۱۴۰۲ آبان ۲۵, پنجشنبه

درنگی در تخیلات زهره تنکابنی (۲۵) (بخش آخر)

  

  زهره تنکابنی 

 جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه

 منبع:

اخبار روز

درنگی 

از

مسعود بهبودی

 

زهره تنکابنی

و در این میان رژیم ایران که نه تنها چند دهه است که هیچ برنامه ای برای توسعه ی کشور ارائه نکرده، 

چنان به تارموی نیمی از جمعیت کشور بعنوان مسئله اساسی کشور بند کرده 

که گوئی تمام بنیان و پایداری حکومت به این تارهای مو وابسته است 

و 

اینهمه فقر، تلاشی، فساد و اختلاس های کلان و تضعیف بنیه مالی کشور 

را 

که به نفت در برابر غذا و دارو وابسته شده 

را 

نمی‌بیند

معنی تحت اللفظی:

رژیم ایران

مسئله حجاب را به تعیین کننده ترین مسئله جامعه تبدیل کرده است

و

اعتنایی به فقر و فساد ندارد.

فقط نفت می فروشد و مواد غذایی و دارویی می خرد.

 

تحلیل زهره از جنقوری اسلامی همین است.

 

زهره

خیال می کند که «فقر، تلاشی، فساد و اختلاس های کلان و تضعیف بنیه مالی کشور»

تقصیر حکام و یا رژیم است و نه طبقه حاکمه.

طبقه حاکمه ای که حکام و رژیم نماینده اش هستند.

 

این ترفند خود طبقه حاکمه است 

که 

رد پایی از خود به جا نمی گذارد تا مبادا خلایق به عوض دادن شعار «مرگ بر سیدعلی»، «مرگ بر طبقه حاکمه» سر در دهند و سودای انقلاب اجتماعی در سر بپرورند.


گیر دادن طبقه حاکمه و دولت و روحانیت به تار موی زنان 

هم یکی از ترفندهای مهم خود طبقه حاکمه است.

بدین طریق

سطح سیاسی مبارزات مردم

در حد تار مو می ماند و از کسب عمق و ژرفای انقلابی محروم می گردد.

این بدان معنی است

که

طبقه حاکمه

هشیارتر از احزاب و سازمان های مج و کوله و کلافه اوپوزیسیون است 

و

 تعیین کننده سطح مطالباتی مبارزات اجتماعی است.

 

طبقه حاکمه امپریالیستی 

هم

آب به آسیاب طبقه حاکمه جنقوری می ریزد

و

بر طبل شعار بند تنبانی «زن ـ زندگی ـ آزادی» می کوبد.

از زهره چه پنهان 

که

 اکنون سطح شعور مردم به مراتب نازل تر از سطح شعور آنها در زمان شاه است.

در جنقوری اسلامی دیگر نه زندانی سیاسی وجود دارد و نه آزاد سیاسی.

یکی از دلایل صدور احکام ترور و اعدام و زندان های طولانی مدت برای هر دختر ۱۶ ساله ای 

همین سطح نازل شعور عمومی است.

اگر سطح شعور سیاسی مردم بالا بود،

معیارهای مقابله هم ارتقای کیفی و ماهوی می یافتند.

 

آلترناتیو زنان و جوانان جنقوری برای جنقوری 

بی حجابی و سکس و رقص و لاس و لیس علنی شده است 

که شرم انگیز است و نه فخر انگیز.

زهره
آیا امیدی به رستن از این دامگه هست؟ 

مـن امیدوارم 

چرا که به توان غیرقابل وصف مردم این سرزمین ایمان دارم.
زهره تنکابنی بمناسبت روز جهانی صلح

(۲۸ شهریور ۱۴۰۲)

آدم باید خیلی حواسپرت باشد که در این اوضاع شرم انگیز

امیدوار باشد 

و

 از توان غیرقابل وصف مردم بی خبر از خدا و خرما هارت و پورت کند.

 من که چشمم نخورد آب از این بیماران و بیعاران.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر