تضاد اصلی، تضاد فرعی
احمد سپیداری
منبع:
نوید نو
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور
از
منظر تعیین «تضاد اصلی»
و
درک و تلاش
برای حل تضادهای آشتی ناپذیر و مسدود کنندهٔ راه توسعهٔ سیاسی اقتصادی کشور،
می توان
بر
سه تضاد برجسته و مهم
دست گذاشت:
الف
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی
(مجموعه مبارزات دمکراتیک مردم برای طرد رژیم ولایت فقیهی در جهت حل آن است.)
ب
تضاد بین کار و سرمایه
(مجموعه مبارزات کارگری بویژه علیه عملکردهای استثمارگرانه و غارتگری سرمایه داری در گوشه و کنار کشور از آن بر می خیزد.)
پ
تضاد بین میهن و امپریالیسم
(مجموعه
تخاصمات سیاسی، اقتصادی و نظامی بین میهن ما با آمریکا و کشورهای همپیمان
با نظام سلطهٔ جهانی متاثر از چنین تضادی است و برجام، تحریم و آنچه
بعنوان «سیاست تغییر رژیم» نامیده می شود را می توان تاثیر گرفته از این
تضاد باز شناخت.)
۱
تضاد بین میهن و امپریالیسم
(مجموعه
تخاصمات سیاسی، اقتصادی و نظامی بین میهن ما با آمریکا و کشورهای همپیمان
با نظام سلطهٔ جهانی متاثر از چنین تضادی است و برجام، تحریم و آنچه
بعنوان «سیاست تغییر رژیم» نامیده می شود را می توان تاثیر گرفته از این
تضاد باز شناخت.)
این
سومین تضادی
است
که
حریف
در
پرتو تضاد اصلی و درک تضادهای آشتی ناپذیر و مسدود کننده توسعه سیاسی و اقتصادی کشور
و
در
پرتو تلاش برای حل آن تضادها
برجسته کرده است.
تضاد بین میهن و امپریالیسم
را
ما
برای اولین بار در عمر خود می شنویم.
حریف
در
ادامه مواعظ خود
اعلام خواهد کرد
که
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست،
اغلب
این
تضاد
را
به
رسمیت می شناسند
میهن و یا وطن
به
چه معنی است
که
با
امپریالیسم
تضاد دارد؟
اصلا
من ـ زور حریف
از
امپریالیسم
چیست؟
۲
تضاد بین میهن و امپریالیسم
(مجموعه
تخاصمات سیاسی، اقتصادی و نظامی بین میهن ما با آمریکا و کشورهای همپیمان
با نظام سلطهٔ جهانی متاثر از چنین تضادی است و برجام، تحریم و آنچه
بعنوان «سیاست تغییر رژیم» نامیده می شود را می توان تاثیر گرفته از این
تضاد باز شناخت.)
حریف
در
پارانتز
من ـ زور خود
را
از
امپریالیسم
تشریح می کند:
امپریالیسم = دول عضو پیمان ناتو
(امریکا و همپیمانانش)
تضادهای سیاسی و اقتصادی و نظامی
اکنون
به
تخاصمات (دشمنی های، شاخ و شانه کشیدن های) سیاسی و اقتصادی و نظامی
استحاله یافته اند.
مفاهیم حریف
فاقد مفهومیت فلسفی
اند.
مفاهیم حریف
مرتب
فرم و نام
عوض می کنند.
مفاهیم حریف
نه
مفاهیم فلسفی و یا سوسیولوژیکی،
بلکه
مفاهیم ادبی
اند.
تخاصمات متنوع میان میهن و امپریالیسم
تحت تأثیر تضاد میهن و امپریالیسم اند.
حواس پرتی حریف
اکنون آشکار می گردد:
بخش مهمی از همپیمانان امریکای کذایی
مثلا
امپریالیسم آلمان و فرانسه و انگلستان و غیره
اصلا
«تخاصماتی»
با
«میهن»
ندارند
و
بهترین روابط اقتصادی
را
با
«میهن»
دارند.
این
حواس پرتی حریف
در
توضیح تأثیرات دیگر تضاد بین میهن و امپریالیسم
آشکارتر
می گردد:
برجام، تحریم و آنچه
بعنوان «سیاست تغییر رژیم» نامیده می شود را می توان تاثیر گرفته از این
تضاد باز شناخت.
بخش مهمی از همپیمانان امریکای کذایی
مثلا
امپریالیسم آلمان و فرانسه و انگلستان و غیره
اصلا
تن به این اقدامات ترامپ
نداده اند.
سؤال
این است
که
حریف
از
تجرید چه چیزهایی
تضاد بین میهن و امپریالیسم
را
به
دست
آورده است
که
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست،
اغلب
آن
را
به
رسمیت می شناسند؟
این
چه
تضادی
است
که
فاقد اعتبار عام
است؟
۳
تضاد بین میهن و امپریالیسم
(مجموعه
تخاصمات سیاسی، اقتصادی و نظامی بین میهن ما با آمریکا و کشورهای همپیمان
با نظام سلطهٔ جهانی متاثر از چنین تضادی است و برجام، تحریم و آنچه
بعنوان «سیاست تغییر رژیم» نامیده می شود را می توان تاثیر گرفته از این
تضاد باز شناخت.)
از
تجرید چه چیزهایی و یا چه کسانی
تشکیل یافته است؟
کسرایی
هم
شعری
تحت عنوان میهن (وطن) دارد
که
ما
تحلیل کرده ایم
و
ضمنا
همین سؤال
را
مطرح کرده ایم:
منظور شاعر از مفهوم میهن چیست؟
مرز و بوم؟
آب و خاک؟
همان
من ـ زور سطل ننه ات طلب ها:
چو
عیران نباشد،
تن من
مباد
بدین بوم و بر
زنده ی
ک تن
مباد؟
اکنون
حکم مارکسیستی ـ لنینیستی معروف
اعتبار بی چون و چرای خود
را
نشان می دهد:
بدون تفکر فلسفی
بدون حمایت خرد کل اندیش
نمی توان
حزب توده
بود
و
طویله
نبود.
ما
برای روشن شدن مسئله
به
سؤال خود
جوابی شتابزده
می دهیم:
۴
تضاد بین میهن و امپریالیسم
همه چیز هستی
به طور کلی
(چه هستی طبیعی و چه هستی جامعه ای و فکری)
خصلت دیالک تیکی دارد:
اگر
منظور از میهن
ملت
باشد
و
منظور از امپریالیسم،
طبقه حاکمه امپریالیستی
باشد،
باید
اعلام داشت
که
ملت
یکپارچه و همگون و یکدست نیست.
ملت
دیالک تیکی از طبقه حاکمه و توده
در
مقیاس (سیستم مختصات) ملی
است.
طبقه حاکمه امپریالیستی
هم
در
دیالک تیک بشریت و طبقه حاکمه
وجود دارد.
نتیجه منطقی این طرز تفکر رئالیستی و راسیونالیستی
وحدت منافع توده مولد و زحمتکش ملی با توده مولد و زحمتکش بین المللی
از
سویی
و
وحدت منافع طبقه حاکمه «ملی» با طبقه حاکمه بین المللی (طبقه حاکمه امپریالیستی)
است.
خامنه ای
نه
لنین و استالین
است
و
نه
مائو و هوشی مین.
خامنه ای
نماینده طبقه حاکمه طویله جماران است
و
نه
نماینده توده مولد و زحمتکش.
خامنه ای
بدترین دشمن توده های مولد و زحمتکش کشور و جهان است.
درست
به
همین دلیل
تضاد میهن و امپریالیسم
خرافه ای
بیش نیست.
۵
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست،
اغلب
این سه تضاد
را
به
رسمیت می شناسند،
اما
در
تعیین تضاد اصلی،
اختلاف نظرهایی
وجود دارد
که
به
نوبهٔ خود
صف بندی هایی
را
ایجاد کرده است.
اکنون
از
حواسپرتی حریف
بیشتر
پرده برمی افتد.
فقط
باید
به
ریخت وقیافه سه تضاد حریف نظر افکند و به حواسپرتی او ایما ن آورد:
الف
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی
ب
تضاد بین کار و سرمایه
پ
تضاد بین میهن و امپریالیسم
«احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست»
باید طویله و گاو و خر
باشند
که
با
حریف
همرأی
باشند.
شاید حزب تبت یدا ابی لهب
در
اصلیت تضاد کار و سرمایه
در
کشور کاپیتالیستی
تردید داشته باشد
و
نه
حزب و شخصیت مارکسیست.
۶
احزاب، سازمان ها، و شخصیت های سیاسی مختلف مارکسیست،
اغلب
این سه تضاد
را
به
رسمیت می شناسند،
اما
در
تعیین تضاد اصلی،
اختلاف نظرهایی
وجود دارد
که
به
نوبهٔ خود
صف بندی هایی
را
ایجاد کرده است.
از مفهوم «تعیین تضاد اصلی» حریف
معلوم می شود
که
او
به
عینیت و واقعیت (عینی بودن و واقعی بودن) تضاد اصلی
اعتنایی ندارد.
حریف
خیال می کند
که
تضاد اصلی
توسط این و آن
تعیین می شود.
یعنی
تضاد اصلی
نه
تضادی اوبژکتیو (عینی)،
بلکه
تضادی سوبژکتیو (دلبخواهی)
است.
حریف
هنوز
نمی داند
که
تضاد اصلی
و
هر
تضاد دیگر
باید تشخیص داده شود.
یعنی
به
طور عینی و واقعی
(بی اعتنا به این و آن)
وجود دارد.
به
همین دلیل حریف ادامه می دهد:
برخی
بر
این باور
اند
که
تضاد اصلی و اساسی در شرایط ما
تضاد کار و سرمایه است
برخی
تضاد بین کشور و امپریالیسم
(یا آنچه خلق ها و امپریالیسم نامیده شده)
را
تضاد اصلی در شرایط کشور ما
تلقی کرده و می کنند.
و
در
نهایت
احزاب و سازمان های ریشه دار چپ و کمونیست
قرار دارند
که
در
اسناد رسمی و تحلیل های شان
تضاد بین مردم و حاکمیت نظام دیکتاتوری ولایی
را
تضاد اصلی
معرفی می کنند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر