پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
هیستوریسم
(تاریخیت گرایی)
۱
·
هیستوریسم
ضد آهیستوریسم (غیرتاریخیت گرایی) است.
۲
·
درک آهیستوریستی
تاریخ در قرن ۱۸ رواج داشت.
۳
·
هیستوریسم
به مثابه نگرش و متد فکری مبتنی بر تاریخیت کلیه پدیده ها و رویدادهای جامعه ای،
در قرن ۱۹ در پیوند با تعلیمات توسعه و مبارزات سیاسی و قبل از همه در پیوند با
مبارزات سیاسی طبقه کارگر پیشبرد کسب کرده است.
۴
·
به قول
کلاسیک های مارکسیسم (مارکس و انگلس)، «به همان ندرت که شناخت می تواند تاریخ را
در پایان کامل وضعیت ایدئال بشریت دریابد، جامعه کامل و «دولت» کامل هم چیزهایی
اند که فقط می توانند در عالم خیال وجود داشته باشند.
·
همه اوضاع
تاریخی که پشت سر هم می آیند، اما بر عکس، مراحل موقتی و گذرای جریان توسعه بی
پایان جامعه بشری از نازل به عالی اند.
·
هر مرحله
برای زمان و شرایطی که منشاء خود را مدیونشان است، ضرور (جبری، واجب) و محق است.
·
هر مرحله
اما در مقابل مرحله نوین و شرایط نوین، محکوم به سقوط و نامحق خواهد بود.
·
مرحله و
شرایط نوینی که در دامانش به تدریج توسعه می یابند و مرحله کهنه باید برای مرحله و
شرایط عالی تر، جا خالی کند.
·
مرحله و
شرایط نوینی که به نوبه خود دچار زوال و سقوط خواهد گشت.»
·
(مارکس و
انگلس، «کلیات»، جلد ۲۱، ص ۲۶۷)
۵
·
هیستوریسم
در فلسفه کلاسیک بورژوایی در درک تاریخ (تاریخ
شناسی فلسفی) هگل و در درک جامعه (جامعه شناسی فلسفی) هگل، بی اعتنا به نواقص و تناقضات ایده
ئولوژیکی اش به نقطه اوج خود در تفکر بورژوایی رسید.
۶
·
در درک
تاریخ هگل و در درک جامعه هگل، تاریخ بشریت به مثابه روند قانونمندی از فرم های
نازل به فرم های عالی تر همزیستی جامعه ای انسان ها جمعبندی می شود.
۷
·
مارکس و
انگلس، هیستوریسم را به مثابه اصل اصلی (ماهوی) در درک تاریخ مبتنی برعلم شان، یعنی
در ماتریالیستی ـ دیالک تیکی تاریخ شان، به
خدمت گرفته اند و در طبقه کارگر نیروی اجتماعی ئی را کشف کرده اند که در اثر
مبارزه طبقاتی بر ضد بورژوازی، می تواند شرایط تاریخی کهنه کاپیتالیسم را با شرایط
تاریخی نوین و عالی تر سوسیالیسم جایگزین سازد و بدین طریق ارتقای هرچه بیشتر
جامعه را امکان پذیر سازد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر