۱۳۹۷ شهریور ۲۵, یکشنبه

پای منبر دکتر مرتضی محیط و پامنبری های او (۱۵)


مرتضی محیط
(متولد ۱۳۱۴ در شوشتر خوزستان)
نویسنده و پژوهشگر
مقیم کالیفرنیا
حوزهٔ فعالیت او بیشتر در زمینهٔ مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.
وی از حامیان جنبش سبز و از مخالفان حملهٔ نظامی به ایران است و آن را با هدف نابودی ایران تحت عنوان دخالت بشردوستانه می‌داند.
 
یادداشتی بر مفهوم "چپ ملی" در دیدگاه دکتر مرتضی محیط
نویدنو
 
تلخیص، ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
پامنبری ها:
 
این همان انحرافی بود که لنین در برابر آن ایستاد و ضرورت تبدیل جنگ امپریالیستی به جنگ انقلابی بر علیه بورژوازی خودی و انتقال "همه قدرت به دست شوراها " را و پیروزی انقلاب اکتبر را دنبال نمود.
 
با چنین پیشینه ای در جنبش کارگری و کمونیستی است
که
فعالان چپ و کارگری در ارتباط با جنگ ها
پیش از هرچیز بر اساس تحلیل مشخص از وضعیت مشخص
به تحلیل جنگ و طرفین آن و ماهیت طبقاتی و اهداف آنها پرداخته و اگر آن را در جهت منافع عمومی جامعه و طبقه کارگر ارزیابی نکنند،
جنگ را ناعادلانه ارزیابی کرده و آن را تحریم می کنند
که
مصداق های آن در تاریخ جنبش کمونیستی نیز فراوان است. 
 
حال باید دید با چنین بستری از تفکر و تحلیل
 چگونه می توان عبارت " ملی گرای آلمانی سه آتشه" را به مارکس منتسب نمود! 
 
این نمونه بارزی از طرز هماندیشی پامنبری های محیط است.
 
پیدا کردن چیزی به دردبخور در خورجین ذهن
و
اثبات اسکولاستیکی صحت و سقم نظری.
 
این
دیالک تیکی از خودفریبی و عوامفریبی 
است.
 
۱
این 
همان انحرافی بود 
که
 لنین در برابر آن ایستاد 
و
ضرورت تبدیل جنگ امپریالیستی به جنگ انقلابی بر علیه بورژوازی خودی
 و 
انتقال "همه قدرت به دست شوراها "
 را
 و 
پیروزی انقلاب اکتبر را 
دنبال نمود.
 
پامنبری ها
برای اثبات توخالی بودن مفهوم من در آوردی محیط
(" ملی گرای آلمانی سه آتشه")
زمین و زمان را به آسمان می بافند تا نتیجه مطلوب خود را بگیرند،
نتیجه ای که حتی خودشان کمترین ایمانی بدان ندارند.
 
بدین طریق معدله اسکولاستیکی زیر تشکیل می شود:
محتوای مفهومی اصطلاح «ملی گرای آلمانی سه آتشه» = محتوای موضع لنین در مقابل دفاع از شرکت در جنگ امپریالیستی  = محتوای شعار لنینی در زمینه تبدیل جنگ امپریالیستی به جنگ ضد بورژوایی در مقیاس ملی = محتوای شعار همه قدرت به دست شوراها = محتوای پیروزی انقلاب اکتبر
 
همین پامنبری ها
همان کسانی اند
که
یک ثانیه بعد
رهنمود لنینی در زمینه
«تحلیل مشخص از وضع مشخص» 
را
به طرز اسکولاستیکی و به طور مکانیکی تکرار می کنند،
بی آنکه معنی آن را بدانند.

منظور لنین در این مورد مشخص
این است که مفاهیم محیط
را
باید مشخصا مورد تحلیل دیالک تیکی قرار داد.
 
یعنی 
باید از روده درازی های انتزاعی و کلی
پرهیز کرد.

لنین
احتمالا
در پی این رهنمود است که می گوید:
همه چیز
فقط
به صورت مشخص وجود دارد و نه به صورت مجرد (انتزاعی)

۲
با چنین پیشینه ای در جنبش کارگری و کمونیستی است
که
فعالان چپ و کارگری در ارتباط با جنگ ها
پیش از هرچیز بر اساس تحلیل مشخص از وضعیت مشخص
به تحلیل جنگ و طرفین آن و ماهیت طبقاتی و اهداف آنها پرداخته و اگر آن را در جهت منافع عمومی جامعه و طبقه کارگر ارزیابی نکنند،
جنگ را ناعادلانه ارزیابی کرده و آن را تحریم می کنند
که
مصداق های آن در تاریخ جنبش کمونیستی نیز فراوان است.
 
پامنبری ها
اکنون
خرده ریزهایی هم از اعماق خورجین ذهن پیدا می کنند و به خورد محیط و محیط زیست می دهند:
موضع کمونیست های روسیه و آلمان در رابطه با شرکت کشورشان در جنگ جهانی اول 
به مقام پیشینه (سابقه) ای ارتقا داده می شود.
 
موضع کمونیست های روسیه و آلمان در مورد جنگ امپریایلستی اول
 به مقام چراغ رهنمایی در زمینه همه جنگ ها ارتقا داده می شود.
 
یعنی 
منفرد به مقام عام رسانده می شود.
 
بعد
خود پامنبری ها متوجه شوری آش خود پخته می شوند
و
رهنمود لنینی تحلیل مشخص از وضع مشخص 
را
به عنوان دریچه ای جهت خروج از بن بست فکری به خدمت می گیرند.
 
یعنی
پیشینه ی اسکولاستیکی عام کذایی
سلب عامیت می شود
و
بی اعتبار می گردد.

۳

با چنین پیشینه ای در جنبش کارگری و کمونیستی است
که
فعالان چپ و کارگری در ارتباط با جنگ ها
پیش از هرچیز بر اساس تحلیل مشخص از وضعیت مشخص
به تحلیل جنگ و طرفین آن و ماهیت طبقاتی و اهداف آنها پرداخته و اگر آن را در جهت منافع عمومی جامعه و طبقه کارگر ارزیابی نکنند،
جنگ را ناعادلانه ارزیابی کرده و آن را تحریم می کنند
که
مصداق های آن در تاریخ جنبش کمونیستی نیز فراوان است.

فعالان چپ و کارگری
اعم از چپ ملی و ضد ملی
بی اعتنا به پیشینه کارگری ـ کمونیستی
به تحلیل مشخص از هر جنگی می پردازند.
 
چگونه؟
 
جنگ
را
طرفین جنگ
را
ماهیت طبقاتی جنگ
را
اهداف جنگ ها (؟)
را
تحلیل می کنند.
 
اگر جنگی
  با منافع عمومی (؟) جامعه و طبقه کارگر
دمساز باشد،
عادلانه قلمداد می شود و تأیید می شود.

در غیر اینصورت ظالمانه محسوب می گردد و تحریم می شود.

قحط مصداق (مثال نمونه وار) در جنبش کمونیستی هم نیست.

خواننده مفلوک
که
پای منبر پامنبری های مرتضی محیط خوابش برده،
ناگهان بیدار می شود و یواشکی از خود می پرسد:
این آیا تحلیل مجرد از وضع مجرد نیست؟

۴
حال باید دید با چنین بستری از تفکر و تحلیل
 چگونه می توان عبارت " ملی گرای آلمانی سه آتشه" را به مارکس منتسب نمود!
 
زنده باد خورجین و تفکر خورجینی.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر