رفرم یا انقلاب
از دیدگاه رزا لوکزامبورگ
نویسنده :
الیزابت شولته
برگردان :
مسعود امیدی
درنگی
از
یدالله سلطانپور
مقدمه مترجم
ادامه
۱
رویکردی انتزاعی و اراده گرایانه
بسان مامایی است
که قصد دارد مادری را خارج از قانونمندی طبیعی بارداری و زایمان طبیعی موجود انسانی در بازه زمانی کمتر از نه ماه بزایاند و فرزند او را بدنیا آورد.
مسعود امیدی
باسوادترین اهل قلم در جنقوری اسلامی است.
ولی با تفکر مفهومی و مفاهیم مارکسیستی بیگانه است.
البته بهتر از بقیه روشنفکران کشور است.
درست به دلیل فقر مفهومی است که دست به دامن ماما (قابله) می شود.
قابله
را
مسعود امیدی
خواه و ناخواه و اگاه و ناخودآگاه
از
مارکس دارد:
قهر، قابله انقلاب است.
منظور مارکس:
زایش جامعه نو از بطن جامعه کهنه
محتاج به قابله قهر است.
حالا می توان معنی جمله مسعود امیدی را فهمید:
رویکرد انتزاعی و اراده گرایانه
بسان مامایی است که سودای زود زایاندن جامعه سوسیالیستی از بطن جامعه کاپیتالیستی را دارد.
واقعا؟
کسی که به جای متد مارکسیستی، به متد وولونتاریستی توسل می جوید،
هر سودایی هم در سر داشته باشد، سودای انقلاب سوسیالیستی در سر ندارد.
طرفداران سینه چاک وولونتاریسم (اراده گرایی)
را
نیچه ئیست ها، فاشیست ها، فوندامنتالیست ها و آنارشیست ها تشکیل می دهند
که
جز خرابکاری سودایی در سر ندارند.
نیچه حتی زباله ای تحت عنوان «قدرت اراده» دارد.
۲
رویکرد جبرگرایانه
(روی دیگر سکه اراده گرایانه)
که
با پذیرش ساختار موجود واقعیت عینی، درافتادن به دور باطل اقداماتی جزئی ،
قید کار آگاهگرانه و هدفمند و برنامه ریزی شده در جهت دگرگونی اساسی واقعیت عملا موجود و دستیابی به آرمان را می زند
و
علی رغم مامایی که در رویکرد اراده گرایانه زایمان زودرس را دنبال می کند،
به ضرورت و اجتناب ناپذیری زایمان به مثابه رویدادی متفاوت از اقدامات مراقبتی و امری کیفی و دگرگون ساز باور ندارد و از این رو اقدامات بهداشتی و مراقبتی اش از مادر را در جهت یک زایمان راحت تر نمی بیند
بلکه اساساً چشم انداز زایمان را به فراموشی سپرده و فکر می کند شاید همین مراقبت ها بدون رویداد چالشی و حیات بخش زایمان ، منجر به پای گذاشتن نوزاد به جهان زمینی خواهد گردید.
ما این فراز از نوشته مسعود امیدی را هم نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم:
۱
رویکرد جبرگرایانه
(روی دیگر سکه اراده گرایانه)
ضد دیالک تیکی وولونتاریسم به نظر مسعود امیدی، دترمینسم (جبرگرایی) است.
اکنون صحت قضاوت ما ثابت می شود:
مسعود امیدی
از ضد دیالک تیکی جبر خبر ندارد.
هیچ طلبه ای در حوزه های علمیه یافت نمی شود که از دیالک تیک جبر و اختیار بی خبر باشد.
طلبه که سهل است.
حتی خواجه خردستیز شیراز از دیالک تیک جبر و اختیار با خبر بوده است:
رضا به داده، بده وز جبین گره بگشا
که بر من و تو در اختیار نگشاده است.
معنی تحت اللفظی:
به رزق مقرره راضی باش و غر مزن.
در اختیار به روی من و تو بسته است.
خواجه در این بیت غزل
دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت وآزادی)
را
به شکل دوئالیسم مشیت الهی و اختیار آدمی بسط و تعمیم می دهد
و
به درستی
نقش تعیین کننده را از آن جبر (مشیت الهی) می داند.
سؤال این است که چرا و چگونه مسعود امید به اراده رسیده است و نه به اختیار؟
قبلا پرسیده بودیم که منظور از اراده گرایی (وولونتاریسم) چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر