۱۳۹۷ شهریور ۲۹, پنجشنبه

سیری در مثنوی معنوی مولوی (بخش نهم) (۹)

 
جلال‌الدین محمد بلخی
معروف به مولوی
(۶۰۴ ـ ۶۷۲ ه. ق)
 
ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین
 
دفتر اول
 
بخش نهم
فرستادن پادشاه رسولان به سمرقند به آوردن زرگر

۱

این بگفت
 و
 رفت 
ـ در دم ـ
زیر خاک
آن کنیزک شد ز عشق و رنج، پاک

کسی که خود را خودفریبانه و عوامفریبانه عاشق خدای کذایی جا می زند،
همان کسی است
که
مرگ زرگر را پایان عشق کنیزک به او قلمداد می کند.
 
کنیزکی
که
 همان زرگر
را
بر شاهی ترجیح داده است.
 
ما اینجا با نوعی زن ستیزی سروکار داریم.

۲
این بگفت
 و
 رفت 
ـ در دم ـ
زیر خاک
آن کنیزک شد ز عشق و رنج، پاک
 
بر خلاف یاوه مولانا،
عشق
اگر عشق حقیقی باشد و نه عشق بند تنبانی،
با مرگ معشوق، پایان نمی پذیرد.
 
بلکه
چه بسا 
شعله ور تر و عمیقتر می گردد.
 
مثال
 
مرگ سیاوش کسرایی و یا محمد زهری
کمترین تأثیری در عشق عمیق ما به آندو نگذاشته است.
 
اگرچه 
هیچکدام از آندو را ندیده ایم.
 
مولانا
دلیل تئوریکی و تجربی هم دارد.
 
 
۳
زانک عشق مردگان پاینده نیست
زانک مرده سوی ما آینده نیست
 
دلیل پایان عشق کنیزک به زرگر
این است که عشق به مردگان پایدار نمی ماند.
 
چرا و به چه دلیل؟
 
چون مرده ها پیش عشاق خود نمی آیند.
 
حالا
می توان به خصلت بند تنبانیستی عشق مورد نظر مولانا پی برد.

پیش شرط اصالت و واقعیت عشق 
وصل است.

عشق مورد نظر مولانا
عشق فیزیکی 
است.

۴
عشق زنده در روان و در بصر
هر دمی باشد ز غنچه تازه‌ تر
 
اما
عشق به آدم زنده
از دید مولانا
عشق پاینده است.
 
عشق به زنده ها
عشقی است که روز به روز شکوفاتر می شود.
 
طرز تفکر دوئالیستی مولانا
ضمنا
در این بیت شعر او
آشکار می گردد:
 
عشق به زنده
همیشه با نفرت به او همراه است
و
هر آن خطر آن می رود که به نفرت استحاله یابد.
 
از این رو،
ادعای مولانا صحت عقلی و تجربی ندارد.
 
همین کنیزک
شاید تا پایان عمر
دیگر عاشق کسی نگردد و به زرگر بیندیشد.
 
ضمنا
از شاه و طبیب الله متنفر باشد
که
معشوقش 
را
مسموم کرده اند.
 
۵
عشق آن زنده گزین
 کاو باقی است
کز شراب جانفزایت ساقی است
 
مولانا
اکنون
به نتیجه گیری از ماجرای زرگر کمر برمی بندد:
اندرز مولانا
عشق به خدای نامرئی است.
 
چرا و به چه دلیل؟
 
برای اینکه خدا نامیرا ست.
 
حق هم با مولانا ست:
چیزی که وجود ندارد، نمی تواند بمیرد.
 
۶
عشق آن بگزین که جمله انبیا
یافتند از عشق او کار و کیا
انبیا
درقاموس مولانا
عاشق خدا بوده اند.
 
نتیجه؟
 
نتیجه عشق به خدا
کسب کار و کیا بوده است.
 
پس خلایق هم باید عاشق خدای نامرئی و کذایی باشند تا کسب کار و کیا کنند.
 
۷
تو مگو: 
«ما را بدان شه بار نیست»
با کریمان کارها دشوار نیست.
 
مولانا
خدا را شاه تصور و تصویر می کند.
شاهی که کریم است.
 
در نتیجه می توان عاشقش شد و به حضورش شرفیاب شد و کیف خر کرد.
 
پایان
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر