکل گیری جوامع سوسیالیستی نگردید، 
بلکه منجر به شرایطی گردید که هم اکنون شاهد آن هستیم
 که با ظهور نئولیبرالیسم و تهاجم به دستاوردهای مبارزاتی کارگران و زحمتکشان در سطح اروپا و سراسر جهان حتی در کشورهای اسکاندیناوی ، این دستاوردهای مبارزاتی پس گرفته می شوند و از این منظر نئولیبرالیسم را شاید بتوان نتیجه منطقی رفورمیسم دانست. 
 
وقتی اقدامات اصلاح طلبانه از چشم انداز تغییرات انقلابی فاصله بگیرد، 
سرانجامی جز آنچه ذکر شد، نخواهند داشت. 
 
بر اساس آنچه روزا لوکزامبورگ بیان می کند،
 بحث اساساً بر سر درست و یا غلط بودن یا خوب و بد بودن رویکردهای اصلاح و انقلاب نیست.
 بلکه اصلاح به عنوان ابزار و اقداماتی تدارکاتی مطرح است که باید دستیابی به هدف اساسی دگرگونی بنیادی را تسهیل نماید.
 و
 از این رو
 مادامی که شرایط دگرگونی بنیادی مهیا نبوده و زمان آن فرا نرسیده است، 
دنبال نمودن اقدامات اصلاحی امری ناگزیر است.
 
 و 
این امری عینی است و به اراده کسی نیز وابسته نیست . 
 نگاهی به کنش ها و روندهای اجتماعی 
به روشنی نشان دهنده چالش هایی است که در این روند شکل می گیرد،
 درس هایی که از آن آموخته می شود و... 
 
پایان
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر