۱۴۰۲ آذر ۷, سه‌شنبه

درنگی در پژوهشی تحت عنوان «فلسطین و تناقض چپ» (۷)


مهدی تدینی

(۱۳۵۹)

پروژهٔ اصلی دیگر او انتقال و شرح اندیشه‌ها و نظریات ارنست نولته،

 متفکر و تاریخ‌نگار آلمانی و از شاگردان مارتین هایدگر 

است.

درنگی 

از

میم حجری

مهدی تدینی
قضیه از زمانی سرراست شد که آمریکا با تعلل و تأخیری دودهه‌ای در نقش حامی اصلی اسرائیل وارد مناقشه شد و جای فرانسه را گرفت. 
 از این پس بر چپ‌ها مسجل بود که باید از چه طرفی حمایت کنند.
 
در آخرین نشست متفقین پس از پایان جنگ جهانی دوم به نیت تقسیم مناطق نفوذ میان خود در جهان
جلوی چشمان از وحشت دریده چرچیل
فاتحه بلند بالایی بر سرکردگی جهانی امپریالیسم انگلیس خوانده شد.
 
چرچیل 
در نهایت دلخوری، 
قهر کرد و جلسه را ترک گفت و به انگلستان برگشت.
امپریالیسم امریکا  با اتحاد شوروی
به عنوان دو سرکرده جدید جهان باقی ماندند و از این به بعد مهر خود را بر حوادث جهانی زدند.
 
واکنش اتخاد شوروی و امپریالیسم امریکا نسبت به حوادث جهانی
 از این به بعد
باید در پرتو این تحول ژئوپولیتکی و هژه مونیکی ارزیابی شود 
که
چه بسا سری و مسکوت می مانند.
 
حتی
 شکست انقلاب ضد فئودالی در آذربایجان تحت رهبری فرقه دموکرات و عدم مقاومت فرقه در مقابل ارتش درب و داغان شاه 
در این چارجوب قابل درک و توضیح بوده است.

حتی
کودتای ۲۸ مرداد 
قبل از همه
به نیت طرد کم و یا بیش امپریالیسم انگلیس از ایران و نشستن امپریالیسم امریکا به جای آن صورت گرفته است.
 
حتی
کودتاهای متنوع در مناطق تحت نفوذ امپریالیسم انگلیس و فراسنه و غیره
 مثلا در اندونزی و غیره
به نیت خلع ید از سرکردگان جهانی قبلی (امپریالیسم انگلیس و فرانسه و اسپانیا و پرتغال و هلند و غیره) بوده اند.
 
حتی
دلیل عدم مداخله امپریالیسم امریکا در سرنگونی باتیستا توسط انقلابیون کوبا
به نیت خلع ید از اسپانیا بوده است.
 
خروج به ظاهر داوطلبانه   باتیستا از کوبا و تسخیر آسان قدرت سیاسی توسط گروه کاسترو
شبیه خروج به ظاهر داوطلبانه شاه و تسخیر آسان قدرت سیاسی توسط دار و دسته خمینی 
بوده است.

همین دست به دست شدن منطقه نفوذ بین امپریالیسم امریکا و فرانسه در مصر و اسرائیل نیز تکرار شده است.

امپریالیسم فرانسه 
می خواست در اثر جنگ میان اسرائیل و مصر، امتیازات خود را بازپس گیرد.
ولی با اخطار تند و تیز امپریالیسم امریکا
دست از پا درازتر جا خالی کرد
و
امپریالیسم امریکا به جای آن نشست.
 
تدینی
 این روند و روال رایج پس از جنگ جهانی دوم را نمی بیند.
به همین دلیل
جامه سوبژکیتیویستی بدان می پوشاند
و
از
«تعلل و تأخیر دودهه‌ای» امپریالیسم امریکا دم می زند.
 
پس از شکست سوسیالیسم در اواخر قرن بیستم
نیز
همین روند و روال انتقال مناطق نفوذ از اتحاد شوروی مرحوم به امپریالیسم امریکا صورت می گیرد.

دلیل جنگ ها در یوگوسلاوی و اوکراین و جماهیر اتحاد شوروی مرحوم و خاورمیانه نیز همین است:
امپریالیسم امریکا  کشورهای مربوطه را یا تسخیر می کند و یا برای تسخیر، تخریب می کند.
 
 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر