جمعبندی
از
مسعود بهبودی
درنگی در شعری از فاضل نظری
الف
مپرس شادی من حاصل از كدام غم است
كه پشت پرده عالم هزار زیر و بم است
۱
زیر و بم بودن در پشت پرده عالم
چه ربطی به شادی تو از غم
دارد؟
۲
ضمنا
تو چه اعجوبه ای هستی که از غم
شاد می شوی و نه از شادی؟
ب
زیان اگر همه سود آدم از دنیا ست
جدال خلق چرا بر سر زیاد و كم است
۱
اولا کی گفته که همه سود ما از دنیا
مساوی با زیان ما ست.
۲
ثانیا
اگر چنین می بود که تو می پنداری
خلایق
حتما به قصد حمایت از همنوع
می خواهند که بیشترین زیان را به او برسانند
۳
مثلا
لاشخورهای جماران
برای سعادتمندسازی خلایق
حتی حق نفس کشیدن به انها نمی دهند.
۴
به بهانه ای هزاران نفر را آش و لاش و لاشه می کنند
تا با زجرکش کردن شان
بیشترین سود را نصیب شان کنند.
درنگی در حکایتی از هدایتی
ایمان
مسجدی کنار مشروب فروشی قرار داشت و امام جماعت آن مسجد درخطبه هایش هر روز دعا می کرد : "خداوندا زلزله ای بفرست تا این میخانه ویران شود ."
روزی زلزله آمد و دیوار مسجد روی میخانه فرو ریخت . و میخانه ویران شد . صاحب میخانه نزد امام جماعت رفت و گفت : "تو دعا کردی میخانه من ویران شود پس باید خسارتش را بدهی !"
امام جماعت گفت : "مگر دیوانه شدی ! مگر می شود با دعای من زلزله بیاید و میخانه ات خراب شود !"
پس هر دو به نزد قاضی رفتند . قاضی با شنیدن ماجرا گفت : "در عجبم که صاحب میخانه به خدای تو ایمان دارد ، ولی تو که امام جماعت هستی به خدای خود ایمان نداری !
پایان
۱
ایراد اول این حکایت هدایت
در سست تر بودن شالوده بنای مسجد از شالوده بنای میخانه است.
۲
مساجد و کنیسه ها و کلیساها و دیگر معابد در جهان
اصولا و اساسا دهها بار مستحکم تر از ابنیه معمولی اند و زلزله به ندرت قادر به تخریب آنها می شود.
۳
ایراد دوم این حکایت هدایت
رئالیستی نبودن آن است:
الف
می فروش ها در ایران در قرون وسطی
زرتشتی ها بوده اند که در شعر خواجه به همین دلیل با مفاهیمی از قبیل پیر مغان و غیره به کرات برخورد می کنیم.
ب
می فروش ها در عصر جدید در ایران
عمدتا از ارامنه بوده اند.
پ
مسجد معمولا گنبد دارد و نه دیوار تا بر سر میخانه آوار شود.
۴
در هر حال
میفروش
خواه زرتشتی باشند و خواه ارمنی
در قاموس مسلمانان
نجس تلقی می شود و باید از جان خود سیر شود و وارد مسجد شود
چه رسد به متهم کردن آخوند و خواستن خسارت از او
۵
این حکایت هدایت
آدمی را به یاد سخنی منسوب به رضاشاه می اندازد که گویا گفته:
در کشور یک مسلمان حقیقی هست و ان هم ارمنی است.
۶
ضمنا
به فرض محال
اگر می فروش از دعای آخوند باخبر شده و پس از زلزله یخه او را گرفته و خسارت خواسته
این دلیل بر ایمان می فروش به خدای کذایی آخوند
و
گذاشتن زمین لرزه به حساب خدا نمی تواند باشد.
درنگی دیگر در حکایت هدایت
ایمان
قاضی با شنیدن ماجرا گفت :
"در عجبم که صاحب میخانه به خدای تو ایمان دارد ،
ولی تو که امام جماعت هستی
به خدای خود ایمان نداری !
۱
گفته قاضی یاوه است.
۲
این ادعا که آخوندها
به
خدایی که تبلیغش می کنند
ایمان ندارند
خرافه ای بیش نیست.
۳
ضمنا قابل اثبات هم نیست.
۴
چگونه می توان ادعا که روحانیت به خدا ایمان ندارد ولی می فروش ارمنی یمان دارد؟
۵
دلیل تشکیل این تصور
احتمالا اهل تزویر و تظاهر و تقیه و ریا بودن روحانیان است
۶
این چیزها اما نافی ایمان این جماعت به خدا نیستند.
۷
خدا برای روحانیان
مهم رتین دگم و یا جزم است.
خدا برای این جماعت
همه چیز است:
خدا برای این جماعت
اولا
باب الحوایج است
اسباب لازم برای تأمین معاش است.
خدا ساز و برگ دراوردن نان است.
۸
خدا
ثانیا برای روحانیت و تجار و بقال ها و دیگر بازاری ها
ایده ئولوژی است.
۹
خدا
جوابی قطعی و قاطع به سؤالات استراتژیکی اینها ست.
حلال المشکلات اینها ست.
۱۰
روحانیت مؤمن به خدا و خرافات و مبلغ پیگیر و سمج و جانسخت خدا و خرافات است.
۱۱
حتی مرادان هدایت
مثلا آدولف هیتلر و معشوقه اش براوان و گوبلز و زن گوبلز و زنان طرفدار فاشیسم
فقط عوامفریب نبوده اند
ضمنا مؤمن به زباله بودن بشریت غیر آلمانی بوده اند که باید قتل عام می شدند
۱۲
این زباله ها
خلق یهود را و خلق های دیگر را پست می شمردند
و
خود را ابربشر می پنداشتند
و
برای این خرافه
از جان خود می گذشتند و می گذرند.
۱۳
ایده ئولوژی
شوخی بردار نیست.
۱۴
اشک ریزی خامنه ای در ضریح امام رضا
قلابی و مصنوعی و تئاترال نیست.
۱۵
حتی خودکشی هدایت و غیره
نشانه ایمان آهنین آنان به نیهلیسم است.
۱۶
انتحار
کسب و کار طرفداران فاشیسم بوده و است.
بسیاری از دختران جوان از کشورهای مختلف اروپا که طرفدار فاشیسم بوده اند
دست به انتحار زده اند.
۱۷
انتحار به قول البرکاموی نیهلیست
به زندگی پوچ این زباله ها محتوا و معنا می بخشد.
۱۸
امروزه هم طرفداران فوندامنتالیسم
از حزب الله تا نصرالله
از القاعده تا طالبان و داعش الله
مؤمنین به انتحار عنقلابی اند
۱۹
به مرام خود ایمان آهنین دارند.
۲۰
ایمان اما فضیلتی نیست
۲۱
مسئله این است که ایمان به چه چیزی است.
۲۲
ای بسا ایمان که نشانه خریت و ناشی از خریت است.
۲۳
قاضی هدایت و رضاشاه هیتلری هم بهتر است که بدانند تا رستگار شوند.
درنگی در ادعای حریفه شریفه ای
حتی مادرش هم اندازه من دوستش نداره
۱
چنین چیزی محال است.
۲
عشق مادر و پدر به فرزند
چه در میان نباتات
چه در میان جانوران
و
چه به ویژه در میان آدمیان
قوی ترین و جان سخت ترین و خارق العاده ترین عشق است.
۳
اولا به این دلیل
که این عشق
طبیعی ـ غریزی است.
هدف الاهداف موجودات زنده تکثیر نوع و حفظ و توسعه نوع خویش است.
این پدیده جبری است
دست خود موجود نیست.
۴
ثانیا به این دلیل
که اصولا و اساسا
هر مولدی
عاشق سینه چاک مولود خویش است.
۵
خواه مولودش جاندار باشد
مثلا
فرزندش باشد
خواه
مولودش اثری مادی باشد
مثلا
میزی باشد که ساخته است
خانه ای، پلی، چاهی، کتی، کفشی، کلاهی باشد که تولید کرده است
و
چه
اثر هنری ئی باشد
مثلا
شعری باشد که سروده است
قصه ای باشد که گفته است
تندیسی باشد که ساخته است
۶
دلیل این عشق عظیم در جامعه بشری
این است
که
مولد
در ایینه مولود خود
(خواه فرزند و خواه اثری مادی و خواه اثری فکری و خواه اثری هنری)
لیاقت و خلاقیت و ماهیت انسانی خود را باز می یابد و به خودشناسی می رسد.
۷
مثال:
شاعر
عاشق شعر خویش است
به همین دلیل بارها می خواندش
بدون اینکه سیر شود.
۸
مادر و پدر هم به همین سان
فرزند خود را چه بسا بیش از جان خود می پرستند
اگرچه می داندن که عشقشان یکطرفه است و فرزند گاهی مادرش را به دوستانش به عنوان کلفت معرفی می کند و پدرش را به عنوان نوکر.
۹
عشق های معمولی بیشتر هوس اند و نه عشق
۱۰
عشق های معمولی
پس از رفع هوس
محو می شوند.
۱۱
عشق هایی
به توهم
ماندگار تصور می شوند
که
عاری از وصل بوده اند
یعنی نیاز غریزی عاشق کذایی
برآورده نشده است
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر