۱۴۰۲ آذر ۹, پنجشنبه

درنگی در پژوهشی تحت عنوان «مارکسیزم و آئین بهائی» (۲۶)

  

 مارکسیزم و آئین بهائی
سایت پژوهشنامه 

 نگارنده:

 نادر سعیدی 

 درنگی 

از

میم حجری

 

۱

امّا در عرصهء تاریخ نیز

 حضرت بهاءالله 

رادیکال‌ترین (شگرف‌ترین) اصل هشیاری تاریخی را بیان نمودند. 

ولی نه تنها به خلاف هگل و مارکس

 پایانی برای این تحول تاریخی قائل نشدند بلکه بعلاوه منطق این تاریخیت و زمانمندی را در عرصهء کلام و وحی و تجلّی الهی نیز صادق دانستند. 

 

معنی تحت اللفظی:

بهاء الله

بر خلاف هگل و مارکس

برای تاریخ، پایانی قائل نشده است.

علاوه بر این، منطق این تاریخیت و زمانمندی را در عرصه علم کلام و وحی و تجلی الهی صادق دانسته است.

اولا

مارکس 

هرگز برای تاریخ پایانی قائل نشده است.

ثانیا

بهاء الله کجا و چگونه  بی پایانی تاریخ را اثبات کرده است؟

ضمنا منظور از منطق تاریخیت در عرصه علم کلام و وحی و تجلی الهی چیست؟


۲

نویسندگانی مانند هگل

 اگر چه دیالکتیک را قانون تاریخ دانستند ولی دربارهء عرصهء حقیقت دینی اندیشه ‏ای ایستا داشتند کما اینکه از دیدگاه هگل، مسیحیت پایان وحی و حقیقت دینی است.

معنی تحت اللفظی:

هگل

دیالک تیک را قانون تاریخ دانسته است.

هگل

اما راجع به عرصه حقیقت دینی، اندیشه ای ایستا داشته است.

مسیحیت از دید هگل، پایان وحی و حقیقت دینی است.

خوب.

من - زور حریف از این مفاهیم گل و گشاد و تقل و لق و موهوم و مبهم چیست؟

چرا از هگل حداقل آیه ای راجع به این دعاوی منسوب به هگل ذکر نمی کند؟

ضمنا

عنوان این پژوهش چیست؟

هگل

چه ربطی به مارکسیسم دارد؟

هگل از فلاسفه بورژوایی است.


۳

 آئین بهائی 

نه تنها زمانمندی را در همهء نهادها از جمله دین و وحی صادق می‌پندارد

 بلکه تجدید تجلّی تاریخی الهی (وحی) را حاصل ارتباط متقابل دین و نهادهای جامعه دانسته و آن را مبتنی بر بنیان تحوّل جامعه و نهادهای آن اعلان می‌نماید.

معنی تحت اللفظی:

بهائیت

زمانمندی را در همه نهادها و از آنجمله در نهاد دین و نهاد وحی صادق می داند.

بهائیت

ضمنا

تجدید تجلی الهی (وحی) 

را

نتیجه رابطه متقابل دین و نهادهای جامعتی می داند که مبتنی بر تحول جامعه و نهادهای جامعتی است.

 

حریف تعریف مفاهیمی را که مثل نقل و نبات به کار می برد، نمی داند:

به نظر حریف

دین

یکی از نهادهای جامعتی است.

کاش فقط دین بود.

وحی حتی از نهادهای جامعتی است.

وحی به نظر حریف = تجلی الهی

تجلی الهی چگونه می تواند یکی از نهادهای جامعتی باشد.

اصلا من ـ زور از نهاد جامعتی چیست؟

 

نَهاد (Institution) یا نهاد اجتماعی 

که گاهی مؤسسه یا سازمان اجتماعی نیز نامیده می‌شود

 یکی از ساختارهای اجتماعی است. 

دربرگیرندهٔ اداره، ستاد، کمیته، بنیاد، سازمان، ارگان، تعاونی، نهضت، جمعیت، انجمن، سرپرستی، مرکز، کانون، آموزشگاه، وزارتخانه، شرکت، تشکل، مؤسسه، بنگاه، مجمع، حزب، جبهه، شورا، شرکت، خانه، گروه، هیئت، سرای، دفتر، شبکه و غیره است که کمابیش هرکدام تعریف خود را دارد و حوزه و قوانین کاری هر گونه از نهادها با هم مقداری تفاوت دارد.
ویکی پیدیا 

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر