پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان
شین میم شین
۱
·
قانون نفی نفی قانون اساسی عام دیالک تیک ماتریالیستی است که به طور اوبژکتیو (عینی) عمل می کند و بنا بر آن توسعه به صورت نفی پی در پی
کیفیت های موجود صورت می گیرد.
۲
·
آن سان که هر کیفیت نفی شده مجددا نفی می شود و توسعه
ـ بدین طریق ـ جنبه های ماهوی کیفیت اولیه
را در سطح عالی تر به همان سان تکرار می کند.
الف
قانون نفی نفی در فلسفه هگل
گئورگ ویلهلم فریدریش
هگل
(۱۷۷۰ ـ ۱۸۳۱)
۱
·
نظریه نفی نفی
را هگل به مثابه قانون عام دیالک تیک فرمولبندی می کند.
·
البته نه به عنوان قانون توسعه
عینی (اوبژکتیو ) ماده که در مکان و
زمان و در فرم های مختلف حرکت ماده
صورت می گیرد، بلکه به طور ایدئالیستی، به
مثابه قانون توسعه ایده
مطلق.
۲
·
هگل قانون
نفی نفی را قانون اصلی دیالک تیک
ـ به طور کلی ـ می نامد.
۳
·
قانون نفی نفی ـ به مثابه موتیو راهنما و سمت دهنده ـ سرتاسر سیستم فلسفی هگل را در می نوردد و به
شمای (کلیشه) مصنوعی توسعه بدل می شود.
۴
·
هگل بر مبنای قانون نفی نفی، می کوشد
تا روند جهانی را به مثابه سیستم در هم تنیده تثلیث متشکل از اثبات، نفی و نفی نفی نشان دهد.
·
(موتیو به عکس و یا عنصری در آثار هنری اطلاق می شود که
همه چیزهای دیگر اثر مربوطه حول آن می چرخند. مترجم)
ب
قانون نفی نفی در ماتریالیسم
دیالک تیکی
کارل مارکس (۱۸۱۸ ـ ۱۸۸۳)
فریدریش انگلس (۱۸۲۰ ـ ۱۸۹۴)
۱
·
ماتریالیسم دیالک تیکی خصلت اوبژکتیو نفی نفی
را مورد تأکید قرار می دهد.
۲
·
ماتریالیسم دیالک تیکی نفی نفی را از پوسته ایدئالیستی
اش آزاد می سازد که هسته معقول نفی نفی
هگل را در خود نهفته است و به مثابه «روالی بسیار ساده که هر روز و همه جا صورت می گیرد، که برای
هر کودکی قابل فهم است، اگر از پشت پرده اسرارآمیزی که فلسفه ایدئالیستی کهن رویش
کشیده است، بیرون آورده شود.»
·
(مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۱۲۶)
۳
·
از آنجا که هر توسعه
به مثابه نفی دیالک تیکی
کیفیت موجود صورت می گیرد و کیفیت جدید
کلیه جنبه های مثبت کیفیت کهنه را در
خود حفظ می کند و از آنجا که توسعه در این مرحله جدید در جا نمی زند، پس مرحله
جدید نیز باید به نوبه خود نفی شود.
۴
·
به مثابه نتیجه
این نفی دوم (نفی نفی) کیفیت جدیدی
پدید می آید که به لحاظ منطقی می بایستی با کیفیت کهنه (اثبات) یکسان باشد.
۵
·
اما از آنجا که آن، جنبه
های مثبت هر دو کیفیت کهنه ی قبلی را از ان خود کرده است، یعنی به
مراتب غنی تر از کیفیت های کهنه قبلی است، پس شباهت آن با آنها شباهتی صوری است.
۶
·
توسعه در مرحله نفی نفی،
خطوط و خواص معینی از مرحله قبلی را به پلکان بالاتری به همراه می برد و از این رو
می توان آن را به مثابه یک مارپیچ
تلقی کرد.
۷
ولادیمیر ایلیچ لنین
(۱۸۷۰ ـ ۱۹۲۴)
·
این توسعه ـ به قول لنین
ـ «توسعه ئی است که از مراحلی که قبلا گذشته است، دوباره می گذرد، اما به نحوی
دیگر، در پله ای بالاتر (نفی نفی).
·
توسعه ئی است که نه در خطی مستقیم، بلکه در مسیری به اصطلاح
مارپیچی به پیش می رود.»
·
(لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۲۱، ص ۱۴۲)
۸
·
لنین در توضیح عناصر دیالک تیک، این
جنبه توسعه دیالک تیکی را به
مثابه «تکرار خطوط، خواص
و غیره معینی از مرحله پایین تر در مرحله بالاتر و ... با ظاهر برگشت به مرحله
پایین تر (نفی نفی)» ترسیم می
کند.
·
(لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۲۱، ص ۲۱۴)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر