۱۳۹۹ خرداد ۱۸, یکشنبه

هماندیشی از فرنطینه شکرکوه با جماعتی انبوه (۴)


ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی 
 
ف. م. سخن
 به 
جای سر و ته کردن «دیکتاتوری پرولتاریا» 
- یعنی خط قرمز کشیدن بر هزاران سطر «نوشته» که تبدیل به «نظر» و «عمل» شد - 
و 
 گذاشتن «دمکراسی توده ای» به جای آن، 
بهتر نیست یک کلمه بفرمایید:
ما اشتباه کردیم!

 ببخشید! 
 
بهتر نیست
که
این سخن ف. م. سخن
را
تجزیه و تحلیل کنیم
تا
هم
ما
بدانیم
که
محتوای سخن او
چیست
و
هم
خود او
اگر 
بخواهد،
بداند
که
محتوای سخنش چیست؟
 
۱
 به 
جای سر و ته کردن «دیکتاتوری پرولتاریا»
 
این بدان معنی
است
که
نوید
مفهوم دیکتاتوری پرولتاریا
را
سر و ته کرده 
است.
 
منظور از سر و ته کردن مفهومی 
وارونه سازی آن
است.
 
به
نظر ف. م. سخن
نوید
مفهوم دیکتاتوری پرولتاریا
را
وارونه
ساخته است.
 
نوید نوشته است:
محتوای دیکتاتوری پرولتاریا 
چیزی جز دمکراسی توده ای نیست.
 
محتوای این سخن نوید
از 
خود نوید 
 نیست.
 
این سخن
سخنی آشنا ست.
 
تبار محتوا و چکیده و جوهر این سخن
به
ولادیمیر لنین ملعون
می رسد.
 
نوید
دیالک تیک زبان و روان
را
دیالک تیک قال و حال
را
برای تبیین نظر
به
خدمت گرفته است
که
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا و دیالک تیک درون و برون هستند.
 
مولانا
عتاب کردن حق تعالی موسی
 را
علیه السلام
 از
 بهر آن شبان
مثنوی معنوی

ما زبان را ننگریم و قال را
ما روان را بنگریم و حال را

مولانا
دیالک تیک فرم و محتوا
را
به
شکل دوئالیسم قال و حال
و
 دیالک تیک درون و برون
را
به
شکل دوئالیسم زبان و روان
 بسط و تعمیم داده و تحریف و تخریب کرده است.

مشخصه مهم دیالک تیک 
به
 طور کلی
امکان استحاله اقطاب دیالک تیکی به یکدیگر
است:
دیالک تیک دیکتاتوری و دموکراسی
نیز
در این میان نمی تواند استثناء باشد.

سؤال این است
که
چرا
ف. م. سخن
عاجز از درک محتوای سخن صریح نوید است؟

۲
 به 
جای سر و ته کردن «دیکتاتوری پرولتاریا» 
- یعنی خط قرمز کشیدن بر هزاران سطر «نوشته» که تبدیل به «نظر» و «عمل» شد -
 
ف. م. سخن
نوید
را
به
انکار گنجی از سخن 
متهم می کند.
 
گنجی از سخن
که
به
نظر و عمل
استحاله یافته و فاجعه آفریده است.
 
فرق تبیینی نوید با ف. م. سخن
در
پرتو همین سخن ف. م. سخن
آشکار می گردد:
طرز تبیین نوید
مفهومی
است.
 
مفاهیم نوید در این جمله او
مفاهیم فلسفی روشنی اند:
محتوا
دیکتاتوری
پرولتاریا
دموکراسی
توده
 
اما
طرز تبیین ف. م. سخن
تق و لق و ماقبل علمی
است:
خط قرمز کشیدن بر هزاران سطر «نوشته» 
 که
 تبدیل
 به 
 «نظر»
 و 
«عمل»
 شد
 
نوشته
فرم مسطور (نوشته شده ی) نظر
است.
سخن گفتن ف. م. سخن از تبدیل نوشته به نظر
 نشانه فقر فلسفی (فقر مفهومی) او ست.
 
برای اینکه
هم
سخن 
فرمی از نظر
است
و
هم
نوشته.
 
نظر
محتوا
ست
و
به
مثابه محتوای واحد
می تواند
در
فرم های متفاوت
عرض اندام کند.
مثلا
در
فرم های زیر:
شعر
شعار
ترانه
تندیس
سمفونی
سخن
نمایشنامه
فیلمنامه
معرکه گیری
مار بازی
موعظه
مرثیه

۳
خط قرمز کشیدن بر هزاران سطر «نوشته» 
 که
 تبدیل
 به 
 «نظر»
 و 
«عمل»
 شد
 
منظور ف. م. سخن
این است
که
تز و یا تئوری و یا مفهوم مارکسیستی ـ لنینیستی و ماتریالیستی ـ تاریخی دیکتاتوری پرولتاریا
از
عرصه تئوری
خارج شده و جامه عمل پوشیده است.
نظر
عملیت کسب کرده است.
مادیت یافته است.
 
تقصیر بلشویسم سلحشور به سرکردگی ولادیمیر لنین 
همین بوده است:
مادیت بخشیدن به روح
جامه عمل پوشاندن به نظر
به
محک پراتیک زدن مارکسیسم
و
اثبات صحت غیر قابل انکار آن در بوته آزمون پراتیک.
 
بوته
مفهومی کیمیایی (شیمیستی)
است.
 
۴ بهتر نیست یک کلمه بفرمایید:
ما اشتباه کردیم!

 ببخشید!  
 
این پوزه بند ف. م. سخن بر پوزه صاحبنظر
خود قابل تأمل و تحلیل است.

چون
حزب بلشویک نظریه دیکتاتوری پرولتاریا
را
به
صورت حاکمیت شوراها
مادیت بخشیده است،
اشتباه کرده است
و
نوید
به
نیابت از لنین
باید
هم
بطلان مسطور تئوری دیکتاتوری پرولتاریا
را
امضا کند
و
هم
جامه عمل پوشاندن بدان
را
اعلام دارد.
 
یعنی
عذر به درگاه حریف آورد.
 
به
زبان جمارانیان
نوید
باید
توبه کند 
و
به
زبان توده محروم از سواد و ادب و نظافت و نزاکت
به
«گه خوردن»
بیفتد.
 
۵  
 
بهتر نیست یک کلمه بفرمایید:
ما اشتباه کردیم!

 ببخشید! 
 
ترفند ف. م. سخن
پرهیز از سخن
(پرهیز از هماندیشی با همنوع
پرهیز از خوداندیشی و تحمل زحمت استدلال علمی، تجربی و منطقی برای اثبات بطلان تئوری مربوطه)
و
فراخوان صاحب نظر مزاحم به انتقاد از خود
و
پشیمانی از معاصی مرتکبه
و
نهایتا
 توبه
و
طلب عفو
(بخشش)
است.
 
راستی
طلبکار 
در این میانه و میان
کیست؟
 
نوید
باید
عذر به درگاه کدام اوتوریته و مرجع آورد
و
به
کی
باید
«ببخشید»
بگوید؟ 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر