جمعبندی
از
مسعود بهبودی
ایراد این جفنگ کجا ست؟
در خلوت شبانگاه.
شعر
رهایی است
نجات است
و
عشق
حریف
۱
فروغ فرخزاد هم چنین برخوردی به شعر دارد.
۲
شاید دلیلش این باشد که شاعر با سرودن شعر تخلیه روانی می شود و تسکین می یابد.
۳
شعر ولی فرم است و می تواند با هر ایده و اندیشه مثبت و یا منفی پر شود.
۴
شعر
مثل قابلمه است.
ظرف است.
۵
مهم محتوای قابلمه است.
مهم مظروف است.
عجب جفنگیاتی
۱
حسین کیست؟
۲
حسین به لحاظ ماهیت طبقاتی بهتر از یزید نبوده است.
۳
یزید به لحاظ سطح توسعه فرکی و فرهنگی
بهرت از حسین بوده است.
۴
یزید شاعر زبر دستی بوده است.
الا یا ایها الساقی
ادر کأسا و ناولها
۵
هر دو جزو طبقه حاکمه برده دار بوده اند.
۶
جامعه در آن زمان حاوی دو طبقه اصلی زیر بوده است:
الف
طبقه آزاد (طبقه حاکمه)
ب
طبقه برده و یا عبد و بنده و رهی و کنیز و غیره
۷
یزید و حسین
هر دو
جزو طبقه ای بوده اند
که
ضد توده برده بوده است.
۸
یزید و حسین
هر دو
پنبه از گوش
برون آر و نیوش
عینک از چشم
فرود آر و ببین.
چه کسانی را باید اخراج کرد؟
برگی از خاطرات
ایرج پزشکزاد روزنامه نگار و نویسنده معروف، سال ها قبل نوشته بود :
من در کلاس سوم دبستان که درس می خواندم بچه بسیار درسخوان و تر و تمیز و منظمی بودم .......
یک روز مدیر مدرسه ، من و سه - چهار دانش آموز دیگر که مثل من شیک و تر و تمیز بودند را صدا کرد پرونده مان را، زیر بغلمان گذاشت و از مدرسه اخراجمان کرد
شب گریه کنان جریان را به پدرم گفتم . فردا صبح پدرم دستم را گرفت و به مدرسه برد و با عصبانیت از مدیر مدرسه علت اخراج مرا پرسید
مدیر گفت : چون بچه های این مدرسه همه به بیماری کچلی مبتلا هستند، از مرکز دستور داده اند برای این که بچه های سالم ، مبتلا به کچلی نشوند، هر چه بچه کچل در مدرسه هست، اخراج کنیم
پدرم به مدیر گفت : اما پسر من که کچل نیست
مدیر مدرسه گفت : بله ،منم می دانم پسر شما کچل نیست، اما اگر قرار بود کچل ها را از مدرسه اخراج کنیم ،باید درِ مدرسه را می بستیم
این بود که چهار- پنج بچه ای که کچل نبودند را اخراج کردیم تا مدرسه تعطیل نشود
حالا حکایت ِ مبارزه با فساد هم، مثل حکایت آقای پزشکزاد شده است !
حالا که نمی شود همه دزدها و رانت خوران و مختلسان را گرفت و یازندانی و اخراج کرد
پیشنهاد می کنم همین تعداد معدود افراد ِ سالم و غیر دزد را، از مملکت اخراج کنید
تا هم مملکت یک دست شود ، و هم تعطیل نشود.
۱
«تعداد معدود افراد ِ سالم و غیر دزد» به زبان بعضی ها
و
پارسایان انقلابی به قول سگان
از طویله جماران
پیشاپیش اخراج شده اند.
۲
تازه از غربت تبعید برگشته بودند
و پیر و خسته و شکسته بودند.
۳
ایکاش
فقط
اخراج می شدند.
۴
رسوا شدند.
۵
ای کاش فقط رسوا می شدند.
۶
زیر زجر قرون وسطایی (کلیسایی)
بسان گالیله
تفاله شدند
به زانو در امدند
توبه کردند
۷
به انکار وجود خورشید تابان و فروزان تن در دادند
۸
انکار جنبش گهواره زمین برای جلادان اوین تحت ریاست سید علی با نخست وزیری به نام موسوی
کافی نبود.
۸
جلادان اوین تحت ریاست سید علی با نخست وزیری به نام موسوی
متمدنانه
در سنت قصابان جمکران
«تعداد معدود افراد ِ سالم و غیر دزد» به زبان بعضی ها
و
پارسایان انقلابی به قول سگان را
شقه شقه کردند و ارزانی ددان درنده خاوران نمودند.
۹
وحشت بسان ظلمت
فضا را فراگرفت و هر جوجه تازه از بیضه درآمده
پا به فرار گذاشت
تا در غربت فرنگ صدقه بگیرد و به ذلت ذره ذره بمیرد.
۱۰
نازک اندیشان شان
ـ بی شرم ـ
یافتند
ـ آخر ـ
فسونی را می جستند.
تنها هنر عیرانی جماعت از شاعر تا شاطر و از جلاد تا شیاد
پاییز می‌رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند
او می‌رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند
علیرضا بدیع
۱
تنها چیزی که عیرانی جماعت
در عمر بی مصرف خود
متوجه می شوند
تغییر فصول سال است.
۲
یعنی تغییری است که حشرات الارض هم حتی متوجه می شوند.
۳
البته متوجه تغییر مهم دیگری هم می شوند.
۴
سؤال
این است که ان چیست؟
آره.
۱
هنر عیرانی جماعت
همه از دم
یعنی بدون استثناء
ریختن آبروی ایران و ایرانی
در ملأ عام جهانی
است.
۲
نجابت از مفاهیم عصر بوق برده داری است که شامل حال آخوندها بالاخص می شود.
فردا هم به زن سید علی
جایزه نجابت در لبنان خواهند داد.
تا در لبنان جنده خانه اسلامی دایر کند.
۳
شم شوهر مش فرح
صد برابر تیزتر از خود او بود
که ظاهرا در طویله فرانسه تحصیل هم کرده است.
۴
مش فرح در تله ویزیون اروپا می گفت:
چه می توانستیم بکنیم
خمینی می خواست حکومت عدل علی بیاورد
۵
زبان در دهان ای سحرخیز چیست؟
کلید در گنج صاحبسخن:
چو
در بسته
باشد
نداند کسی
که
گوهر فروش است
یا پیله ور
توطئه براندازی یزید (امیر المؤمنین)
توسط حسین
به پیشنهاد سکنه کوفه
جنگ درونطبقاتی میان دو جناح از طبقه حاکمه برده دار بوده است.
۱
مثل جنگ میر حسین موسوی با مش محمود احمدی نجات بوده است.
۲
یزید با شعورتر و با فرهنگ تر از حسین بوده است.
۳
آن سان که حافظ
مصراعی از اشعاریزید را در اولین غزلش به عاریه گرفته است:
الا یا ایها الساقی
ادر کأسا و ناول ها
خر خودتی که خر شناس نئی.
مش کالین.
۱
خر محشر است.
۲
اصولا
هیچ جانوری
از حشره تا حیوان
نمی توان یافت که خر باشد.
۳
خر حیوان عاطفی بی همتایی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر