۱۴۰۱ تیر ۲۴, جمعه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۲۸)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین

  

۱۰

ابری عبور کرد

گویی به دستمال سپیدش، خیال را

از دیدگان خسته سهراب می سترد:

«مادر !‌ کجا، کجا

این اسب بالدار کجا می برد مرا؟»

 

معنی تحت اللفظی:

ابری عبور کرد.

ابر انگار با دستمال سپیدش، غبار خیال از چشمان سهراب می سترد:

«مادر، این اسب بالدار کجا می برد مرا؟»

 

تشبیه ابر به مهربانی دستمال سپید به دست،

شاید برای اولین بار از سوی شاعر توده و حزب توده

تصور و تصویر می شود.

تصور و تصویری که بی نهایت هومانیستی و زیبا ست.

سهراب در کوره تب، خواب می بیند و هذیان می گوید:

خواب می بیند که سوار بر اسب بالداری است و لگام اسب احتمالا به دست تهمینه است.

از این رو ست که مقصد سفر را از مادر می پرسد.

 

۱۱

تهمینه باره را

از پای تا به سر همه می بوید

بر زین و برگ و گردن او دست می کشد

در یال های او

رخساره می فشارد و می موید:

 

معنی تحت اللفظی:

تهمینه اسب بالدار حامل سهراب مجروح را از پای تا سر می بوید.

بر زین و برگ و گردن آن دست می کشد و رخسار خویش در یال های آن فرو می کند و مویه سر می دهد:

 

حدس ما درست بود.

سهراب خواب می بیند.

سهراب در خواب، مادرش را می بیند.

 

۱۲

«یکتای من پسر

تک میوه جوانی و عشقم کجا شدی؟

 

ای جنگل جوانه امید

چون شد کز این درخت پر از شاخ آرزو

بی گه جدا شدی؟

 

گفتم

تو

را.

 نگفتم؟

کز عطر راز تو

افراسیاب نیز مبادا که بو برد؟

 

معنی تحت اللفظی:

ای تنها فرزند من!

ای تنها میوه جوانی و عشق، کجا رفتی؟

ای جنگلی از جوانه های امید، چه شد که از این درخت پرشاخ آرزو، نابهنگام جدا شدی؟

مگر به تو ـ به کرات ـ نگفتم که افراسیاب نیز نباید از عطر راز تو بو ببرد؟

 

مویه های تهمینه از این قرارند و انتقاد او از فرزند نیز.

ظاهرا سهراب نمی بایستی راز خود را با کسی ـ حتی با ارباب خود، افراسیاب ـ در میان نهد.

پیوند سهراب با رستم می بایستی رازی سر به مهر بماند.

ظاهرا سهراب به تأکید مادر بر سرنگهداری، اعتنای کافی نداشته است و افراسیاب از آن بو برده است.

 

۱۳

اما تو را غرور به پندارهای نیک

اما تو را شتاب به دیدار تهمتن

چشم خرد ببست.

 

معنی تحت اللفظی:

اما غره بودن به پندارهای نیک و شتاب داشتن به دیدار پدر، چشم خرد تو را بست.

 

منظور تهمینه از مفهوم « غرور به پندارهای نیک» چیست؟

 

الف

شاید منظور تهمینه تعمیم اصل پندار نیک به هرکس و ناکس از سوی سهراب باشد.

در این صورت است که سهراب دچار خوشخیالی و اعتماد ساده لوحانه به افراسیاب می گردد و فکر می کند که خیرخواه او ست.

ب

شاید منظور تهمینه تعمیم اصل پندار نیک به دشمن از سوی سهراب باشد، گیرم که دشمن، دشمن رستم باشد.

باید در روند تحلیل «مهره سرخ» به منظور تهمینه از این مفهوم پی ببریم.

 

۱۴

دشمن

 به

 مصلحت

می داد با تو دست

اما تو بی خبر

با آن دو رویگان به خطا داشتی نشست.»

 

معنی تحت اللفظی:

دشمن از سر مصلحت طلبی به تو دست می داد.

اما تو با آن دو رویان به خطا طرح دوستی انداخته بودی.

 

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر