۱۳۹۸ مرداد ۲۳, چهارشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۰۴)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
صادق هدایت و پیروانش واقعا بیسوادند.

۱
البته
بیسوادی عار نیست.

۲
عار این است که نمی خواهند بیاموزند و سواد کسب کنند.

۳
مثلا
کامنت همنوع دگراندیش را اصلا نمی خوانند ویا نمی توانند از فرط بیسوادی بخوانند.

۴
خدا که با ادیان بزرگ شروع نشده است.

۵
زرتشت هم مبلغ خدای واحد بوده است.

۶
صدها هزار سال قبل از زرتشت هم
مردم به وجود خدا و حتی خدایان ایمان داشته اند.

۷
خدا
چیست؟
 
ترحم بر زبان بینوای فارسی

اسمتو یادم رفته ولی یادمه دوستت داشتم
حریف

۱
این جمله غلط است.

۲
این نشانه بیسوادی فرد مورد نظر است.

۳
ویرایش:
اسمت
یادم رفته
ولی یادمه
که
دوستت داشته ام.

۴
اکابر توانگر کند فرد را
خبر کن حریف جوانمرد را
 
عیرانی ها و علامه ها

اﺯ ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ :

ﭼﺮﺍ ﯾﮏ ﺁﺩﻡ ﻣﺘﻌﺼﺐ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺪ

ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺶ ﺷﮏ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﺪ؟

ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ : ﭼﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ؛ ﭼﻪ گونه ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺗﺎﻭﻟﻬﺎﯼ ﮐﻒ ﭘﺎﯾﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ

ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﻣﺼﯿﺒﺖ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ

ﮐﻪ ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ:

"ترس از تغییر"

برتراند راسل ـ مصاحبه‌ها

۱

راسل

ریاضی دان بزرگی بوده و در همکاری با وایتهد بزرگ ترین کتاب ریاضی قرن ۲۰

را تألیف کرده

ولی

عاجز از تفکر مفهومی بوده است.

مادام العمر گیج و کلافه بوده است.

۲

در همین جفنگش حواس پرتی اش روشن می شود:

۳

تعصب به چه معنی است؟

۴

راسل چنان وانمود می کند که انگار

تعصب نتیجه نتیجه گیری از تجارب زندگی است.

چون

تاول های کف پا = تجربه زندگی

۵

دانش حاصل از تجارب زندگی

اما

نه

تعصب

بلکه

دانش تجربی است که خیلی هم مهم و مطمئن و قابل اعتماد است.

۶

تعصب

نتیجه واکنش عصبی به اندیشه همنوعی است.

۷

تعصل ناشی از

بی شعوری است

۸

تعصب بدیلی برای پاسخ اندیشیده و سنجیده به اندیشه دیگر است.

۹

تعصب

از جنس چاقوکشی است.

۱۰

اگر ما روزی خودمان را حلق آویز کردیم

و گزارش خودکشی سگی را در مدفوعات جماارن خواندید

بدانید

که مقصر شخصی به نام مش رؤیا بوده است که امیر ما ست

و

ما را با پست های خرافی اش

به تنگ آورده است.

نیمبند اندیشی ها و دیالک تیکی اندیشی ها

آیا لذتی بالاتر و بیشتر از این وجود دارد که شکم گرسنه ای سیر شود؟

ویدا

۱

آری.

وجود دارد.

۲

اگرچه سیر بودن همه اعضای جامعه

و

نه

سیر کردن شکم همه اعضای جامعه

لذت بخش است.

۳

جانوران

اگر

به

همزیستی با آدمیان

تن در نداده باشند

خود

قادر به سیر کردن شکم خویش و اولاد خویشند.

۴

لذت ناشی از سیر بودن شکم همنوعان

اما

لذتی نیمبند و نیمه کاره است.

۵

اجامر فئودالی ـ فوندامنتالیستی جماران و عرعرستان

تافتونی با تکه پنیری

برای سیر کردن شکم اوارگان افغانی در اردوگاه های عیران و پاکستان

به سوقات می برند

اما

ضمنا

کله آنها را از آخرین ذرات مغز اندیشنده تخلیه می کنند

۶

آنسان که آنها

داوطلبانه

برای جهاد در خرابات اشم به سوریه می روند

و

یا

بمب بر کمر خویش می بندند

و

به

میان امثال خود می روند و شقه شقه می شوند و شقه شقه می کنند.

۷

ما

با

دیالک تیک تن پروری و خر پروری

در

مکاتب جماران و طالبان

سر و کار پیدا می کنیم.

۸

به زبان فرنگی

با

آبسکرونیزاسیون = میخکوب کردن خلایق در خریت

۹

لذت مکمل سیر بودن شکم

(و نه سیر کردن شکم کسی در سنت اجامر جماران و عرعرستان)

دیالک تیک روشنگری

است.

۱۰

دیالک تیک روشنگری = خود روشنگری + جامعه روشنگری = انتقاد از خود + انتقاد از همنوع خود و جامعه خود

مقدمه:
در ابتدا باید ذکر نمایم که در نگارش این نوشتار، اهتمام نویسنده بر ساده نویسی و همه فهم بودن متن بوده و از بکار بردن واژه های سنگین و تخصّصی سیاسی تا حدّ امکان اجتناب شده است .

و نیز به لحاظ آنکه متنی است در بر گیرندۀ فرآیندی تاریخی ، سعی در رعایت بی طرفی شده و تحلیل وقایع سیاسی – اجتماعی بر اساس رویدادهای حقیقی به رشتۀ تحریر در آمده.
حریف

۱

اولا

مگر

همه

این نوشته شما را می خوانند

تا

همه فهم

بنویسید؟

۲

از

یک میلیون نفر در مثلا فیس آباد

شاید یک و یا دو نفر چند سطری از این نوشته طولانی بخوانند

فهمیدنش و مورد تأمل قرار دادنش

پیشکش.

۳

ثانیا

منظور از واژه های سنگین چیست؟

۴

میزان واژه ها

چیست؟

۵

فرآیند و یا روند و یا پروسه

مگر واژه ساده ای است؟

۶

پروسه و یا روند و یا فرایند

یک مفهوم فلسفی است؟

۷

شاید از هزار نفر حتی یک نفر تعریف روشنی از روند نداشته باشد.

۸

خیالی از باهوش ها فریب واژه روند را می خورند و به رودی رونده می اندیشند

۹

تعریف پروسه و یا فرایند را که دیگر هوشمندان قوم هم نمی دانند

۱۰

پس چرا به کار می برید؟

۱۱

ضمنا واژه (مفهوم) چیست

چگونه تشکیل می شود

بدون تسلط به تعریف روشنی از مفاهیم در هر رشته علمی و فنی و فقهی و هنری و فلسفی و غیره

مگر میشود

سطری از نوشته مربوط به آن رشته را فهمید؟

۱۲

از

سانسور مفاهیم به اصطلاح سنگین

چه نیتی داریم؟

۱۳

کسی که بدون استفاده از مفاهیم

حرف بزند

به

کسی شباهت دارد که دهان فراخ می گشاید و سکوت می کند.

۱۴

مفاهیم (واژه ها)

آجرهای اولیه عمارت احکام (افکار) اند.

۱۵

مگر می شود راجع به زنگ زدن داس و کلنگ و بیل و تبر حرف زد

و

از

مفاهیم شیمیایی اکسیداسیون و احیا

فاکتور گرفت؟

۱۶

مگر می شود

آخوند بود و به منبر رفت و بدون استفاده از مفاهیم فقهی مثلا نماز و خمس و جهاد و غیره

موعظه کرد؟

۱۷

ضمنا

چرا

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

مفهوم ساده ای است

ولی

مثلا مفاهیم اکسیداسیون و احیا

مفاهیم سنگین اند؟

ب
و نیز به لحاظ آنکه متنی است در بر گیرندۀ فرآیندی تاریخی ، سعی در رعایت بی طرفی شده و تحلیل وقایع سیاسی – اجتماعی بر اساس رویدادهای حقیقی به رشتۀ تحریر در آمده.
حریف

۱

مفهوم سبک و ساده ی «رعایت بیطرفی»

اگر ساده لوحانه نباشد

عوامفریبانه است.

۲

در کره ارض

نمی توان بیطرفی پیدا کرد.

ما جسته ایم

نبود.

۳

هر اندیشه ای و هر سخنی

جانبدار منافع مادی و فکری طبقه اجتماعی معینی است.

۴

بی طرف ها

را

فقط می توان

در

کره مقدس مریخ

پیدا کرد.

۵

ما هم می خواستیم به کره مقدس مریخ سفر کنیم

و

با بی طرف ها

نماز جماعت بخوانیم.

۶

در

خر پرنده

اما جا نشد.

۷

دکتر محمود احمدی نجات با دیگر اساتید دانش کاه های صندلی شریف

رفتند

و

نماز جماعت با حالی با بیطرف ها خواندند.

خوش به حال اساتید

روزی می رسد که نسبت به همه چیز بی تفاوت می شوی، نه از بدگویی های دیگران می رنجی و نه دلخوش به حرف های عاشقانه اطرافت...

به آن روز می گویند : پیری

آن روز ممکن است برای برخی پس از سی سال از اولین روزی که پا به این دنیا گذاشته اند، فرا برسد و برای برخی پس از هشتاد سال هم هرگز اتفاق نیفتد...

این دیگر بستگی به چگونه تاکردن

زندگی با انسان ها دارد

گابریل گارسیا مارکز

گروهبان گارسیا

غیر از عقل اندیشنده

کم و کسری ندارد.

۱

جمله آخر

ردیه ای بر جملات (دعاوی حکیمانه) اول و دوم سرگروهبان است.

۲

به

عبارت دقیقتر

مفهوم پیری

نا به جا ست.

۳

بی اعتنایی کسی به تحسین و تحقیر همنوعان

علل بیشماری می تواند داشته باشد.

۴

حالا

یکبار هم که شده

امرای ما

بیندیشند

و

علل ممکنه را کشف کنند

و

به

عوض انتشار فرمایشات سرگروهبانها

منتشر کنند

تا

همنوعان شان

رشد کنند و توسعه یابند

و

برای اموات امرا

دعا کنند

درود

۱

بحث علمی

که نیست.

۲

رزم ایده ئولوژیکی

است.

۳

بختیاری ما این است که ایده ئولوژی مان

همزمان

علم است.

۴

توهین هم که نیست.

۵

تحلیل مارکسیستی است.

۶

ما

هم

آدم که نیستیم

تا

مؤدبانه و محترمانه

ابراز نظر کنیم.

۷

سگ گشته ایم

پارس می کنیم

و کاروان

بی اعتنا به پارس و پرخاش

به

راه سنتی خود

می رود.

ریشه یابی نابسامانیهای اجتماعی اقتصادی کنونی

دراروپـا بیشتر اوقـات گـروه یا طـبقهای قـدرت سیاسی زیر نـفوذ و سیطره میگـرفـتند که پیش از آن درتملک و کنترل مـنابـع ثـروت طبیعی و مـالی و اقـتصادی دسـت بـالا داشـتند

مش دکتر پیمان

الف
نابسامانیهای اجتماعی اقتصادی کنونی

۱

نابسامانی اجتماعی اقتصادی

به چه معنی است؟

۲

اجتماعی

اصلا

به چه معنی است؟

الف

۱

اجتماعی

یا

ترجمه واژه آلمانی گزلشافتلیش است

که

به

معنی جامعه ای

است.

۲

نابسامانیهای جامعه ای

۳

اگر مش پیمان به این معنی به کار برده باشد

فرمولبندی اش معیوب است

و

باید

به صورت نابسامانی های اقتصادی ـ اجتماعی

باشد

ب

۱

اجتماعی

می تواند

ترجمه واژه آلمانی گماینشافتلیش باشد

که

به

معنی همبودین

است.

۲

همبود

احتمالا

توسط ایرج اسکندری

مترجم سرمایه مارکس

تأسیس یافته است.

۳

همبود

هم

به لحاظ کمی

و

هم

به لحاظ کیفی

با جامعه فرق دارد.

۴

مثلا

همبودهای مسیحی

به انجمن های مؤمنین مسیحی اطلاق می شود

که

اعضای شان

روابط به مراتب عمیقتر از روابط اجتماعی با هم دارند.

۵

روابط اعضای همبودهای اولیه

بیشتر به روابط خانوادگی شباهت داشته است.

۶

همبود

احتمالا

پیشفرم جامعه بوده است.

۷

فردا هم جامعه به همبود کمونیستی مبدل خواهد شد.

ب
دراروپـا بیشتر اوقـات گـروه یا طـبقهای قـدرت سیاسی زیر نـفوذ و سیطره میگـرفـتند که پیش از آن درتملک و کنترل مـنابـع ثـروت طبیعی و مـالی و اقـتصادی دسـت بـالا داشـتند
مش دکتر پیمان

۱

این جمله تق و لق است و مملو از اغلاط متنوع است:

۲

طـبقهای؟

۳

من ـ زور مش پیمان ریشه یاب از طبق ها چیست؟

۴

طبق های قدرت سیاسی

چه چرندی است؟

۵

ویرایش:

دراروپـا بیشتر اوقـات (؟) گـروه یا طـبقه ی اجتماعی معینی

قـدرت سیاسی

را

تسخیر می کند.

پ
که پیش از آن درتملک و کنترل مـنابـع ثـروت طبیعی و مـالی و اقـتصادی دسـت بـالا داشـتند

۱

یعنی

گروه هایی

قبلا

قدرت اقتصادی داشته اند

بعد

قدرت سیاسی را تسخیر کرده اند؟

۲

میان اقتصاد و سیاست

دیوار کشیده نشده است

مش پیمان

تا کسی نخست منابع و معادن طبیعی را تسخیر کند

بعد

پادشاه و یا ولی وقیح شود.

۳

برای تسخیر ثروت کشور

به دولت و قدرت سیاسی نیاز است

و

برای کسب قدرت سیاسی

به قدرت اقتصادی

۴

دیالک تیک اقتصاد و سیاست

خوانش به چه معنی است؟
حریف

۱

خوانش

را

بر مبنای مصدر خواندن

ساخته اند.

۲

خوانش

مترادف است با قرائت.

۳

البته واژه ها منحصر به فردند

و

خوانش حتما نباید به معنی خواندن باشد.

۴

مثال:

از

رفتن

هم

می توان

روش

را

ساخت.

۵

روش ولی معنی و معانی دیگری دارد.

غنی تر است از رفتن

۶

مثال دیگر:

از

خوردن

می توان

خورش

را

ساخت

۷

خورش ولی معنی به کلی دیگری دارد.

یعنی

اصلا

به معنی خوردن نیست.

۸

زبان توسعه می یابد و غنی تر می شود.

۹

البته

خوانش در این شعر شاعر

می تواند به معنی ترانه باشد

به معنی

ترانه بنفشه ها

باشد. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر