تحلیلی
از
میم حجری
۱
من ایرانی
نیستم
چون عرب ها به من
آموختند
که به جای گفتن واق واق سگ
بگوییم
پارس
که
نام وطنمان
است
بنا بر تزهای مکانیکی ـ توخالی فاشیسم عیرانی،
بهترین معلمان عیرانیان،
برده داران عرب بوده اند.
برده داران عرب
هزاران تن از سلحشوران ایران را گردن نزده اند
و
هزاران تن از جوانان و دختران و کودکان مردم
را
برده نکرده اند
و
در بازارهای برده فروشی
بسان بره و بزغاله و کره خر و گوساله
نفروخته اند.
بلکه
برای شان
کلاس درس دایر کرده اند و واژه ها را از نو تعریف کرده اند:
درود
را
سلام علیکم
علیک السلام
بدرود
را
خدا (؟) حافظ
غذا
را
ادرار شتر
تن
را
نفر
و
الی آخر
کرده اند.
که چی بشود؟
۲
من ایرانی
نیستم
چون عرب ها به من
آموختند
که به جای گفتن واق واق سگ
بگوییم
پارس
که
نام وطنمان
است
این لاطائلات فاشیسم عیرانی
در هر صورت
به معنی تجلیل از برده داران عرب و تحقیر برده های ایرانی است.
به معنی تبلیغ به نفع برده داران عرب و به زیان توده های ایرانی است.
آنچه
که
فاشیست های بی شعور عیرانی نمی دانند
این است
که
در زبان عربی
حرف «پ»
اصلا
وجود ندارد
تا
اعراب
پارس
را
به واق واق سگ اطلاق کنند.
اعراب
حرف «پ»
را
در
واژه های مربوطه
به حرف «ف» تبدیل کرده اند.
اگر ادعای ابوجهل عیرانی صحت داشته باشد
باید
به واق واق سگ
فارس بگویند و نه پارس.
۳
بگذارید
سری به ویکی پیدیا بزنیم و ببینیم
این واژه پارس
چه سیر و سرگذشتی داشته است:
پارس
اولا
نام قوم و ایالتی در جنوب مرکزی ایران و کرانهٔ خلیج فارس بوده است.
پارس
ثانیا
با کاربرد گسترده تری نام اقوام و ملت های دشت ها و بلندی های ایران و شامل مرزهای امپراتوری پارس می شود و برابر با نام ایران است.
در
شاهنامه
بیشتر از ۷۲۰ بار نام ایران
و
۳۵۰ بار
نیز
نام ایرانی و ایرانیان
به کار رفته
اما
در غرب،
در رم و یونان قدیم
به جای ایران
نام پرسیس
را
به کار می بردند
در حالی که پارس از نظر جغرافیایی تنها یک ایالت ایران بوده است
و
در
جغرافیای دوره اسلامی
نیز
به
منطقه جنوب ایران
گفته می شده است
که
بارها بزرگ تر از استان کنونی فارس بوده است
و
سراسر کرانهٔ خلیج فارس، هرمزگان، یزد، بخشی از اصفهان و بخشی از استان کنونی کرمان را نیز در بر می گرفته است.
در قدیم
همهٔ کرانهٔ خلیج فارس و دریای عمان
با
نام دریای فارس یا دریای پارس
شناخته می شده است.
بر اساس آنچه در تقسیمات کتابهای دوره امپراتوری اسلامی (معجم البلدان و کتاب ابن حوقل، مقدسی، استخری و جغرافی نویسان اسلامی قرون وسطی) آمدهاست، ایالت یا «اقلیم فارس جنوب» ایران و کرانهٔ خلیج فارس که در غرب آن خوزیه (اهواز) و بصره (پسراه) و آپالو (ابله) و در شرق آن مکران، کرمانیا و در شمال شرقی آن خراسان وجود داشت.
عرب ها
این منطقه
را
اقلیم فارس و مردم این منطقه
را
فارسی می نامیدند.
اما اروپاییان در تمام دورههای تاریخی همه اقلیمهای ایرانی را پارس و پرسیا نامیدهاند. پارسها قومی از نژاد آریایی بودند که با اسبها و دامهای خود در میان دشتها و کوهستانهای گرم سیری و سرد سیری سیر میکردند. امپراتوری هخامنشی بر یکجانشینی این قوم تأثیر زیادی گذاشت.
پارت ها و پارسها شیوه زنگی یکسانی داشتند و بهترین اسب سواران زمان خود بودند.
به همین دلیل عرب ها
پس از فتح ایران
به
بهترین اسب سواران و چابک سواران
فارس
می گفتند.
عرب ها
واژه فارس را جایگزین کلمه عربی جواد، خیل و خیول عربی کردند
و
امروزه فارس را مترادف با شوالیه و جنگجو
نیز
بکار می برند.
یکی از معانی پارس،
اسب است.
ایرانیان باستان لقب افراد را بر پیشهٔ اسب خود شناسایی می کردهاند
مثال
سفید اسب،
سه اسب
پیر اسب
زر اسب و...
در دربار هخامنشی
اسب های تربیت یافته ای بوده است
در سفرنامه فیثاغورس
نادرترین گونه اسب جهان نامیده شده اند که به آنها
پارسی
می گفتهاند.
در
شاهنامه
نیز که بیشتر از ۷۲۰ بار نام ایران برده شده است
پارس - زابلستان- خراسان- کرمان - مکران - مازندران - طبرستان - و...
نام ایالت های ایران هستند.
در ایران یکی از قومی که پارسی هستند و بیشترین شباهت را به آریاییها دارند قوم بختیاری است به گونه ای که بسیاری از تاریخ شناسان و زبان شناسان بر این باورند گویش بختیاری از زبان پارسی میانه به زبان پارسی باستان بر می گردد
حتی رسوم مردم بختیاری بیشترین شباهت را به پارسها در زمان باستان دارد. کوروش گپ، بزرگترین پادشاه پارسیان در مردم بختیاری ها بسیار محبوب است
هان ای دل غافل
اعراب
واژه پارس = فارس
را
نه
برای عوعوی و واق واق سگ
بلکه برای کشور ایران و اسب ایرانی و اسب سواران ایرانی به کار برده اند.
قبل از سر هم بندی کردن لاطائلات فاشیستی
حداقل
نظری به ننه گوگول بیندازید تا رستگار شوید.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر