۱۳۹۷ شهریور ۲۹, پنجشنبه

دیالک تیک صدقه و عدالت (۵)


تحلیلی
از

ربابه نون
 
فونکسیون های صدقه
 
صدقه 
کردوکاری مولتی فونکسیونال  
(چندین کارکردی) 
است:
 
۱
صدقه
قبل از همه
فونکسیون مسکن
دارد:
مسکن
قادر به درمان درد نیست.
 
ولی
درد را اندکی تسکین می دهد تا دردمند نفسی حداقل تازه کند
و
 به تحمل درد بی درمان  خود ادامه دهد.
 
این فونکسیون صدقه
فونکسیون مثبتی
است.
 
فونکسیونی 
همزمان
هومان و سوسیال
(انسانی و اجتماعی)
است.
 
۲
فونکسیون دیگر صدقه
تعدیل بخور ـ نمیر تضادهای طبقاتی است.
 
این فونکسیون صدقه
حاوی زیرفونکسیون های (فونکسیونک های) مادی و فکری و روحی و روانی متعدد و متنوع است:
 
الف
صدقه مانع رسیدن کارد به استخوان توده می شود.
 
داشتن مایحتاج حیاتی خود و خانواده خود 
از طریق صدقه کمک های اجتماعی و پول بیکاری و فروشگاه فقرا و غیره،
خوردن یک و یا دو وعده غذا در روز
خود 
فی نفسه
بهتر از بی همه چیزی (پاوپریسم) است.
 
ب
عدالت اجتماعی کذایی
در 
همین زیرفونکسیون صدقه خلاصه می شود.
 
این 
فی نفسه
چیزی جز تحریف مفهوم عدالت اجتماعی نیست.
 
پ
صلح اجتماعی معروف خاص و عام
در 
طویله های امپریالیستی
پیامد همین زیرفونکسیون صدقه است.
 
پرولتاریای اروپا
که
روزی ـ روزگاری
به
عرش اعلی هجوم می برد،
به مدد صدقه سیستماتیک
گرم و نرم و رام و خام و خر می شود
و
«رضا به داده» می دهد.
 
دیروز در عخبار می گفتند:
سه میلیون نفر در فرانسه
توان تغذیه سه وعده ای در روز ندارند.
 
۷
میلیون نفر از دریافت مواد غذایی مانده در فروشگاه ها
گلیم خویش از موج زندگی بدر می برند.
 
اما
کسی 
انتقادی به وضع موجود ندارد.
 
یعنی
همه به «داده» رضا داده اند. 
 
خواجه اندرزگوی شیراز 
کجا ست؟
 
یعنی
همه فراموشانند و خاموشانند.
 
شفیعی کدکنی
کجا ست؟
 
ت
 فونکسیون دیگر صدقه
تخریب روحی و روانی بی سر و صدا و بی برگشت  توده است.
 
این 
عملا
به معنی استحاله پرولتاریا به لومپن پرولتاریا ست.
 
مهمتر از همه
پیامد سمتگیری سیاسی منفی و مخرب این سقوط طبقاتی است:
 
۱
لومپن پرولتاریا  
معجون خاصی است 
که
در جامعه جایگاه روشن ندارد.
 
۲
برای اینکه لومپن پرولتاریا 
 «به سیبی خشنود است.»
 
  سهراب السپهر
کجا ست؟
 
یعنی 
در بهترین حالت
هر از گاهی در جایی به کاری و یا کار واره ای مشغول است
و
در بدترین حالت
از طریق گدایی و جاکشی و جندگی و جاسوسی و جیب بری و زورگیری و غیره
«گلیم خویش بدر می برد ز موج»
 
سعدی شیراز
کجا ست؟
 
۳
لومپن پرولتاریا  
تعلق طبقاتی روشن ندارد.
 
لایه ای بی طبقه است.
 
۴
لومپن پرولتاریا 
 به همین دلیل
فاقد ایده ئولوژی خاص خویش است.

چون
ایده ئولوژی
چیزی طبقاتی است.

چون
ایده ئولوژی 
طبقاتی تر از هر چیز طبقاتی است.
 
۵
لومپن پرولتاریا  
به همین دلیل
تابع باد است.
 
۶
لومپن پرولتاریا 
تحتانی ترین لایه جامعه است
و
پایگاه اجتماعی سنتی فاشیسم و فوندامنتالیسم 
است.
 
چون
سیاه تر از سیاهی رنگی وجود ندارد.
 
از تک تک سوراخ ـ سنبه های لومپن پرولتاریا 
نفرت چرکین و کثیف و خونالود
 به 
 پرولتاریا و سگان سیاسی  پرولتاریا
بیرون می زند.

۷
می توان گفت
که
صدقه
  پرولتاریا 
را
لومپن پرولتریزه می کند
 و
 فاتحه بلند بالایی بر سوبژکتیویته ی سوبژکت طراز نوین تاریخ 
می خواند.
 
این هنوز چیزی نیست.
 
۸
  پرولتاریای
مسخ گشته
یعنی
لومپن پرولتریزه گشته،
از فرط خریت و بی دورنمایی تاریخی
به
حامی سرسخت اجامر و اوباش فاشیسم 
 مبدل می شود.
 
ترامپ ها
را
پوتین ها
را
عربان ها و عردوغان ها
را
خمینی ها و بن لادن ها و خامنه ای ها
را
بر اریکه قدرت می نشاند
و
خود
از اخ و تف آنها
تغذیه می کند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر