شین میم شین
نه اندیشه
مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن
مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار
فراگرفت.
۱
نه هرجای مرکب توان تاختن
که جاها سپر
باید انداختن
معنی تحت اللفظی:
همه جا نمی توان اسب
تاخت.
بعضی جاها باید تسلیم شد.
سؤال
سعدی در این بیت شعر،
دیالک تیک پ و ش
را
به شکل دیالک تیک مرکب
تازی و سپر اندازی بسط و تعمیم می دهد.
جواب
سعدی در این بیت شعر،
دیالک تیک پیروزی و شکست
را
به شکل دیالک تیک مرکب
تازی و سپر اندازی بسط و تعمیم می دهد.
۲
نه هرجای مرکب
توان تاختن
که جاها سپر
باید انداختن
بحث سعدی
بر سر شناخت ذات خدا ست.
از دید سعدی
بشر عاجز از شناخت خدا
ست.
کلام سعدی در این بیت شعر،
لحن تهدیدآمیزی به خود می گیرد:
شناخت هر چیزی ممکن نیست.
برخی جاها باید سپر
انداخت و به بیهودگی تلاش برای شناخت اعتراف کرد.
شناخت که جای خود دارد، سعدی حتی دست و پای وهم
انسانی را می بندد و ناتوانی اش را پیشاپیش اعلام می کند.
تئوری شناخت سعدی
اکنون
حتی
از
تئوری شناخت سعدی حافظ
عقبتر می ماند.
وهم و خیالبافی بزرگترین
هنر حافظ است.
چرا سعدی این موضع را
اتخاذ می کند؟
چرا او در مورد بود و
نبود خدا این قدر محافظه کار است؟
سعدی در واقع نه به خدا،
بلکه به سایه خدا
خوانین وسلاطین فئودالی
اعتقاد دارد.
سعدی
همانقدر به خدا اعتقاد دارد که اشراف بنده دار،
فئودال و دربار اعتقاد دارند.
وجود خدا برای
سعدی نه ارزش تئولوژیک، بلکه اهمیت استراتژیک دارد.
انکار وجود خدا
به طور
اوتوماتیک،
به معنی انکار
ضرورت سایه خدا ست
و
خطر
درست همین جا
ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر