۱۴۰۲ آبان ۲۴, چهارشنبه

کلنجار ایده ئولوژیکی با همنوع (۲۷۲)

  

 
میم حجری

 

نره خره:
بنده
دلم را تقدیمت می کنم.
حریفه:
خدا را شکر.
بالاخره یکی پیدا شد که یکی از اعضای اندامش را هدیه همنوعی کند.


پیش شرط ابراز نظر در هر زمینه
نه
تخصص
بلکه چیز دیگری است.
چیست؟
ضمنا
ما که ادم نیستیم تا تخصص داشته باشیم
ما عمری خر بوده ایم و اخیرا سگ شده ایم
ابراز نظر ما
پارس ما ست.
عمری قادر و مایل به ابراز نظر نبوده ایم
در بهترین حالت علیرغم خریت
مثل گاو
نشخوار کرده ایم.
بحث بر سر این است که با چرخ خیاطی نمی توان زمین را شخم زد.
چون ساختار چرخ خیاطی مناسب با دوخت و دوز است و نه شخم.
مفاهیم روانشناسی به درد تحلیل مسائل فقهی و فلسفی نمی خورند.
مفاهیم فقهی هم به درد حل مسائل پسیکولوژیکی نمی خورند.


کاش چون پاییز بودم - فروغ فرخزاد
کاش چون پاییز بودم، کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های آرزوهایم یکایک زرد می شد
آفتاب دیدگانم سرد می شد
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشکهایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد
وه، چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
...
"فروغ فرخزاد



به این می گویند:
تجلیل خرکی عیاشی و علافی.
حتی کسروی این مزخرفات عمر و عثمان و ابوبکر و علی را به چالش کشیده است.
من ـ زور از فارسی عندیشی چسست؟
فارس ها اصلا توان اندیشیدن ندارند تا پوز بدهند.
با زبان پارسی جمله ای حتی نمیتوان ساخت.
زبان پارسی یکی از عقب مانده ترین زبان ها ست.
فاشیست ها و پانیست های بدبخت بیسواد
از ذلت
فضیلت می سازند.
زبان تعیین کننده نیست.
حقیقت به هر زبانی هم که باشد
حقیقت خواهد بود
و
عرعر به هر زبانی هم که باشد
عرعر خواهد بود.
زنده باد خرد و حقیقت
زنده باد برابری و خواهری ـ برادری همه موجودات


سلمان رشتی
خر است.
خر نمی تواند خداشناس باشد.
سلمان رشتی اصلا نمیداند که خدا چیست.
انسان خالق حقیقی خدا ست.
اگر انسان بی نیاز از خدا بود
خلقش نمی کرد.
خدا
مفهومی است.
خدا عکسی انتزاعی و آسمانی از اعضای طبقات حاکمه است.
خدای واحد
از زمانی سر و کله اش پیدا شده که سر و کله امپراطوران پیدا شده است



کودکان رئالیست اند.
کسی که بشریت را به لحاظ مذهبی و ملی و نژادی و غیره
به عالی و پست طبقه بندی میک ند
یا خر است و یا خر پرور.
همه موجودات برابر و خواهر و برادرند.
فقط فاشیست و فوندامنتالیست ها
زباله اند

همه موجودات
بدون استثناء
 برابرند.
 شیر تحفه نطنز نیست.
سعدی هم صدها سال قبل گفته است.
پشه ضعیفتر و پست تر  از شیر نیست.
کبوتر ضعیفتر و پست تر از کفتار نیست
اعتلای شیر به درجه سلاطین
ترفند ایده ئولوژیکی و اخلاقی سلاطین خر و خر پرور بوده است
زنده باد برابری و خواهری ـ برادری همه موجودات


طنز زیبایی است.
البته
مسلمان حکم کیمیا دارد.
فریب مدعیان دروغین را نباید خورد.
جهان
طویله شده است
و
خر نمی تواند مسلمان باشد
چه رسد به اینکه از ذلت و عذاب همنوع (اهل دوزخ بودن) در عذاب باشد.
مذهب را مرتجعین همیشه برای خر کردن خلایق
آلت دست قرار داده اند.
مذهبی ترین جنگ ها
حتی
 جنگ های طبقاتی بوده اند و نه مذهبی.
جنگ بر سر نان است
ایمان بهانه است.



انسان عصر ما صرفاً در ورطه ای از روزمرگی ها، کار برای زندگی، زندگی برای کار، تولید برای مصرف و مصرف برای تولید غرق شده است و نوعی پوچی و هیچ بودن خویش را احساس می کند.
حریف

کار باید هم برای تولید نعمت و مصرف باشد.
دیالک تیک تولید و مصرف یکی از اساسی ترین دیالک تیک ها ست.
آب در هاون کوبیدن
کار نیست.
اتفاقا کار برای تولید
به زندگی معنا می بخشد و از افتادن به منجلاب نیهلیسم باز می دارد.
پوچی گرایان و بدبینان و نومیدان
جزو انگل جماعت اند
علافند.
تمایلات نیهلیستی
نه نتیجه تولید برای مصرف
بلکه نتیجه مناسبات تولیدی (زیربنای) ارتجاعی حاکم است که عمر تاریخی اش به پایان رسیده است و حاضر به کفن و دفن نیست.



این مزخرفات حتما از شعرای تریاکی اند و زن ستیزانه اند
زنان خر نیستند تا معشوقه معتادان باشند


 درود بر الهه خانم! البته قبل از فروید ، کارل مارکس در بررسی تاریخی جنبش‌های اجتماعی و علل فروپاشی فئودالیسم نقش مذهب را بعنوان ترمزی برای پیشرفت بشریت و رهایی انسان از بربریت و توحش تاریخی بخوبی نمایان ساخته و مذهب را فی نفسه عامل بازدارندگی و افیون توده ها قلمداد نمود! سپاس از پرنسس الهه گرامی، شاد و مانا باشید!
علی

مارکس هرگز چنین موضعی نسبت به مذهب نداشته است.
این یکی از تحریفات بورژوازی و اشراف فئودال و روحانی از مارکسیسم است.
مارکس
مذهب را دیالک تیکی از آه و افیون  محسوب داشته است.
آه = دعوت به مقاومت و مبارزه
افیون =  تخدیر و دعوت به تسلیم
مذهب هم توده مذهبی را به مقاومت و مبارزه در مقابل ظلم فرا می خواند و هم در صورت لزوم به تسلیم و تبعیت از ظالم دعوت می کند.
به قول انگلس
تمامی مبارزات رعایا در قرون وسطای فئودالی زیر پرچم مذهب صورت گرفته اند.
در المان روحانیت انقلابی ۳۰ سال در رأس مبارزات دهقانی رزمیده است.
چه بسا خود مذهب دو شقه شده است:
ای بسا روحانیت زن و مرد که از رعایا حمایت کرده اند
معابد را به بیمارستان و دارالایتام تبدیل کرده اند و حتی پیشایپش دهقانان بر ضد اشراف فئودال جنگیده اند و در صورت شکست به دار اویخته شده اند.
درست در حالیکه فرقه دیگر همان مذهب  (کاتولیسیسم) از اشراف فئودال طرفداری کرده و روحانیت  انقلابی را تکفیر کرده است مثلا ماتین لوتر در اأمان.

به فروید بفرمایید:
مذهب از مفاهیم روانشناسی و ورانکاوی نیست تا او حق ابراز نظر راجع بدان داشته باشد.
مذهب مفهومی علم الاساطیری،  فقهی و فلسفی است



طبق قانون اساسی مشروطه که رضا چاه و پسرش آن را نقض کردند شاه کاره‌ای نبود اصلا قرار نبود شاه کار بکند قرار بود بنشیند و مردم کار بکنند تصمیمات در مجلس گرفته بشود و دولت و مردم کار بکنند ولی پهلویها پادشاهی مشروطه را تبدیل به پادشاهی مطلقه و دیکتاتوری کردند.
مدیا

آره.
ولی خیال نکنید که حاکمیت
فردی است.
شاه و شیخ
نماینده طبقه حاکمه اند.
البته نان نمایندگان هم در روغن است.
مشیری نماینده کدام طبقه اجتماعی است؟
ما سگان توده ایم.
هدف ما برقراری توده سالاری (دموکراسی) است.
هدف مشیری چیست؟



من ـ زور از وطن چیست؟
وطن متعلق به طبقات حاکمه است.
توده بی وطن است.
توده چه بسا وجبی خاک حتی ندارد.
مفهوم وطن پرستی برای عوامفریبی اختراع شده است.
توده زمانی وطن خواهد داشت که حزب توده به قدرت رسد.
حزب توده را اما شاه و شیخ قصابی کرده اند تا دارایی جامعه را چپاول کنند



هدف رابطه باید خودِ رابطه باشه .
رویا

منظور از رابطه چیست؟
مثال:
جفتگیری یک رابطه است.
هدف از جفتگیری که جفتگیری نیست.
هدف از جفتگیری رفع حوایج جنسی است.
هدف از هماندیشی که خود هماندیشی نیست.
هدف از هماندیشی فراگیری خوداندیشی
و
ترک خریت است






بهرام مشیری:
 هر شاهی که آمده حق این ملت را خورده و تو سر این ملت زده و ملت را آدم حساب نکرده مثل همین آخوندها و پهلوی‌ها من نمی‌توانم راجع به اینها صحبت خوبی بکنم چون دیکتاتور جز فساد، حرامزادگی، دزدی، فشار، سرکوب و خوردن حق ملت چیز دیگری ندارد این فقط حرف من نیست.

تو به عوض هارت و پورت
سری به کلاس اکابر بزن
تا
معنی دیکتاتور را بیاموزی.
ننه و بابای تو هم اوتوریته (دیکتاتور) بوده اند.
پزشک و معلم و مربی تو هم اوتوریته است.
ما با دو نوع اوتوریته و دیکتاتور سر و کار داریم:
خیرخواه و خادم و فداکار
برخوردار و خودخواه و خودکامه



وزیر آموزش و پرورش:
غربی‌ ها الگوهايى مثل اسپایدرمن و بتمن را می‌سازند اما ما الگوهايى مثل شهید تهرانی مقدم و شهيد سلمانى را به جهان معرفى نمى كنيم

شهید سلیمانی ونه سلمانی؟
قبل از شهیدسازی
برو به کلاس اکابر تا درست نویسی بیاموزی و آبروی شهیدسازان را نبری
جنقوری شده طویله.
سلیمانی هم مثل بتمن و غیره
توخالی و خالی بند بوده است.
توده
به پهلوان نیاز ندارد
توده
خود
جهانپهلوانی است که به پهلوانان طبقات حاکمه انگل
تره حتی خردنمیکند



سخنگوی سپاه:
با گذشت ۴۰ روز از جنگ، هنوز هیچ تلفات جدی‌ای از سوی مقاومت مطرح نشده

بی بی سی
از ۱۲۰۰ تن سرباز اسرائیلی مقتول در این ۴۰ روز
گزارش میدهد که بیسابقه است.
درگیری دشواری در بین است که زندگی سکنه بی پناه غزه را به دوزخ مبدل ساخته است.
بیمارستان بزرگ غزه به گورستان دسته جمعی مبدل شده است.
فقط دیروز ۱۲۰ نفر را به گور دسته جمعی سپردند.




همه دارن تلاش ميكنند برن بهشت هيچكس تلاش نميكنه بهشت بسازه چرا خودت #بهشت و نميسازي تا بقيه ام استفاده كنند … البته براي هر فردي يه طور معنا ميشه گاهي فضايي كه صحبت منطقي و #درك_متقابل وجود داشته باشه خود بهشته….

سحر

بهشت و دوزخ به چه معنی اند؟
خیال میکنید که مفاهیم را می توان به دلخواه خود تحریف کرد و عوامفریبی نکرد؟
بهشت و دوزخ
تعریف دارند.
قبل از دادن اندرز بهشت سازی
تعریف بهشت را پیدا کنید.
بهشت یکی از مفاهیم میتولوژیکی (علم الاساطیری)، بعد تئولوژیکی (فقهی، مذهبی) و هنری و فلسفی است.



عیرانیان
نه تمدن دارند
 و
 نه فرهنگ.
همچنان و هنوز
در عهد توحش به سر می برند.
اگر خیلی زور بزنند به بربریت خواهند رسید
و
از بربریت تا تمدن
فرسنگ ها فاصله است.
این جماعت موحش و متوحش مانده در عهد توحش
 چه بسا سر همسر و دختر و خواهر و مادر  خود را به خاطر خواطرخواهی
 از تنش جدا می کنند و روی دیوار طویله خود می گذارند
و
دور هم می نشینند
و
به مناسبت شق القمر خود
به طو دسته جمعی
چای پررنگ اعلی می نوشند و عرعر می کنند.
من که چشمم نخورد اب از این حیوان ها



یکی از فضل می لافد
یکی طامات می بافد
بیا کاین داوری ها را
به پیش داور اندازیم.
ایها الناس
 مگر در این سه سطر مطلب ما
 بحث بر سر حماس و اسرائیل است؟

سه سطر مطلب از تحلیلی است.
حداقل این سه سطر را بخوانید و به سؤال مطروجه جواب دهید.
به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟


مرحوم دکتر حقوقی
 استادمان
درباره او میگفت که حافظ دوم است
آذر

دکنر حقوقی نه خواجه را می شناسد و نه اخوان را.
مشد آذر.
خواجه
بر خلاف اخوان
اصلا مأیوس نیست.
خواجه بر خلاف اخوان
اصلا پسیمیست (بدبین) نیست.
شعر خواجه در بدرتین شرایط
منبع امید است.
امید سرشته به هروئین و تریاک.
دکتر حقوقی اگر فقط غزل غم مخور خواجه را فهمیده بود
 از این لاطائلات به طلاب نمی گفت.
شعر اخوان را باید به دو دسته طبقه بندی کرد:
الف
شعر اخوان جوان در صفوف حزب بزرگ توده
ب
شعر اخوان پیر در صفوف طبقه حاکمه بر خاسته از کودتای ۲۸ مرداد شاه و شیخ به مثابه استاد دانشکده ادبیات تهران



گاو گینگ
 خر است
فقط اسمش گاه است.
خر نمی تواند مذهبی باشد
خر
اصلا نمی داند که مذهب چیست.
مذهب
 فرمی از شعور است.
لامذهب بودن به معنی بیشعوری است
مگر اینکه کسی به مشقتی مارکسیسم بیاموزد



مرگ
نه مقصد است و نه مقصود.
مرگ
فاجعه است.
زنده باد زندگی.
مرگ مقصد زباله های فاشیست و فوندامنتالیست و نیهلیست و آنارشیست کثافت است



زبان در دهان ای خردمند چیست
جز ابزار ابراز اندیشه ای؟
زبان ابزار سخنگویی است.
مثال:
حقیقت به هر زبانی باشد
حقیقت خواهد بود
و
عرعر به هر زبانی هم که باشد
عرعر خواهد بود.
زبان که اعجاز نمی کند.
به زبان پارسی تحفه نطنز
 نمی توان دو جمله با معنی ساخت.
فاشیست های بدبخت بی شعور
با زبان پارسی اینجا و با زبان ترکی آنجا عوامفریبی می کنند تا بهانه ای برای ریختن شطی از خود خلق ها سر همبندی کنند.
کلام (سخن) غلاف اندیشه است و بس.



سوال برای بحث: بزرگترین دشمن انسان کیست؟
رویا

انسان انتزاعی و با مجرد وجود ندارد تا برایش دوست ویا دشمن بیابی.
انسان مشخص وجود دارد.
حسن حمال
حسین بقال
نرگس رختشو
فرح پهلوی وجود دارند
و هر کدام بسته با جایگاه اجتماعی خود دوست و دشمن دارند.
مثلا ما سگان سرسپرده توده ایم و دشمن طبقات حاکمه



نه.
هگل در تعریف حقیقت
شعار معروفی دارد که همه ازبر کرده اند ولی معنی اش را نمی دانند:
حقیقت
 در کل است.
 کل،
حقیقی است.
مولانا
در قصه فیل
 همین تعریف هگل از حقیقت فیل را تشریح کرده است.


آره.
علمدار.
حتی اهل و عیال حاج قاسم در کانادا مشغول عیش و نوشند.
بادی گاردش هم سوار هواپیمای اوکراینی بود به مقصد منوتو که سرنگون شد.
فقط جای تو خالی است.
البته اگر در منو تو نیستی.
ضد انقلاب
علمداران با عمامه و بی عمانه اند



سه نفر؟
بیانید که چی بخوانند؟
اجنه شناسی؟


بهرام مشیری:
اگر این ۵۰ سال پهلوی‌ها را حساب بکنیم این پدر و پسر ماهی ۵۰۰ میلیون دلار حقوق برداشتند مجانی که کار نکردند به ازای این حقوق دو تا جاده و دانشگاه و یک خط راه آهن کشیدند ۵۰ سال مدت کمی نیست کسانیکه در آمریکا زندگی می‌کنند دیدند که در ۴ سال چه کارها می‌کنند.

روشنگری (انتقاد) مشیری
سطحی و ساده لوحانه است و نه ریشه ای و فلسفی.
حاوی و حامل ذراتی از حقیقت است
بی انکه حقیقت باشد.
رضاشاه جاده و راه اهن جنوب به شمال را برای فاشیسم آلمان کشیده است تا رسیدنش به مناطق نفتخیز آذریابجان تسهیل شود
دانشگاه تهران را هم فاشیست های آلمان ساخته اند



حرف بر سر این است که این خرافه از مارکس نیست.
نمی تواند هم از مارکس باشد.
ایده = اندیشه.
در فلسفه مارکس
 نان و اب و مسکن و پوشاک و بهداشت
بر علم و دانش و ایده و هارت و پورت تقدم دارد.
این تعریف ژاله از زندگی است.
معنی این شعر چیه؟



کسی که زیاد حرف میزنه شاید احمق نباشه.
ولی کسی که به حرفهای اون تکیه می‌کنه قطعا احمقه.
 بنجامین فرانکلین

این حرف بنجامین
احمقانه است.
چون در دیالک تیک کمیت و کیفیت
نقش تعیین کننده از آن کیفیت است.
می توان ساعت ها به حرف خردمندی گوش داد
بدون اینکه احمق باشی.
می توان به خرافه بنجامینی یک ثانیه گوش داد و احمق بود و  احمقتر گشت.
خلایق چسبیده اند به خرافات فرنگی ها و دست بردار نیستند.
در حالیکه شعور سعدی صدهزار بار بیشتر از بنجامین ها ست:
مثال:
اسب تازی اگر ضعیف بود
باز هم از طویله ای خر، به.
یک اسب تازی مردنی (کیفیت)
بهتر از یک طویله مملو از خر (کمیت)


« به وقت وطن »
و چشمان خود را به بهت زمین دوخته بود
وقتی که آب هم
ز شرم بر افروخته بود
و  آسمان
به هرم و حرارت خود ، شهادت می داد
که آفتاب از داغ  لب ِ تشنه ای
سوخته بود
 
آیلی ژرفی
.
برای خدانور_لجه_ای


مارکس هرگز نگفته که زندگی ایده است.
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد



عجب تحریفی از فلسفه.
فلسفه = خرد کل اندیش، عام انیدش، ماهوی اندیش.
نیچه اصلا فیلسوف نیست.
زباله است.
پس از ندوین فلسفه مارکسیستی
فاتحه ای بر همه مکاتب فلسفی و فقهی و غیره خوانده شده است
نیچه مظهر مطلق خریت و خردستیزی و حماقت و جنایت است


عجب خرافاتی.
عشق
 اصلا رابطه نیست.
رابطه چیست؟
رابطه باید دو طرفه باشد.
دوستی و دشمنی
رابطه است و نه عشق و نفرت.
عشق
وابستگی است و نه رابطه.
جنده
برتر و بهتر از عاشق است.
عاشق
کثافت محض است.
موجودی سلب آدمیت شده است.
زباله است.
جنده مختار است و می تواند با کسی نخوابد.
عاشق اما بی اراده و بی اختیار است
بسان ماهی در قلاب است و اختیارش به دست صباد است که متنفر از او ست.
ای بی بصر من می روم؟
او می کشد قلاب را.
سعدی


دیگر از این خبرها نیست.
مش روزا.
جهان
خانه و جنده خانه شخصی بورژوازی است.
نران و زنان پرولتاریا
مثلا در امریکا و اروپا
فاسدترین و بی شعورترین و بی شخضیت ترین و بی شرم ترین اراذل و اوباش را به عالی ترین مقامات انتخاب می کنند.


نماز چیست؟
اگر خم و راست شدن در مقابل خدا نیست؟
خدا چیست
اگر انعکاس انتزاعی اعضای طبقات حاکمه برده دار و فئودال و روحانی و خوانین و سلاطین قلدر خونریز نیست



بلر و عیالش را ملکه یک ساعت در سالن انتظار قصرش
منتظر نگهداشت
همه تشریفات سلطنتی سنتی اند و نه ملی
شاهان هرگز بعد از کسی وارد طویله ای نمی شوند
این چیزها
چیزهای فرمال و سنتی و توخالی اند
امروزه در جنقوری دست هر آخوندی را می لیسند
اینهم جزو سنن فئودالی است



بحث بر سر شما و علایق و سلایق شما که نیست.
بحث بر سر انتقادات بند تنبانی بعضی ها ست
ضمنا مگر ما طرفدار خم شدنیم؟
عقل که ندارید
مقل تان کجا ست؟




تو

 نه معنی ملت را می دانی
 نه معنی حکومت را
و
نه معنی دیکتاتوری را.
در جنقوری ملت وجود ندارد
به همین دلیل امت ساخته اند که گندش درامده


بهرام مشیری:
اسدالله علم می‌گوید یکروز رفتیم فرودگاه و دیدیم آقای آموزگار که وزیر کابینه هویدا بود آنجاست هویدا پرسید آقای آموزگار کجا تشریف می‌برید؟ گفت نمی‌توانم بگویم به دستور علیحضرت می‌روم خارج؛ هویدا نخست وزیر مملکت وزیرش دارد می‌رود خارج و به ایشان نگفته..
اینهم از آن ایرادات بند تنبانی مشیری خالی بند است
شاه
عالی ترین مقام رهبری کشور مگر نبوده است؟
مگر حق ندارد حریفی را به مأموریت مخفی معینی بفرستد و به بقیه وزرا نگوید؟
پس اسرار حکومتی چگونه حفظ میشوند؟
این چیزها همه جا رواج دارند.
به اعتراضات ظریف گوش دهید:
سلیمان فقط پاسخگو به شخص سیدعلی بوده است




خوب
چه عیبی دارد؟
۱۰۱ نفر به اهل بهشت اضافه شده است.
خلخالی آدمکش کجا ست که خلایق را به خاطر طرز نگاهشان به بهشت می فرستاد؟


مصادره حضرت حافظ؟!
حضرت حافظ را فقط با تمرکز بریک بیت از اشعارش (حافظ قران) و عالم اسلامی قلمداد می کنند که البته این حکم شرعی غیر از آنکه ویرا ار کفر و الحاد و آرامگاهش را از انهدام نجات داده؛ بلکه ساحت بارگاهش برای نمایش  قران خوانی و ترتیل و سفره های مذهبی مورد استفاده نابجا قرار میگیرد  
درحالیکه نظریات حافظ درباره دین و دینفروشان در دهها سروده و غزلیات آبدارش بخوبی  انعکاس داده شده است
فراهانی

کسب و کار ایرانی جماعت از هر دار و دسته
عوامفریبی سرشته به خودفریبی است.
قحط ذره ای صداقت است.
کسی به آثار و افکار و اشعار حافظ اعتنایی ندارد
هر کس کشک خود را می سابد.
حافظ ارتجاعی ترین شاعر کشور است.
حافظ از سرتاپا خردستیز است
اگرچه کسب و کاری جز ستیز با خردستیزان (عرفا و صوفیانان و غیره) ندارد.
اگر از سعدی
خردگرایی نیمبندش را حذف کنید
به حافظ می رسید.
بهترین رفیق حافظ تیمور لنگ است که حافظ او را شفبع روزقیامت و سلیمان زمان می نامد و توله اش را برای تربیت نزد او می فرستد
حافظ از تیمور قول کتبی گرفته که در روز قامات شفاعتش کند.
مراجعه کنید به وصیت نامه حافظ که علمای اروپایی منتشر کرده اند



آنجا یک قهوه خانه بود ...
اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای، چرا؟
دنیا خراب میشد اگر دقایقی آنجا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟! عجله، همیشه عجله...
کدام گوری میخواستم بروم؟
من به بهانه ی رسیدن به زندگی،
همیشه زندگی را کشته ام.
- محمود دولت آبادی

مسئله به این سادگی ها ست.
همه کردوکارها آگاهانه صورت نمی گیرند.
بشر چه بسا آن میکند که باید بکند و بهتر ان است که بکند.
اگر نکند بر او آن می رود که بر باخه رفته است (کلیله و دمنه)
صمنا
اندام موجودات زنده
سیستم های مولتی فونکسیونالی اند و خیلی از تصمیمات را  بدون مداخله مستقیم مغز اتخاذ می کنند وبه انجام می رساند.
اگر چنین نبود
زندگی دشوار می گشت.
اندام موجودات
خر نیستند.
مثال:
موقع تایپ کردن
مغز و حواس چه بسا استراحت می کنند.
خود اندام به طور اوتوماتیک
چشم بسته
حروف الفبا را پیدا می کند و می زند



عجب بدبختی ئی است.
خوزه «سارا» مگو
مثل سکنه جنقوری اسلامی می عندیشد.
آنها هم فکر و ذکری جز دخول و خروج این و آن به زندگی شان ندارند
و
مرتب به همدیگر عندرز می دهند.


 
«باید از هر خیال امیدی جُست
هر امیدی، خیال بود نخست»
 نیما یوشیج؛

ما در ایام خریت
کلیات نیما را خواندیم
خیال می کردیم که مغزی برای اندیشیدن و حرفی برای گفتن دارد.
بعد متوجه شدیم که جهان بینی ندارد.
بهترین دوست نیما
شهریار شیره ای بوده است.
راستی امید چیست؟
خیال که نمی تواند امید باشد.
به نیما بگو:
مفاهیم
مثل آدمها
منحصر به فردند.
دوتا رؤیا وجود ندارد




من ـ زور فروید از نیازهای اساسی مردم چیست
اگر بند تنبان نیست؟


چای چگونه کشف شده و رواج یافته است؟

حتما همه تغییرات و تحولات اساسی لازمه را به انجام رسانده اند
و
اکنون نوبت به تغییرات بند تنبانی رسیده است.
مغز که نباشد
آبرو ریزی در دستور روز است.




بهرام مشیری:
 عکس‌های اسدالله علم را ببینید ۵۷ سال داشت چنان دولا می‌شد که من هیچ ژیمناستی ندیدم کمرش مثل کمر علم کار کند الله اکبر از این کمر یکی هم مثل ژنرال مین‌باشیان پسر خاله شاه گفته بود چه معنی می‌دهد ما جلوی یک بچه (رضا پهلوی) دولا بشویم فوری با تیپا زدند و...

بهرام مشیری
از یک لحاظ شباهت مطلق به آخوندها دارد:
آخوندها به روسری گیر داده اند و دست بردار نیستند
و
مشیری به چیزهای سطحی، مبتذل، فرمال، صوری و بند تنبانی.
خم شدن جلوی شاه و شازده و شهبانو
خاص ایران که نیست.
مگر تونی بلر جلوی ملکه خم نمی شد؟
مگر سیاستمداران اروپا  جلوی شاهان و شهبانوها و شازده ها و حتی زنان شان  خم نمی شوند؟




ارسطو (۳۸۴ ـ ۳۳۲ ق. م.)
از مهمترین و متنفذترین فلاسفه تاریخ
او اصول بیشماری را هم بنیاد نهاده و هم تحت تأثیر جدی قرار داده است.
از آن جمله اند:
تئوری علوم
منطق
بیولوژی
فیزیک
اتیک
تئوری شعر
تئوری دولت
ارسطو دانش زمان خود را به شرح زیر طبقه بندی کرده است:
ارگانون (که بعد از مرگ او به آثار او اضافه می شود.)
علوم تئوریکی (نظری)
علوم پراتیکی (عملی)
علوم پوئه تیکی (شعری)
علوم تئوریکی به اجزای زیر طبقه بندی می شوند:
فلسفه اولین (متافیزیک)
علوم طبیعی
علوم ریاضی (مته متیک)
فلسفه اولین به اجزای زیر طبقه بندی می شود:
تئوری جوهر
تئوری اصول
تئولوژی (فقه)

عجب خرافاتی.
خلایق
بی پروا به تحریف مفاهیم خطر می کنند و ککشان حتی نمی گزد.
زمان تعریف دارد.
زمان که ثروت نمی شود.
تعریف زمان چیست؟


تابلو خیابان شیخ نمر را پایین کشید، اتاق مصاحبه را بخاطر عکس قاسم سلیمانی عوض کرد، بخاطر مجسمه قاسم سلیمانی تیم فوتبال سپاهان نماینده ج.اسلامی را نقره داغ کرد، الان هم رئیسی را مجبور کرده چپیه را از گردنش در آورد...
عربستان رو میگم..

بن سلمان
از یک نظر فرقی با لطان یابو ندارد
هر دو تحت الحمایه امپریالیسم امریکا هستند
بن سلمان به درستی، سیدعلی را قابل قیاس با هیتلر میداند
البته خودش فرقی با سیدعلی ندارد
اینها همه از دم مرتجعند
و
حقوق خلقها تخمشان هم نیست
سیدعلی خاوران می سازد و بن سلمان در روز روشن گردن می زند


تو مرا آزردی... که خودم کوچ کنم از شهرت، تو خیالت راحت! میروم از قلبت، میشوم دورترین خاطره در شب‌هایت تو به من میخندی! و به خود میگویی: باز می‌آید و میسوزد از این عشق ولی... برنمی‌گردم، نه! میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد... عشق زیباست و حرمت دارد...
سحر

عشق کسب و کار خران است و نه خردگرایان و خردمندان
خردگرایان و خردمندان
دنبال دوست می گردند که حکم کیمیا دارد.
چرا؟
چون دوست را باید میان خیل دشمن جست.
دشمن حتی یافت نمی شود که در انبوهه اش دوستی چون سوزنی در کاهدانی پیدا شود
دلیل تنهایی خلایق همینجا ست




بن سلمان: 《جنگ ددمنشانه و بی‌رحمانه علیه برادرانمان در فلسطین را قویا محکوم کرده و خواستار توقف فوری این جنگ و ایجاد گذرگاه‌های انسانی در غزه هستیم.》 + اینجا به وضوح میشه تأثیر همنشین خوب رو دید ((: یه ساعت کنار دکتر رئیسی نشست متوجه شد که فلسطینی‌ها برادرانش هستن
بسیجی

عزتجاه فقط توان تفکر ندارد.
بن سلمان سیدعلی را به حق به هیتلر تشبیه میکند.
با اسرائیل برای رفع اختلاف نظر مذاکره میکند
حقوق خلق فلسطین برای بن سلمان و سیدعلی
کشک حتی نیست.
خلق عربستان از وضع وخیم خلق فلسطین رنج می برد
بن سلمان برای جلب رضایت خلق مجبور به برخورد دیپلوماتیک شده است


عاطفه در شعر
 که
نباید  زایل کننده عقل باشد.
 آب را نباتات که فقط از خاک نمی گیرند.
 از رطوبت هوا و شبنم و باران هم می گیرند.
خرد
بهتر از هر چه ایزد بداد


یعنی از شورای عالی انقلاب فرهنگی بیکارتر، بیعارتر، بودجه هدر ده تر ، بی هدف تر و اسکول تر ، شورایی در جهان هست ؟
شهپر

من ـ زور اجامر
مبارزه با مذهب زرتشت است.
در مراسم سنتی چهارشنبه سوری آتش افروخته می شود و به نیت تطهیر تن و جان از آلودگی
از روی آتش پریده می شود.
نسبت دادن منشاء آتشین به ابلیس هم به نیت مبارزه با زرتشتیسم بوده است.
این زباله ها نامعصرند
در پی برافروختن اتش جنگهای مذهبی اند
فلسطین بهانه است.

این همه زیبایی را
          از که به ارث برده ای
              خورشید به گل گفت .
گل گفت :
از هم نشینی خاک و
            بوسه های تو
نسیم پیچید برساق وبرگ
گل نالید
ای وای نوازش تو
       یادم رفت .
شهناز هماپور

گل
 هرگز چنین حرفی نمی زند و خورشید چنین حرفی را نمی پذیرد.
  گل و خورشید را نباید دستکم گرفت.
گل
بدون حمایت آب
در اثر بوسه های خورشید
خاکستر می شود.
فونکسیون باد از قرار دیگری است.
از چه قرار است؟


ایرانی باش.
بالاخره
هر کس باید چیزی باشد.
ولی
به کسی نگو.
 ایرانی بودن شرم انگیز است.
 ما هم به همین دلیل افغانی شده ایم
و به سگان هار قند هار پیوسته ایم
و مشترکا به زبان پارسی پارس می کنیم


آره.
نماز تمرین عملی مکرر فوت و فن بردگی است.
همه اداها و اطوارهای نماز
اداها و اطوارهای بردگان، کنیزان و غلامان در مقابل اربابان برده دار زن و نر است


بهرام مشیری:
یکی دیگر از مغالطات این است که استبداد نحس شاه را با استبداد نحس‌تر ولایت فقیه مقایسه می‌کنند که آن از این بهتر بود آقا بهتر بودنی در استبداد نیست که شما یکی را بهتر حساب می‌کنید اول باید یک چیزی خوب باشد که بتوان آن را مقایسه کرد و گفت این خوب‌تر است.


مشیری
ونه فقط مشیری
مفهومفقیر است
نه ازتعریف علمی مفاهیم خبر دارد و نه از فوت و فن تفکر مفهومی
هر گردی گردو نیست
دیکتاتوری شاه
پس از کودتای مشترک شاه و شیخ در ۲۸ مرداد
محتوای نیمه فئودالی ـ نیمه بورژوایی داشته است.
دیکتاتوری شاه پس از انقلاب سفید و طرد اشراف فئودال و روحانی از حاکمیت و حکومت
 محتوای بورژوایی وضدفئودالی دارد.
ساواک
سازمان انقلاب بورژوایی سفید برای سرکوب ارتجاع سرخ و سیاه و حفظ دستاوردهای انقلاب سفید بوده است.
مخالفین شاه پس از انقلاب سفید
ماهیتا
فئودالی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی و ارتجاعی بوده اند
چه با داس و چه بی داس
چه با عمامه و چه بی عمامه

روی ادعای «سیاسی نبودن» باید کار کرد.
قضیه به این سادگی ها نیست.
مدعیان
خر نیستند.
ژرف اندیش اند.
مثال:
قبل از حمله جانیان حماس به زحمتکشان و جوانان خلق یهود
در اسرائیل
هر هفته صدها هزار نفر به خیابان می امدند تا نقشه فاشیست های یهود تحت سرکردگی لطان یابو را در زمینه امحای دموکراسی بورژوایی فرمال نقش بر آب سازند.
این صدها هزار نفر اما حاضر به طرح مسئله اشغال خاک و خانه خلق فلسطین و بحث پیرامون حل آن نبودند.
می گفتند:
ما وارد سیاست نمی شویم.
دلیلش این است که برای بحث پیرامون سیاست دولت خویش که به نظرشان به طور دموکراتیک انتخاب می شود، باید قادر به  کل اندیشی بود.
چه بسا
خیلی از مسائل سری اند و نه علنی.
باشد اندر پرده بازی های پنهان که توده از ان بازی ها خبر ندارد.
مثال:
جنگ روسیه با اوکراین نه ۲۰ ماه پیش بلکه ۹ سال پیش شروع شده است
با عنقلاب مایدان به کارگردانی امپریالیسم امریکا (کمپلکس صنعتی ـ  نظامی)
هدف عضویت بخشیدن به اوکراین و  گرجستان (که بیشتر کشوری آسیایی است و نه اروپایی) در ناتو و محاصره روسیه و تجزیه آن بود.


عوام وارگی
خواه و ناخواه
آگاه و ناخودآگاه
به عوامفریبی منتهی می شود.
بشر بر سر دو راهی زیر ایستاده است:
یا فراگیری فوت و فن تفکر مفهومی و رستگاری
و
یا عوام وارگی توأم با عوامفریبی و سقوط به منجلاب بدبختی

سیمین
چنان از زنان سخن می گوید که انگار زنان طبقه اجتماعی معینی اند و جمعی همگون و همسان و همانند با منافع یکسان اند.
از این خبر ها نیست.
بخشی از جمعیت زن
به عزت رسیده اند و در قصور مجلل به سر می برند و کمبودی ندارند و چه بسا بخش دیگر جمعیت زنان را به ستوه می آورند.
ای بسا زنان که زن ستیزتر از نران اند.
اگر کسی در برابری زنان و نران شک داشت
سری به زندان ابو غریب و یا به زنان ابو اوین بزند و با زنان شکنجه گر شورت و شلاق به دست آشنا شود



حکیم ابوالقاسم لاهوتی

خانه‌ی جهل خراب،
حیله است این سخنان!
کاش که میفهمیدی،
این عباراتِ مُطلّا همه موهوماتست،
بند راهِ فقرا.
چیست قانونِ کنونی، خبرت هست از این؟
"حکم محکومی ما!"
بهر آزاد شدن، در همه روی زمین،
از چنین ظلم و شقا،
چارهٔ رنجبران، وحدت و تشکیلات است.



اخلاق طبقات اجتماعی مرتجع
باید نقد شود
و
 با اخلاق پرولتری (مارکسیستی) جایگزین شود.
کسب و کار ما هم همین است.

هی مش محمود.
جنگ ها
مذهبی نیستند.
طبقاتی اند.
 فقط ساده لوحان
 فریب ظواهر امور را می خورند و چنین خیال می کنند.
خلق فلسطین با خلق یهود مسئله ای ندارد.
 مراجعه کنید به
درنگی در دیالک تیک سمتگیری ها و رویارویی های طبقاتی ـ سیاسی

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13318



چون شیعی صاحب آرمان هستش و سنی تهی از نظر ماهیتی و عملی قابل قیاس نیستن
حزب اللهی

رئیسی همین چند ساعت قبل گفت:
من دست حماس را می بوسم.
اگر فوندامنتالیسم سنی آرمان ندارد
برای چه رؤسا دست شان را می بوسند؟
آیین تشیع
آیین تزویر و تقیه و تظاهر و ترفند و توطئه و ریا ست.
این جماعت به هیچ چیزی ایمان ندارند.
در میان جماعت نه دوستی می توان پیدا کرد و نه حتی دشمنی.




محتوای طبقاتی و تئوریکی نماز چیست؟
دلیل تأکید پیامبر بر نماز چیست؟
چرا نماز رکن مهم دین اسلام قلمداد شده است؟



آن‌کس که با هیولاها می‌جنگد، باید مراقب باشد که خود تبدیل به هیولا نشود. اگر مدتی طولانی به پرت‌گاهی بنگری، پرت‌گاه نیز به تو چشم می‌دوزد.
[فریدریش نیچه]

جنگ ها فردی و شخصی نیستند تا کسی با هیولا بجنگد.
جنگ ها همیشه طبقاتی اند.
یعنی میان طبقات اجتماعی صورت می گیرند.
افراد اصلا تعیین کننده نیستند.
افراد در بهترین حالت
سگ طبقه اجتماعی معینی اند




جمله پایانی سید حسن نصرالله: ان شاء الله  #درقدس نمازخواهیم خواند.
ساقی علمدار

کار دیگری که از دست حزب الله و حماس و داعش و طالبان برنمی آید.
سکنه لبنان ۸ شان در گرو ۹ شان است و این بدبخت سودای نماز در قدس دارد.
مگر خدای کذایی
لامکان نیست؟
چه فرقی دارد که در کجا خم و راست شوی و شق القمر کنی.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر