پروفسور دکتر اریش هان
برگردان
۱
تعاریف مفهومی
۱۰
· عوامل نامبرده که در کتاب «تخریب خرد» با مثال های مشخصی تکمیل می شوند، خصایصی اند که به نحوه و نوع روند شناخت مربوط می شوند و یا می توانند نتیجه آن باشند.
۱۱
· این امر با واقعیت حیات فکری جامعه منطبق بوده است.
۱۲
· این دو (نحوه و نوع شناخت و نتیجه آن) نمی توانند مجزا از یکدیگر پدید آیند.
۱۳
· ایراسیونالیستی و یا راسیونالیستی (خردستیز و یا خردگرا) نامیدن یک جریان و یا یک طرح فلسفی، مانع مشخص کردن آن با صفات دیگر نمی شود.
۱۴
· در ادبیات لوکاچ، گاهی تعاریفی از مفاهیم ارائه داده می شوند، که اگرچه لوکاچ بانی آنها ست، ولی بعدها به طرز بارزی وارونه شده اند.
· (توم روکمور، «لوکاچ راجع به راسیونالیسم و ایراسیونالیسم»، در «امکان عینی»، ۱۹۹۵، ص ۲۶۵)
۱۵
· لازم است به موردی اشاره کنیم که به نظر من به ناحق لوکاچ را متهم می کنند که گویا در کتاب «تخریب خرد» تضاد خردگرائی و خردستیزی را بیش از اندازه و تضاد میان ماتریالیسم و ایده آلیسم را کمتر از حد لازم مورد بررسی قرار داده است.
۱۶
· ولی از آنجا که هر کدام از دو جفت متضاد، معنی مستقل خود را دارد، توجه بیشتر به یکی به معنی کم بها دادن به دیگری نیست.
۱۷
· علاوه بر این مطالعه دقیق اثر لوکاچ نشان می دهد که انتقاد او از ایدئالیسم فلسفی و دفاع مستدل او از ماتریالیسم بی عیب و نقص بوده است.
· (لوکاچ، «تخریب خرد»، ۱۹۵۴، ص ۹۰)
۱۸
· لوکاچ با افشای گمراهی های ناشی از نظریات ایراسیونالیستی، به دفاع پیگیر از ماتریالیسم می پردازد و در شرح حال مصاحبه ای خود به دلایلی اشاره می کند که چرا او در کتاب «تخریب خرد» ایراسیونالیسم و راسیونالیسم (خردستیزی و خردگرائی) را در کانون توجه خود قرار داده است.
· (لوکاچ، «تفکر محبوب»، ۱۹۸۱، ص ۱۴۱، ۱۶۵)
۱۹
· برای تدقیق بیشتر می توان به آثار دیگر او مراجعه کرد.
(لوکاچ
هگلیانیست بوده است.
ایرادات ایدئالیستی نظرات او به همین دلیل است.
هگلیانیسم
جریانی ایدئالیستی ـ عینی بوده است.
مترجم)
۲۰
· او در سال ۱۹۵۴ در مقاله ای تحت عنوان «کارل مارکس و فریدریک تئودور فیشر» از متفکرین لیبرالی نام می برد که در عصر امپریالیسم، به کمک اسطوره سازی، ایراسیونالیسم را به یک اسلوب (متدئولوژی) تبدیل و بدین طریق راه گذار از یک اسلوب به یک جهان بینی را هموار کرده اند.
· (لوکاچ، «مطالبی راجع به تاریخ استه تیک»، ۱۹۵۴، ص ۲۷۷)
۲۱
· تذکری که او در سال ۱۹۴۶ (در سخنرانی اش در ژنو) می دهد، حاکی از آن است که او جریان ایراسیونالیسم (به معنی محدود کلمه) را در روند کسب شناخت جا می دهد و از فاشیسم به عنوان یک جهان بینی، به مثابه سقوط به دره «تئوری های معرفتی ـ نظری ایراسیونالیستی اجتماعی ـ اخلاقی ـ اشرافی» نام می برد.
· («تفکر انقلابی»، لوکاچ، ۱۹۸۴، ص ۱۹۷)
۲۲
· هانس هاینتس هولتس خودویژگی نظریه لوکاچ در باره ایراسیونالیسم را در قطع رابطه شناخت خردگرا با واقعیت و پناه بردن به خودمختاری مبتنی بر اینتوئی سیون، دسیزیونیسم و ندانمگرائی می بیند.
۲۳
· ایراسیونالیسم و راسیونالیسم (خردستیزی و خردگرائی) نشاندهنده چگونگی ساختمان نظری و علمی یک جهان بینی اند.
· (هانس هاینتس هولتس، «لوکاچ و مسئله ایراسیونالیسم» در «تاریخیت و اکتوئآلیته»، ۱۹۸۵، ص ۶۵، ۷۰)
۲۴
· و لذا فونکسیون جهان بینانه ایراسیونالیسم فلسفی جدید می تواند در تدارک متدیک مواضع محتوائی و حمایت از آنها خودنمائی کند.
۲۵
· برای انکار هرگونه قانونمندی در جامعه و تاریخ (به عنوان مثال) لازم است که رابطه معرفتی انسان ها با واقعیت مخدوش شود، به سمتی غلط منحرف گردد و به وسیله شیوه دیگری از درک واقعیت جایگزین شود.
۲۶
· بدین سان است که توجه اصلی به پدیده های ظاهری معطوف می شود و کشف روابط و پیوندهای ماهوی موجود غیرممکن می گردد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر