۱۴۰۲ آذر ۲, پنجشنبه

درنگی در «آن جاودان» از احسان طبری (۶) (بخش آخر)


درنگی 

از 

میم حجری  
 
طبری

تمام هستی انسان گروگان چنان آنی است
که بهر آزمون ارزش ما، طرفه میدانی است
.

 معنی تحت اللفظی:

تمام هستی بشر گروگان «آن جاودان» است.

«آن جاودان»

میدانی برای مورد آمتحان و آزمون و آزمایش قرار دادن ارزش بشر است.

دلایل، قوی باید و من، تقی.

چرا و به چه دلیل حضرت احسان؟

 

ما قرنی است که شب و روز در تلاش خروج از خریتیم.

قید
«آن جاودان» را هم دیری است که زده ایم.

یعنی مغز خر خورده ایم و ول معطلیم؟


تمام هستی بشر (و حتی نبات و جانور)

به قول حریف فرزانه ای به نام حضرت مارکس،

 در گرو حفظ دیالک تیک داد و ستد  بشر با طبیعت است.

در گرو حفظ دیالک تیک جذب و دفع است.

در گرو رفع حوایج حیاتی بشر و حتی نبات و جانور است.

«آن جاودان» چیه؟

حرف حساب مارکس

این است که هر موجودی از نبات تا جانور و بشر

قبل از «آن جاودان» کذایی

باید چیزی بخورد، بنوشد، بپوشد، جایی بنشنید و بخوابد و از گرما و سرما نمیرد.

بزرگ ترین کشف مارکس 

تز «درک ماتریالیستی تاریخ» است

که

همتراز با کشف آتش است.

تزی که بدون آن بشر خر است و نه بشر.

بدون این تز

کسی نمی تواند جامعه را و خویشتن خویش را بشناسد.

تدوین این تز 

ضمنا

تشکیل جامعه شناسی علمی و حقیقی است.

 

۲

در این میدان اگر پیروز گردی، گویمت:

«گُردی»
وگر بشکستی آن جا،

زودتر از مرگ خود، مُردی.

معنی تحت اللفظی:

اگر مرگ بر فلان و زنده باد بهمان گفتی و تیربازان شدی،

من تو را پهلوان خواهم نامید.

اگر زیر شکنجه شکستی و توبه کردی،

پیشاپیش مرده ای.


عجب معیاری تئوریسین حزب توده دارد.

نورالدآن سالمی 

پزشک خصوصی شاملو

می پرسد:

«احسان طبری به نطرت ادم خوبی بوده است؟»

شاملو

جواب می دهد:

«آری.»

 

شاملو و هر نیهلیست و آنارشیستی می تواند این نظر طبری را امضا کند.

  

پایان 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر