۱۳۹۷ مهر ۲, دوشنبه

متد اپریوریستی (متد ماورای تجربی) (۳) (بخش آخر)


اپریوریسم
 (ضد اپوستریوریسم)
پروفسور دکتر گونتر کروبر  
برگردان
شین میم شین
 
انواع اپریوریسم نسبی

۱
·      در روند شناخت علمی، سه نوع مهم اپریوریسم نسبی نقش بازی می کنند، که به شرح زیرند:

الف
نوع اول اپریوریسم نسبی

·      نوع اول اپریوریسم نسبی نظرات زیر را نمایندگی می کند:

۱
·      دستگاه شناخت انسانی در روند تاریخی درازی تشکیل شده است.

۲
·      دستگاه شناخت انسانی مستقل از واقعیت عینی نیست.

۳
·      دستگاه شناخت انسانی خود محصول «پیشتاریخ» بیولوژیکی و تاریخ جامعه ای انسان است.

۴
·      دستگاه شناخت انسانی که مواد حاصل از تجربه فردی را در حالات مشخص شان مورد حلاجی قرار می دهد، با آنها به عنوان چیز کاملی مواجه می شود.

۵
·      از این لحاظ می توان دستگاه شناخت انسانی را بمثابه اپریوری نسبی شناخت تلقی کرد.
·      برای اینکه دستگاه شناخت انسانی بنا بر ساختار و فونکسیون خویش، مستقل از تجربه بالفعل عمل می کند.

·      مراجعه کنید به دیالک تیک ساختار و فونکسیون در تارنمای دایرة المعارف روشنگری 

ب
نوع دوم اپریوریسم نسبی

·      نوع دوم اپریوریسم نسبی نظرات زیر را نمایندگی می کند:

۱
·      معارفی که صحت شان به واسطه پراتیک اثبات می شود، می توانند به نوبه خود بمثابه معیار حقیقت معارف مکسوبه جدید مطرح شوند و به این مفهوم نسبی، بمثابه معارف اپریوری محسوب شوند.

۲
·      بدین طریق بطور اپریوری معلوم می شود که هر اقدامی برای ساختن «ماشینی که بی نیاز از انرژی کار کند» بیهوده است.
·      زیرا آن در تضاد با قانون علمی تضمین شده موسوم به قانون  بقای انرژی است.

۳
·      هر شناخت جدید نباید بطور بی واسطه از تجربه حاصل آید.

۴
·      هر شناخت جدید می تواند از معارف سابق نیز نشئت گیرد که حقایق مستقل حاصل از تجربه بی واسطه را پیش شرط خود قرار می دهند و با استفاده از نتایج عملی، آزمایشی و غیره جدید، آنها را تعمیم می بخشند.

۵
·      از این لحاظ، مکانیک کلاسیک پیش شرط اپریوری فیزیک کوانتومی است.

پ
نوع سوم اپریوریسم نسبی

·      نوع سوم اپریوریسم نسبی نظرات زیر را نمایندگی می کند:

۱
·      خودقانونمندی توسعه تئوری های علمی (تئوری هائی که در نتیجه تعمیم تجارب روزمره به دست می آیند) می تواند به تشکیل افکار انتزاعی منجر شود که بنا بر سطح تاریخی پراتیک علمی و اجتماعی ظاهرا در واقعیت عینی، موارد مطابق با آنان یافت نمی شود.
·      یعنی نه معنای تجسمی، بلکه معنای عملیاتی محض دارند.

·      امکان استفاده از این تئوری های انتزاعی می تواند در جریان توسعه بعدی علوم فراهم آید.
·      بدین طریق، می توان آنها را تقریبا بمثابه تئوری هائی تصور کرد، که گویا برای روز مبادا ساخته و ذخیره می شوند و بطور اپریوری قبل از هر تجربه قابل وصفی وجود داشته اند.

۲
·      مثلا جبر غیرکومولاتیف که برای نشان دادن ماتریس های فیزیک کوانتومی لازم می آید، مدت ها قبل از این که برای توصیف روندهای فیزیک کوانتومی به کار رود، بمثابه سیستم تئوریکی انتزاعی وجود داشته است.

·      اما اپریوری نسبی در هر سه مورد فوق الذکر، قبل از همه تجارب و قبل از هر تجربه انسانی  و مستقل از آن وجود نداشته است.
  
·      مراجعه کنید به اپریوری، اپوستریوری، شناخت، تئوری شناخت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر