جمعبندی
از
مسعود بهبودی
مرده ها را به مرده ها واگذارید.
عیسی ابن مریم
۱
ایرانی ها چندان و چنان قاطعانه و پیگیر
به کشته ها و مرده های خود می پردازند
که خطر فراموش کردن زندگان و زندگی می رود.
۲
غافل از اینکه مرده ها
سعادتمندتر از زنده ها بوده اند و هستند.
۳
چون زنده ها شاهد فجایعی اند که مرده ها هرگز شاهد آنها نبوده اند.
۴
آرامش روحی و روانی آنها به هنگام ورود حضرت عزرائیل و اجامرش
به همین دلیل می تواند باشد
۵
داریوش
به احتمال قوی شاهد دل و قلوه و کلیه فروشی همنوعان خود نبوده است.
۶
تبدیل مسافرخانه های مشهد مقدس
و
دیگر مداین مقدس در طویله جماران و جمکران
به جنده خانه (با جنده های با کره و بی کره)
پدیده جدیدی است
۷
از دستبردهای عنگلاب اسلامی است
۸
همه چیز به دلار تبدیل می شود
زنده باد سرمایه داری اسلامی ـ روحانی
دیالک تیک حاکمیت و حکومت
۱
در جامعه کمونیستی
دولت وجود نداشته و نخواهد داشت.
۲
فقط درجوامع طبقاتی حاکمیت (و نه حکومت) طبقاتی وجود دارد.
۳
در جامعه سوسیالیستی هم حاکمیت طبقاتی وجود دارد و دیکتاتوری پرولتاریا نامیده می شود
۴
ولی در جامعه سوسیالیستی (اگر سوسیالیسم در مقیاس جهان پیروز شود و دشمن امپریالیستی وجود نداشته باشد) دولت طبقه کارگر اندک اندک بیهوش می شود و می میرد.
۵
حکومت و یا دولت انعکاس حاکمیت طبقاتی است.
۶
به قول درست شما حاکمیت طبقه ای و یا طبقاتی بر طبقات و یا بر طبقه ای دیگر است
۷
دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
با نقش تعیین کننده طبقه حاکمه
از خریت خارها گل می شود
از خریت سرچه (گنجشک) بلبل می شود
استاد به شاگرد گفت :
"همه انسان ها قدرت انتقاد دارند ،ولی جرات اصلاح نه!
۱
استاد
استاد در خریت و خر پروری بوده است.
۲
از یک میلیون نفر
به دشواری می توان
کسی پیدا کرد که قادر به خوداندیشی و کشف معایب باشد
چه رسد به انتقاد
۳
به استادت بگو
سری به فیسکده بزند
تا
به چشم خود ببیند که کسی توان تمیز حقیقت از باطل و اندیشه از عرعر را ندارد.
۴
هنر اصلی خلایق
دیدن عکس است و لایک زدن به عکس به نیت لاس زدن با صاحب عکس
۵
آخرالزمان است
عصر عرعر است
و
اندیشه بی مشتری است
اندکی اندر باب فاشیسم وطنی
۱
تبلیغ فاشیسم
(پان ترکیسم کثافت)
با ماسک آذری بر سر
ضمن غلط نویسی عمدی واژه آذربایجان.
۲
به لحاظ عزت و ذلت کم ترین فرقی میان سکنه واحدهای قومی مختلف ایران و حتی جهان وجود ندارد.
۳
تفاوت و تضاد فی مابین
طبقاتی است و نه قومی و ملی و زبانی و جنسیتی و غیره.
۴
عمله آذری با عمله تهرانی و کردی و بلوچی و شمالی و عربی و یهودی و مسیحی و غیره
فرقی ندارد
۵
فاشیست و مرتجع و لاشخور تبریزی با تهرانی و قمی و کاشانی و امریکایی و المانی فرقی ندارد.
۶
آخوند عردبیلی با اخوند جمارانی و یهودی و سنی و مسیحی و امریکایی فرقی ندارد
اندکی اندر باب وارونه نمایی ها
۱
تمارض؟
۲
تمارض یعنی خود را به بیماری زدن.
۳
یعنی تظاهر به مریض بودن.
۴
ایراد این جفنگ مش مارتین
خرد و خراب کردن کاسه ها و کوزه ها بر سر برده ها ست:
برده ها سازنده فراعین جا زده می شوند.
۵
همین تئوری مش مارتین را
۴۰ سال است که
هر فاشیست و هر سطل ننه ات طلبیستی عرعر می کند:
روی کار آمدن فوندامنتالیسم شیعی و سنی را به گردن توده های مولد و زحمتکش می اندازند.
۶
با این ترفند
هم
طبقه حاکمه مرتجع داخلی فراموش می شود
و
هم
طبقه حاکمه بین المللی و خارجی (امپریالیسم)
تفاوت خودخواهی با خودشیفتگی و خودستیزی
۱
خودخواهی و یا اگوئیسم چیزی طبیعی ـ غریزی ـ بنیادی (اله منتار) و مثبت است.
غریزه حفظ نفس
عشق و علاقه به حیات خویش
۲
خودخواهی نشانه خودشناسی و احساس مسئولیت نسبت به خود است.
۳
خودخواهی
اما
در اخلاق برده داری (اسلامی) و فئودالی
ناپسند و منفی و مذموم است.
۴
روی مفاهیم به میراث مانده
باید کار کرد.
مش مارتین
باید یک خروار مغز خالص خر خورده باشد تا به این نتیجه عجق ـ وجق رسیده باشد
۱
مارتین مغز خر خوار
برده ها و فراعین آدم اند.
۲
آدم ها را مادرها ـ پدرها به وجود می آورند.
۳
همه ادم ها از مادر برابر زاده می شوند
۴
بعد تعدادی ارباب برده دار ( فرعون) می شوند و میلیون های دیگر برده
۵
برده شدن اکثریت اعضای جامعه
به آنها تحمیل می شود.
۶
درست به همان سان که به مش مارتین
فشار کمر شکن جو
تحمیل شده است:
هر کس تحت مناسبات تولیدی معینی از ننه اش زاده می شود
به همان سان که مش مارتین تحت فشار جو از ننه اش زاده شده است.
۷
برده تحت مناسبات تولیدی برده داری از مادرزاده می شود
و یا به دلایل مختلف به بردگی کشیده می شود.
اسیر می شود
بدهکار می شود
مجبور می شود
۸
حالا از طویله امریکا
بیرون بیا و کله ات را به کار بینداز و بقیه ماجرا را بیندیش
اندکی اندر باب غرور
مغرور که شدی
به گورستان برو
آنجا آدم های زیادی خواهی یافت که
هرکدام زمانی فکر می کردند دنیا بدون
وجود آنها نمی چرخد ؟
۱
غرور
در این سخن همنوع
به معنی خودشیفتگی است.
۲
غرور به این معنا
ایرئالیستی و ایراسیونالیستی (ضد رئالیستی و ضد راسیونالیستی) (نه واقع بینانه و نه بخردانه و خردگرایانه) است.
۳
غرور به معنی خود شیفتگی
نشانه خریت آدمی است.
۴
چون هر کسی خودش بهتر ازهمه می داند که چه معایبی و نواقصی دارد که باید رفع شوند.
۵
به همین دیل غرور نوعی بیگانگی با خویش است.
۶
غرور به این معنی
صفات اعضای کثافت طبقه حاکمه انگل و ستمگر
(اشرافیت بنده دار، فئودال، روحانی و بورژوازی)
است
۷
خودشیفته ترین آدم ها احمق ترین آدم ها هستند.
۸
مظهر بارز خودشیفتگی احمد شاملو، شاملوئیست ها، فدائیان اسلام و خلق و مجاهدین اسلام و خلق و لیملام و دیمدام و روحانیت سنی و شیعه و سران جوامع امپریالیستی از ترامپ تا پوتین و چکمه و چارق اند.
۹
غرور اما می تواند به معنی داشتن عزت انسانی، منیت و فردیت و شخصیت فردی و حزبی و گروهی و کلکتیوی هم باشد.
که هم مثبت است و هم ستیاش انگیز.
۱۰
برای اینکه آدم
آدم است
و
نه
زباله
۱۱
ضمنا به این دلیل که آدم ها برابرند
و تقسیم اعضای جامعه به ابر انسان و برده (زباله) هم خرانه است و هم لاشخورانه
و فاقد ارزش واقعی، تجربی ، علمی و عینی است.
۱۲
هیچکس برتر و بهتر از دیگران
از
مادر زاده نشده است.
۱۳
هر کس در جامعه جایگاهی کسب کرده و استعدادهایی را صاحب شده است:
یکی عمله است و دیگری بنا
یکی معمار است و دیگری مهندس
یکی نجار است و دیگری نانوا
و
همه با هم برابرند.
۱۴
ضمنا
همه عزیزند و قابل عشق و مهر و محبت و احترام
۱۵
علاوه بر اینها
گورستان که آموزشگاه نیست
تا میلیاردها همنوع خود را برای دیدن دوره آموزشی به گورستان بفرستیم
۱۶
مرگ
در هر فرم و صورت
معیار نیست.
۱۷
هم آدم های مغرور می میرند و هم آدم ها انقلابی و واقع بین و منتقد از خویش
۱۸
هم آدم های خودشناس شعورمند و شخصیت مند می میرند و هم آدم های لاشخور و لات و لومپن و بی شخصیت
۱۹
مرگ معیار نیست و مرگستان مدرسه نیست..
۲۰
برای اثبات صحت و سقم نظر
باید استدلال کرد
۲۱
استدلال تجربی و یا استدلال منطقی و یا استدلال علمی و در بهترین حالا استدلال دیالک تیکی
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر