ایده باوری نمرده است، زنده است ایده باوری!
(اسفند ۱۳۸۷)
خدامراد فولادی
واکنشی بر مقاله محمد علی اصفهانی
تحت عنوان «انقلاب نمرده است، زنده است انقلاب!»
اگر انسان موجودِ حاضر و آماده ای بود
که نه پیشینه ی تاریخی داشت و نه میلیون ها سال تکامل را از سر گذرانده بود،
یعنی اگر پیشینهی اینهمانی با طبیعت نداشت
ـ و از همان ابتدا «سرور مخلوقات» بود ـ
در این صورت ایده
ـ کدام ایدهی از پیش موجود؟ ـ
بر هستیِ او تقدمِ زمانی (تاریخی) داشت.
اما وقتی مبنا بر پندار بافی نباشد، و انسان میلیونها سال پیش از این و نه آن شدن،
با محیط در موقعیتِ اینهمان با آن زیسته باشد،
دیگر پیشایندیِ ایده بر هستی
ـ که تنها برای انسانِ اندیشه ورز قابلِ فهم است ـ
کم ترین معنا و اعتبارِ علمی نخواهد داشت.
ایده یقیناً زمانی
(- در برشی از فرآیند تکامل -)
پدید می آید
که
انسان در پروسه ی حرکتِ تکاملی خویش
(ابزار سازی به منظور ادامه ی بقا)
خود را از موقعیتِ مصرف کننده ی وابسته به طبیعت،
به موقعیت تولید کننده ی فرا طبیعت
فرا میبرد.
ایده بنابراین، محصولِ روندِ ابزار سازیِ انسان و تدام هستیِ اجتماعیِ او ست.
مغز
ـ یعنی عالی ترین اندام مادی تکامل یافته در روندِ جدایی انسان از همانستی با طبیعت ـ
تنها کانون گردآوریِ و نگهداریِ داده های تجربی میلیون ها سالهی انسان و تنظیمگر پیوند ارگانیکِ وی با طبیعت و با نوعِ خویش،
و
از این رو
ارگانِ اندیشه ورزی و ایده سازی است.
هرگز نمیتوان ایده را از کارکرد مغز جدا دانست.
اما ایده را میتوان از حالت ایده بودنِ محض بدر آورد و به آن عینیت بخشید، یعنی آن را مادی نمود.
و این عملی است که همواره در فرآیند فعالیت تولیدی و اجتماعیِ انسان اتفاق میافتد.
در واقع ایده تابع پراتیک (فعالیتِ تولیدی و اجتماعی) انسان است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر